#یک_نکته_ازین_معنی(٣)
سرود سلام فرمانده و چندنکته پایانی
نکته یکم
در دو نوشته پیشین، سعی داشتم با احترام به اقبال عمومی و نیز رعایت انصاف، از سرود #سلام_فرمانده دفاع کنم.
اما این نظرات به مفهوم چشمپوشی بر ضعفها و یا نادیدهگرفتن یا توجیه نقایص آن نیست.
لازم است، آثار مقبول عام را با هدف تعالی آن، سختگیرانه و در زمان مناسب، نقد کرد.
نکته دوم
لازم بود عوامل تهیه این سرود، با نخبگان اجتماعی، فرهنگی و ادبی مشورت میکردند؛
تا قبل از فراگیرشدن آن، ضعفهای ادبی و محتوایی آن شناسایی و رفع گردد.
به عنوان مثال، ایراد قافیه در این سرود، اصلا پذیرفتنی نیست.
نکته سوم
اصولا زیاد دیدهشدن و تأیید عموم، به معنی برتری اثر و ضرورت انعکاس بیشتر آن نیست.
اقبال عمومی، نباید اهل هنر و ادب را وسوسه کند و باعث شود آهنگ معرفی و تبلیغ اثرشان، شتابناک گردد.
متأسفانه این اثر به این دام و خطرگاه، افتاده است.
اجرای سرود در ورزشگاه آزادی،
و نیز خبرِ(درست/نادرست؟) وادارکردن دانشآموزان در خوانش این سرود در مدارس،
از دیگر نکات تاملبرانگیز است؛
که با فروکشکردن غلیان احساس عام، می توان بهراحتی درباره آن گفتوگو داشت.
نکته چهارم
در نقد این سرود، افراط و تفریطهای فراوانی صورت گرفت؛
از اعتراض به وادارکردن بچهها به پلیسبازی(!)
تا گیردادن به چراییِ کاربرد نام میرزا کوچکخان و بهجت و قاسم سلیمانی..
از مقایسه این سرود با سرودهای غربی،
تا قیاس آن با ترانههای مبتذلی که امروز در ترکیه و جاهای دیگر اجرا می شود،..
منتسبکردن سرود به دستگاه حکومتی و اتهام استفاده از رانت پخش همیشگی از صدا و سیما،
از دیگر نقدهای محل تأمل و حتی خندهدار بود...
نکات فوق، از عدم دقت برخی ناقدان در پیام اصلی این سرود خبر میداد و غفلت از موازین نقد واقعی...
نکته پنجم
تکریم این سرود و دفاع از آن نیز با حاشیههای فرهنگی همراه بود!
دفاع احساسی و خشن برخی علاقهمندان در مواجهه با ناقدان و مخالفان(نه دشمنان) بُعد دیگر مواجهه با این سرود بود.
گفتنی است،
تولید این اثر ملی- آیینی، که حاوی شعارهای حماسی و ولایی بود، بسیاری از ولایتمداران را ذوق زده کرد که این، فینفسه قابل دفاع است؛
اما لازم به ذکر است، در دفاع از اثر مورد علاقه باید جوانب مختلف اخلاق و انصاف علمی را در نظر گرفت...
نکتهای که برخی از آن غفلت داشتند.
#شعروشعار_انقلابی
#سلام_فرمانده
#سرود_حماسی
#شعر_مهدوی
#شعر_ولایی
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
جلسه١٩١
با حضور شاعران ولایی سرای قم و تهران
دوشنبه ٩ خرداد ماه ١۴٠١
ساعت ١٨الی ٢٠
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات
در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی،
بخش دوم سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه»
تقدیم خواهد شد.
#شعر_منتخب
#شعر_خوب به هم #هدیه دهیم
برای داغ#آبادان
شب آمد شب ماتم دیگری
سراغ من آمد غم دیگری
تلنبار شد در دل تنگ من
غم دیگری ماتم دیگری
میندازم ای موج چون صخره ها
به دامان نامحرم دیگری
بزن سیلی آبداری به من
بزن سیلی محکم دیگری
مرا زیرو رو کردی و ساختی
از آوار هایم بم دیگری
لگد کوب غم کن مرا و بساز
ز من چشمه زمزم دیگری
من از عالم دیگری آمدم
بنا می کنم عالم دیگری....
