هدایت شده از شعر هیأت
💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش دوم)
🔹تعریف زبان حال
زبان حال، قولی فرضی و خیالی است که شاعر یا نویسنده، مافیالضمیر و حال شخصی را وصف کند و سخنی را که آن شخص نگفته به او نسبت دهد با تکیه بر این اصل که اگر میگفت ممکن بود چنین بگوید. (ص۵۵)
بنابراین زبان حال، نوعی مُحاکات و بیان تقلیدگونه از شخص است.(ص۳۵)
به بیان دیگر، نوعی سخن نیابتی است، یعنی به نمایندگی از جانب کسی سخن گفتن. واضح است که کسی حق دارد سخنی را به کسی نسبت دهد که افکار، احساسات، سیره، نیت و حرف دل او را بشناسد و بتواند حدس بزند فرد مذکور در موقعیتهای مختلف چه رفتاری دارد، چه سخنی میگوید و چه واکنشی نشان میدهد.
همواره افراد فرهیخته و صاحب فکر، در نقل قول از دیگری احتیاط و امانتداری میکنند و از نقل زبان حال و انتساب سخن به او بهشدت پرهیز دارند و بر این باورند هیچکسی وکالت ندارد از جانب دیگری سخن بگوید مگر بر حسب اقتضائاتی که تعریف میشود.
حال، سخن و پرسش مهم این است که چه کسانی میتوانند به نیابت از ائمه اطهار، در قالبِ زبان حال سخن بگویند و نمایانگر افکار ایشان باشند؟
میتوان استنباط داشت و قاطعانه گفت: بیان زبان حال ائمه اطهار، رفتاری ظریف و خطیر است و شئون آن را باید شناخت و باید به آن توجه داشت.
لازم به ذکر است که یکی از امور مهم در عرصه ادب و هنر ولایی شناخت زبان حال و خطوط قرمز آن است و نیز آسیبشناسی و لغزشگاههای آن. زبان حال، تیغی است دو دم که اگر شاعر و مداح و نویسنده نثر ولایی، به ظرایف و حقیقت آن آگاه نباشند، قطعاً به فرهنگ توسل و عزاداری آسیبهای جدی وارد خواهند ساخت.
بیگمان نمونههای فراوانی از زبان حالهای نادرست، غیرقابل دفاع و یا شبههبرانگیز وجود دارد و لازم است از عرصه ادب و هنر ولایی زدوده شود. در ادامه به نمونههایی از این ابیات اشاره میشود:
حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید
نمک به زخم دل دردپرورم نزنید
در این مدینه همین جا سر مرا ببُرید(!)
غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید
و:
خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دری که ساختم آخر به من خیانت کرد(!)
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت
و:
برای علی بی تو بد میشود(!)
بدون تو غم بیعدد میشود
نرو که غرورم لگد میشود(!)
و این سقف، سنگ لحد میشود
تو باید غمم را بدانی بمان
چرا اشک را آبرو میکنی
چرا چادرت را رفو میکنی(!)
چرا استخوان در گلو میکنی؟(!)
چرا مرگ را آرزو میکنی
چه کم دارد این زندگانی بمان(!)
🔸دلایل شیوع برخی زبان حالهای ناشایست
۱. کمسوادی و فقدان روحیّۀ مطالعه و تحقیق در میان برخی زبان حال سرایان، شاعران و ذاکران.
۲. تلاش به منظور نوآوری در روضهخوانی (مصیبتآفرینی) بدون شناخت مرزها و خطوط قرمز آن.
۳. ذوق قصّهپردازی و اسطورهآفرینی شاعران و ذاکران.
۴. تبدیل شدن گریستن و گریاندن به هدف اصلی.
هریک از این موارد به سهم خود به فرهنگ توسل و مرثیهخوانی، آسیب وارد میکند و در نهایت به «تحریف» میانجامد. (ص۳۵۹)
🔹تفاوت زبان حال با زبان قال
زبان قال در اصطلاح، همان «قول واقعی» شخص است که یا مستقیماً از دهان او شنیده شود و یا آنان که مستقیماً از دهان او شنیدهاند نقل نمایند، یا در کتابی شنیدههای مستقیم خود را ثبت کرده باشند.
در صورتی که زبان حال «قول غیرواقعی» است. زبان حال، در واقع محاکات و تقلیدی است از زبان قال، زیرا به طور کلّی هنرِ محاکات، در گرتهبرداری و برداشت از طبیعت اصیل و اصل طبیعت است.
