eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
983 دنبال‌کننده
130 عکس
28 ویدیو
7 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
این بحث ادامه دارد....
به نام خدا بخش دوم در بخش نخست گفتیم، شعری که امروزه در برخی هیئت ها ارایه می شود با پریشانی و ناهنجاری های فنی و محتوایی بسیاری مواجه است. این پریشانی ریشه در نگرش سرایندگان دارد؛ زیرا از یک سو شعر را تا سطح نیاز عوامانه مداح پایین می آورند و با این کار سلیقه ای خاص را به جلسات تحمیل کنند. از سوی دیگر اثر را از نشانه های شعری و وسواس شاعرانه تهی میسازند *** ضمن ادای احترام به مقام معنوی همه شاعران و ذاکران اهل بیت بی آن که به نام سراینده یا مداحی که شعر را خوانده، کاری داشته باشیم بر این سخن تاکید داریم که: غرض از طرح بحث آشناشدن با وضعیت شعر امروز در هیئت است.
پیش از ادامه بحث، ذکر دو نکته ضروری است: 1. در این نوشته در پی نقد یک اثر هستیم و بس! قرار نیست در باره شاعر شعر به قضاوت بپردازیم هرچند تاکید داریم محتوای شعر، بیانگر نوع نگاه و میزان عمق نگرش شاعر است. اگر کسی بخواهد درباره سبک و میزان موفقیت شاعر سخن بگوید شرط انصاف در نقد این است که حداقل 4شعر دیگر از همین شاعر را بررسی کند تا در باره میزان موفقیت او در عرصه ولایی به جمع بندی واقعی برسد. 2. این شعر، مشت نمونه خروار از وضعیت شعر مورد توجه و اجرا در برخی ازهیئات است و نمیتوان در برابر ضعف ها و قوتهای آثار مورد اجرا در هیئت بی تفاوت بود. بی توجهی اهل فن به جریانات نادرست در شعر امروز باعث بروز انحراف بیشتری در شعر خواهد شد و به قولی"علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد"... ***
مرور دیگر ابیات شعر مورد بحث: لشگری دید تو را و سپر انداخت زمین صف مژگان تو لشگر شکنی بس قَدَر است تیغ ابرو که چنین آخته ای یعنی که جان عشاق علی در همه جا در خطر است این ابیات هم در حکم مدح مولاست همچنین ابیات بعدی. اما بر خی سوالات ما را رها نمی کند... سوال: صف مژگان مولا؟ لشگرشکن است؟ درست خواندیم؟ شعر عاشقانه است؟ مگر وصف ظواهر مولا مدح ایشان است؟ و آیا این نوع مدح شناخت و معرفتی ایجاد می کند؟ واقعا درمدح مولاست؟
سوال بعد: لشگری در برابر مژگان، سپر انداخت؟ پس آن همه رزم مولا و دهها زخم بر بدن ایشان و ... را نادیده بگیریم و باور کنیم همه در میدان مثل عمروعاص با دیدن مولا فرار کرده اند؟ این مدح کاملی از مولاست؟ به نظر شما این نوع نگاه، اسطوره سازی کاذب و ترسیم چهره ای دوردست و افسانه ای ازحقیقت مولا نیست؟
سوال سوم در بیت تیغ ابرو که چنین آخته ای یعنی که جان عشاق علی در همه جا در خطر است مدح مولاست؟ کمی خالی از تعصب نگاه کنیم: جان همه از ابروی مولا در خطرست... بیت کمی رعب برانگیز نیست؟ با بیت قبل اندکی تناقض ندارد؟
ادامه ابیات: روسپید است اگر دُر نجف در حرمت هر عقیقی ز غم دوری تو خونجگر است بیت قابل تحسینی است همراه با حسن تعلیلی جذاب... این ابیات نیز _با اغماض نسبت به برخی مشکلات زبانی و بیانی_ قابل توجه و دلچسب است: «پله پله به ملاقات خدا می آید» قدمی که طرف شهر نجف در سفر است بس که ازعشق به تو دل شده سرریز ببین صدف دیده چطور از غم تو پر گوهر است گرچه می سوخت ولی باز مقاوم استاد گفت جانم به خدا بهر امام سپر است. خواست تا خستگی اش همره جان در بشود همه دیدند لبش روی لبان پدر است
جمع بندی: غفلت از اصل در شعر، اثر را به چند آفت بزرگ دچار می کند: 1. پریشان گویی: الف در محتوا ب سفارشی سرایی و اشاره به چند موضوع غیرمرتبط در شعر ج عدم هنری در انتخاب کلمه یا کلام د مشکل ابیات و مضامین ابیات آغازین وپایانی شعر را با هم بسنجید. چه ارتباط محتوایی با هم دارند؟ ابیات نشان می دهند طبق یک قانون نانوشته اما مرسوم، شاعران موظفند در پایان هر اثر _مثل سنت مداحی_ از مدح به مرثیه گریز بزنند. این روش ممکن است کار مداح را ساده و هموار کند، امابه خدشه وارد میکند. یکی از ابعاد "پریشان گویی" در برخی اشعار مورد اجرا در هیئت، همین چسباندن قطعات تاریخی آن هم با معیارهای ذوقی است. مثلا نقطه مورد اتکای شاعر برای گریز به مرثیه در این شعر ، این بیتهاست: رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز یاد آن آتش و هیزم کفنت شعله ور است(؟) این ملجم زد و اما همه می دانستند قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار در است ابیات بعدی کلا مرثیه حضرت زهراست و ربطی به اصل شعر ندارد و از نظر فنی کاملا قابل حذف است.... اما به اقتضای کار مداح و یا جلسه سروده شده است. این خود نشانه پریشان گویی و عدم انسجام است. و: هر که در آل علی آینه فاطمه شد بیشتر از همه کس چشم ترش خون جگر است مثل آن دختر ویرانه که بر پیکر او یادگاراز سر هر بام و سر هر گذر است درباره این ابیات هم می توان همان قضاوت بالا را داشت.... کافی است آن را با ابیات آغازین شعر مقایسه کنیم....
2. بحران (نادیده گرفتن وظیفه اصلی در شاعری) الف بروز ب به جای مدح ج ارائه حرفها و استنباطهای تکراری: رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز یاد آن آتش و هیزم، کفنت شعله ور است! یا سطحی: سر بابا که در آغوش گرفت او، گفتند این سه ساله چقدر از پدرش پیرتر است!
3. افول و بروز خطاهای زبانی این اثر نیز خالی از مشکلات زبانی نیست و به جهت پرهیز از اطاله کلام به آن نپرداختیم. نمونه گیرافتاد عزیز تو میان آتش پر پروانه و آتش به خدا دردسر است(؟) این ملجم زد و(حشو) اما همه می دانستند قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار در است
4. ( خالی شدن شعر از شگردهای بیانی) مثلا این بیت میتوانست مناسبی داشته باشد: یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است.
سلام علیکم ضمن تبریک عید سعید فطر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک رمضان به اطلاع می رسد: جلسه نقد تخصصی مداحی فردا جمعه 17خردادماه برگزار نمی شود.