#آبادان
#متروپل
#سعید_بیابانکی
برگرفته از سایت عقیق
#شعر_منتخب
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
یادی از شاعران ولایی- انقلابی دهه شصت
مباد آسمان بي تو خالي بماند
واين چشمه دور از زلالي بماند
مبادا پس از دستهايش دهِ ما
گرفتار افسردهحالي بماند
يقين دارم اين را كه خواهيم ماندن
اگر كاسه هامان سفالي بماند
ولي بيمناكم از آنگونه روزي
كه با ما فقط بيخيالي بماند
چه ننگىاست مردان ده را كه فردا
نماند ده و خشكسالي بماند
درختان ما سبز گردد بپوسد
و زنبيل همسايه خالي بماند
مباد آسمان بي تو آرى بماند
گرفتار افسرده حالي بماند
محمدکاظم کاظمی
#امام_خمینی_(ره)
#نیمه_خرداد_ماه_1368
#شعر_انقلاب
#دعوت_به_وحدت_فکری
#امید_بخشی_به_امت_امام
#شعر_منتخب
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
یادی از شاعران ولایی- انقلابی دهه شصت
خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم
شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم
دوباره خواب شب شوم را بیاشوبیم
به رغم خوف و خطر جاده را ادامه دهیم
بیا به سنّت پیشینیان کمر بندیم
که یا ز پای در آییم؛ یا ادامه دهیم
شکست کشتی دریادلان اگر در موج
از آن کرانه که ماندند؛ ما ادامه دهیم
اگر ز مرز زمین و زمان فرا رفتی
تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم
اگرچه عکس تو در قاب تنگ دیده شکست
تو را به وسعت آئینه ها ادامه دهیم
تو آن قصیده شیوای ناتمامی، کاش
به شیوه ای که بشاید؛ تو را ادامه دهیم...
زندهیاد دکتر قیصر امینپور
#امام_خمینی_(ره)
#نیمه_خرداد_ماه_1368
#شعر_انقلاب
#طرح_اندیشه_ادامه_راه_امام
#امید_بخشی
#شعر_منتخب
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
هنوز نام تو در شهر آسمان، ماه است
و با قیام تو شهری ستاره همراه است
هنوز از تو سرودن به لحن قمریها
شکوهمندترین لحظۀ سحرگاه است
چنان به عشق خداوند دست یافتهای
که در حلاوت نامت طنین «الله» است
هزار کوه، اگر نردبان شود بی شک
برای درک تو دست زمانه کوتاه است
عبای سادۀ تو جانماز خورشید است
همان عبا که شمیمش هنوز با ما هست
علی گلی حسینآبادی
#غزل
#شعر_انقلاب
#امام_خمینی_ره
#شعر_انقلاب
#شعر_ولایی
السلام علیک یا علیبنموسیالرضا
کنار پنجرهفولاد، گریه مغتنم است
در این حریم برای تو گریه محترم است
جهان ساده من: گریه وصال و فراق
تمامی دو جهان، گوشه همین حرم است
شروع مرگ، زمان جداشدن از تو
به پای عشق تو مردن، حیات دم به دم است
چه دورم از تو... خدایا چه دیر فهمیدم!
تو در کنار من و سرنوشت من عدم است
تو را در آینههایم نشد نشان بدهم
چقدر ساحت این شعر کوچک است و کم است...
برای جستن دُرّ حدیث سلسلهتان
زمان به حال رکوع است و پشت عرش، خم است...
حدیت گفتی، حقا چه اتفاق افتاد
به حکم «الا»یت، پرده از نفاق افتاد
نفاق و کفر به حکم تو راهشان سد شد
مسیر کوی ولا غرق رفت و آمد شد
سرودی «اشهد انلاالهالله»
ولایت تو نشان داد راه را از چاه
به«لا اله»، اذان را دوباره جان دادی
برائت از همهی کفر را نشان دادی
«بشرطها»ی شما راه را به ما فهماند
حضور منتشر ماه را به ما فهماند
به«لا اله» رسیدیم و نفی غیر شما
به بارگاه ولا، حصن محکم «الا»
به حصن محکم خود راه دادهای ما را
به زیر پرچم خود راه دادهای ما را
حدیث گفتی و از حکمتت جهان پر شد
کنار دریایت، هرصدف پر از دُر شد
حدیث سلسله، تفسیر ناب توحید است
تجلیات ولایت به قاب خورشید است
به سمت جاده توحید میبرد ما را
به سوی خانه خورشید میبرد ما را
کلیموار به طور تبسم آمدهایم
به شوق «و رضیالله عنهم» آمدهایم
زیارت تو شبیه عروج تا عرش است
حریم تو ملکوت است؟ فرش یا عرش است؟
عروج عرشنشینان، هبوط در حرمت
مقام سلطانی، خوشهچینی از کرمت
به لطف نور تو هر ظلمتی سحر گردد
گناهکار بیاید فرشته برگردد
به اشتیاق نگاه تو زائرت شدهام
همین بسم که بگویی که شاعرت شدهام
تو قول دادهای ای مهربان- که همنفسی-
سهجا به داد دل شیعیان خود برسی
سهجا؟ نه در همهجا لطف تو کنار من است
تو آن امام رئوفی که بیقرار من است...