پس، زبان حال، قولی مجازی، فرضی و خیالی است؛ امّا زبان قال، واقعی.(ص۳۵)
نمونه زبان قال:
فرمود کور وارد محشر نمیشود
هرکس که در عزای حسن گریه میکند
و:
گویم ز امام صادق این طرفه حدیث
تا شیعۀ او به لوح دل بنگارد
فرمود که بر شفاعت ما نرسد
هر کس که نماز را سبک بشمارد
و:
بر روزها اگر که بریزد، چو شب شود
ظلمی که از مهاجر و انصار دیدهام
(ادامه دارد...)
📗 #آینه_بیغبار (دفتر دوم)
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
6️⃣ در زبان حال، شاعر در حکم راوی است که میتواند بر حسب نوع و شخصیت افراد (کودک، بزرگ، ضعیف، قوی، جوان، پیر و...) شخصیتپردازی کند؛ به نوع بیان تنوع بخشد؛ لحن و گونه متفاوت انتخاب کند و با این شیوه، روایت تاریخی را جلو ببرد، برجسته سازد و آن را تازگی بخشد. (ص۱۲۲)
نمونه زبان حال حضرت زینب(علیهاالسلام) در کودکی:
هر شب ستاره ریزم و شب را سحر کنم
برآفتاب، گریَم و بی ماه سر کنم
...زهرای کوچک علیام کز امام خویش
در موج غم چو فاطمه دفع خطر کنم
با گریه و نماز شب و خانهداریام
پیوسته نام مادر خود زندهتر کنم
شبها به موج غصّه زنم خویش را به خواب
تا گریه مخفیانه برای پدر کنم
...هر چند کودکم، بگذارید نیمهشب
وقت نماز چادر او را به سر کنم
ماه غریب شهر مدینه بیا بگو
بی تو چگونه من شب خود را سحر کنم
...همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم
این جامۀ من است که باید به بر کنم
مادر بیا دوباره مرا در اُحد ببر
تا حمزه را ز غربت بابا خبر کنم
غلامرضا سازگار
(نخل میثم، ج۲، ص۲۲۶)
7️⃣ زبان حال، زمینۀ بازسازی شعارهای شیعی در قالب شعر را فراهم میکند. البته در این مسیر باید از خرافه و بدعت پرهیز داشت.
8️⃣ زبان حال، صرفاً بیان حالات عاطفی شخص نیست و نباید آن را به این امر محدود نمود.(ص۱۴۴)
با رعایت شئون شخص، میتوان زبان حالهای متنوعی در فضای عاشقانه، عارفانه، حماسی، اجتماعی و... آفرید:
عاشقانه:
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم
غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم
در این دیار اگر خشکسالی آمده است
خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم
نگفتیام ز چه خون گریه میکند دیوار
مگر قرار نشد رازدار هم باشیم
نگفتیام ز چه رو، رو گرفتهای از من
مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم
به دست خستۀ تو دست بستهام نرسید
نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم
شکسته است دلم مثل پهلویت آری
شکستهایم که آیینهدار هم باشیم
محمدمهدی سیار
(رودخوانی، ص۵۰)
حماسی:
در پی حفظ حریم خویشتن
مرد باید پشت در آید نه زن
هیچ دانی دختر خیرالبشر
از چه جای حیدر آمد پشت در؟
دید مولایش علی تنها شده
خانهاش محصور دشمنها شده
بر دفاع شوهرش فردی ندید
بین آن نامردها مردی ندید
گفت باید پیش امواج خطر
یار بهر یار خود گردد سپر
من که تنها دختر پیغمبرم
پشت این در پیشمرگ حیدرم
فاطمه تنها طرفدار علیست
در هجوم دشمنان یار علیست
آن که باشد مرد این سنگر، منم
اولین قربانی حیدر منم
غلامرضا سازگار
(نخل میثم، ج۲، ص۱۴۹)
9️⃣ در زبان حال سرایی از زبان پدیدههای بیجان نیز میتوان سخن گفت. چنانچه استاد محمدجوادغفورزاده(شفق) از زبان درخت، شعری جذاب و دلنشین سروده است که بخشی از شعر را مرور کنیم:
سالها پیش در این شهر، درختی بودم
یادگار کهن از دورۀ سختی بودم
هرگز از همهمۀ باد نمیلرزیدم
سایهپرودِ چه اقبال و چه بختی بودم
به برومندیِ من بود درختی کمتر
رشد میکردم و میشد تنهام محکمتر
من به آیندۀ خود روشن و خوشبین بودم
باغ را آینهای سبز به آیین بودم
روزها تشنۀ همصحبتیِ با خورشید
همهشب همنفسِ زهره و پروین بودم
ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک
برگهایم گلِ تسبیح به لب، مثل ملَک
...ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی
باغ شد صحنۀ طوفان بیابانگردی
در همان حال که احساس خطر میکردم،
نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی
تا به خود آمدم، از ریشه جدا کرد مرا
ضربههایش متوجّه به خدا کرد مرا
حالتی رفت که صد بار خدایا کردم
از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم
گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم
آسمانسِیر شدم، مرتبه پیدا کردم
از من سوختهدل بال و پری ساخته شد
کمکم از چوب من، آنروز دری ساخته شد
تا نگهبان سراپردۀ ماهم کردند،
هر چه «در» بود در آن کوچه، نگاهم کردند
از همان روز که سیمای علی را دیدم
همهشب تا به سحر چشم بهراهم کردند
مثل خود تشنۀ سیراب نمیدیدم من
این سعادت را در خواب نمیدیدم من...