قیامتی است حضور تو در کنار من و...
به احتضار منی شمع بیقرار من و...
#مدح
#شعر_ولایی
#شعر_رضوی
#حدیث_سلسلة_الذهب
#زیارت_حرم_رضوی
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
جلسه ١٩٢
(دومین برنامه ویژه نوحه)
با حضور شاعران و نوحه سرایان ولایی سرای قم و تهران
دوشنبه ٢٣خرداد ماه ١۴٠١
ساعت ١٨الی ٢٠
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات
در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی،
بخش سوم سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه»
با محوریت قالب نوحه تقدیم خواهد شد.
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
14.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استاد #سیدمهدی_حسینی
🔹 باید هیأت را بهعنوان یک رسانه تأثیرگذار و جریانساز در نظر بگیریم
و یاد بگیریم چگونه از ظرفیت والا و قدسی این رسانه استفاده کنیم.
🔹 خودسازی معنوی مهمترین و اولین وظیفه ستایشگران و شاعران است.
🔹 حرف هیأت، معرفی اهلبیت(ع) به زبان هنر است و شاعر و ذاکر از طریق قلب و احساس، این محتوا را به مخاطب خود ارائه میکنند.
🔹 امروز لازم است تا عملکرد ذاکر، واعظ و شاعر در هیأتها بررسی شود و در صورت فاصله داشتن با تراز ولایی و شیعی،
بحث آموزش، تمرین، ارتقای مهارتها
و عمیق شدن علمی ضروری است
و این مهم باید با جدیت مطالبه شود.
🔸 #الی_الحبیب_۲
❇️ دومین همایش ملی
جمعی از ستایشگران جوان
هیأتهای کشور
🗓 |۱۲و۱۳خردادماه۱۴۰۱|
📌 |شهرمقدسقم|
💠 جامعه ایمانی مشعر
✅ @www1542org
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
جلسه ١٩٣
با حضور شاعران ولایی سرا
دوشنبه ششم تیرماه ١۴٠١
ساعت ١٨الی ٢٠
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات
در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی،
بخش دوم از سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه»
تقدیم خواهد شد.
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹پناه عالمیان🔹
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پارهپاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال روبهراه نداشت
میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت
بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنهای نرسیدن مگر گناه نداشت
سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت
نبود نیزه، به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت
برای کشتن او زهر بیاثر میماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت...
📝 #محسن_حنیفی
🌐 shereheyat.ir/node/3980
✅ @ShereHeyat
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
#شعر_توحیدی
#امام_حسین_علیه_السلام
#عرفه
#غزل_مثنوی
🔹أشکُو إلیکَ غُربتی🔹
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
باید به قول عرشیان، چشمان او را
آیینههای روشن هفتآسمان گفت
چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک
از گفتههای چشم او با دیگران گفت
آمد به میدان باسلاح چشمهایش
با اشکهایش گریه گریه ناگهان گفت:
ای لطف بسیار تو برمن بیکرانه
تنها دلیل ندبههای عاشقانه
عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد
مولای من این عبد با تو حرف دارد
ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی
شوق مرا زیباترین آغوش هستی
آرامش آغوش تو مانند دریاست
«آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست»
فانوس اشکی دارم و فانوس آهی
میجویمت با اشک و آهم یا الهی
از مادرم آموختم پروانه باشم
از کودکی عبد در این خانه باشم
از مادر من مهربانتر کیست جز تو؟
از مادر من مهربانتر نیست جز تو
تو صاحب تورات و انجیل و زبوری
روشنترین تصویر از آیات نوری
«یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم!
«یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بیتکیهگاهم
از خود نکردی لحظهای هم ناامیدم
تنها مرا مگذار ای تنها امیدم!
هرگز مگیر از چشمهایم خندهات را
در آتش خشمت مسوزان بندهات را
رحمی به اشک و التماسم کن الهی
از آتش دوزخ خلاصم کن الهی
با هر فرازی تشنهتر میشد گلویش
بغضی امانش را برید و بیامان گفت
شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند
آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت
«رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش
با اشک از پیراهن آرام جان گفت
او گفت از دندان و لبهایش در آن روز
تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت
«أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری»
این جمله را سمت مزاری بینشان گفت
اشک از دو چشمش چون دو مشک باز میریخت
اشکی که با عباس از آب روان گفت
بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت
عید آمد و ماه بنیهاشم اذان گفت
📝 #رضا_خورشیدی_فرد
🌐 shereheyat.ir/node/2893
✅ @ShereHeyat