(یاس یاسین، ص۶۵)
(ادامه دارد...)
📗 #آینه_بیغبار (دفتر دوم)
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش پایانی)
🔹شرایط و ویژگیهای زبان حال ارزنده و سازنده
در هر زبان حال مثبت و سازنده، این نکات باید رعایت شود:
1️⃣ توانایی تشخیص حالات
زبان حالسرا باید توانایی تشخیص حال شخصیت مورد نظر را داشته باشد. احوال و اوضاع و شرایط سیاسی، زمانی، مکانی، شخصیّتی و... که قرار است بر اساس آنها زبان حال گفته شود، بسیار مهم و راه گشاست. وقتی از زبان امام یا حضرت زینب(علیهاالسلام) و دیگر عاشورائیان آرزویی میکنیم، آن آرزو واقعاً باید آرزوی آن بزرگواران با همۀ علوّ شأنشان و مراتب ایمان و درجات یقینشان باشد.(ص۵۰۴)
2️⃣ شناخت دقیق و توأم با معرفت
اگر شناخت شاعر و زبان حالگو از حالت و وضعیتی که قصد به تصویر کشیدن آن را دارد شناختی عمیق، دقیق، مقتلشناسانه و توأم با معرفت امام و اولاد و اصحاب او باشد، زبان حالِ گفته شده مبرّی از دروغ، انحراف، تحریف و گزافه خواهد بود.
اگر احوال عاشورائیان درست تشخیص داده و حدس زده شود، زبان آن احوال نیز مقرون با صحّت و حقیقت خواهد بود و این زمانی محقّق خواهد شد که شاعر:
الف) اجتهاد تاریخی و مقتلی داشته باشد. (مقتلشناسی)
ب) هدف از قیام امام را بشناسد. (هدفشناسی قیام)
ج) معرفت لازم را نسبت به امام و مقام امامت داشته باشد. (امامشناسی)
باید شخصیّت امام، مقام، عواطف، سیره و سبک زندگی، اخلاق و آداب او در طول حیات مقدّسش درست مطالعه و شناسایی شده باشد. زبان حال باید با مقام شامخ و ملکوتی اهلبیت سازگار باشد. لذا هرچه معرفت شاعر بالاتر باشد، برداشت و درک او نیز از حال اهلبیت كاملتر و راستین خواهد بود.(ص۵۰۵)
زبان حال در زمرۀ شعر عاطفهمحور است، امّا نباید با عقل و دلایل عقلی منافات داشته باشد؛ عقلی که بهرهمند از معارف توحیدی و آموزههای مکتب اهلبیت باشد.
3️⃣ توجه به انتقال مفاهیم ارزشمند
ارائه پیامهای ارزشمدارانه از ویژگیهای برجسته زبان حال موفّق است. در زبان حال باید مفاهیمی مانند: ستمستیزی، عدالتخواهی، حقگرایی، عزّتطلبی، كرامت انسانی، آزادی و آزادگی، استقامت، معرفت، شهادتطلبی، جوانمردی و غیرت، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاحطلبی راستین، حماسه و عرفان و مفاهیمی از این دست موج بزند. صبغۀ ماتمی صِرف در زبان حال سرایی و غفلت از ابلاغ مفاهیم ارزشی، آفت بزرگ زبان حال گویی است. زبان حال باید ترویج کنندۀ فرهنگ اهلبیت و پیامهای انسانساز آن باشد.
کوتاه سخن اینکه، زبان حالگو باید با اخلاص و طهارت روح، که اوّلین و اساسیترین شرط است، با پیشنیاز امامشناسی، شناخت منطق قیام فاطمی و حسینی، حدیثدانی، اشراف تاریخی و مقتلشناسی، زبان و قلم به زبان حال گویی بگرداند. (ص۵۰۵)
📗 #آینه_بیغبار (دفتر دوم)
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
نقدتخصصیشعرولایی
#جلسه ٢٣٠
باحضور
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
زمان:
دوشنبه ٢٠ آذرماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰
مکان:
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسينيه سادات
#ویژه_برادران
به نام خدا
برخی از مخاطبان این کانال،
خواهان تهیه دوره سه جلدی «آینه بیغبار» شده بودند.
بنا به درخواست مخاطبان گرامی، لینک خرید اینترنتی بارگذاری میشود👇
📚 کتاب #آینه_بیغبار
📖 گزینش و تحلیل اشعار فاطمی
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
📗 دفتر اول
(منتخب مدایح فاطمی هفت شاعر پیشکسوت ولایی)
▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/2997
📓 دفتر دوم
(منتخب مراثی فاطمی هفت شاعر پیشکسوت ولایی)
▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/2536
📘 دفتر سوم
(گزینش و تحلیل چند شعر فاطمی)
▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/3957
✅ @ShereHeyat
#شعر_تبیینی
#بیت_الغزل(٢٠)
پای علی ماندن، در آتشسوختن بود
ایثار را زهرای اطهر یادمان داد
هر کس که زهرا را بیازارد، مرا نیز...
آری، برائت را پیمبر یادمان داد
غمهای حیدر را به جان خود خریدیم
سختیکشیدن را ابوذر یادمان داد
شکر خدا در گریهی ما معرفت بود
زهرا میان اشکها فریادمان داد
#محسن_ناصحی
هدایت شده از شعر هیأت
چو آفتاب رُخت را غبار ابر گرفت
شکوه نام علی غربتی ستبر گرفت
جهان و کُن فیکونش در اختیار تو بود
عدو چگونه فدک را ز تو به جبر گرفت؟
خمید قامت او زیر بار اندوهت
اگرچه دست علی را عصای صبر گرفت
پدر به دیدن تو تا بهشت صبر نکرد
تو را ز دست علی در میان قبر گرفت
تمام غربت خود را گریست در دل چاه
که تا همیشه دل چاه مثل ابر گرفت
📝 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/93
✅ @ShereHeyat
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
نقدتخصصیشعرولایی
#جلسه ٢٣١
باحضور
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
زمان:
دوشنبه چهارم دیماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰
مکان:
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسينيه سادات
#ویژه_برادران
هدایت شده از کاروان دل
🌷 تقدیم به سردار سرافراز
#شهید_سیدرضی_موسوی
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
گفتند در باغِ شهادت باز است
ای کاش فداییان زینب باشیم
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi
خبر این است: سپیدار، کبوتر شده است
در شب پر زدنش باغچه پرپر شده است
... خبر این است که تابوت تو ای سبزِ رشید
رود سرخیست که در شهر شناور شده است
وطن آنگونه در آغوش گرفتهاست تو را
گوییا بار نخست است که مادر شده است
گفته بودی که به چشمان خدا نزدیکی
به همان لحظه که دیدار مقدّر شده است
خاک از ریشه تکاندی و تکانی دادی
به جهانی که برای تو محقّر شده است
در شب تیرهی دی رفتی و با ما گفتی
دیدن چشمهی خورشید میسّر شده است
از غبار تن در باد رهایت ای سرو
میرسد عطر بهاری که تناور شده است
#اعظم_سعادتمند
#تازه_شهید
#شهید_سید_رضی_موسوی
#دورها_آوایی_است
#شعر_تبیینی
#بیت_الغزل(٢١)
جمعی که زیر خاک، دلِ پاک میبرند
با خود بهشت را به ته خاک میبرند
روحی که شد لطیف چو شبنم در این چمن
با صد کمند مِهر به افلاک میبرند
در حشر، سر ز روزن جنت بر آورند
آنان که سر به حلقه فِتراک میبرند
«صائب» مکن ز چرخ شکایت، که عارفان
از سیر گلخن، آینه پاک میبرند
اولین نشست تبیینی،
با محوریت «آسیبشناسی شعر فاطمی» با حضور برخی شاعران و ذاکران گرامی برگزار شد.
در این جلسه، در ابتدا مباحث مقدماتی زیر مطرح گردید:
♦️ضرورت پیوند دو اصل مهم در شعر مناسب اجرا در هیئت:
1. اندیشه و شعور
2. شور و احساس
♦️اجزای مهم:
👈 بعد عاطفی (شور):
با محوریت:
🔶ابراز حُب نسبت به اهل بیت(علیهم السّلام)
🔶حماسه
🔶نفرت از دشمن
🔶حزن و سوز
( با محوریت بیان مراثی)
👈 بعد فکری (اندیشه):
🔶 روشنگری، ارتقای معرفت نسبت به اهل بیت(علیهم السّلام)
🔶 موضوعگیری در برابر دشمن
نکات:
1. گره خوردگی شور و شعور
2. مرزبندی مرثیه و تعیین حدود آن
3. توجه به اقتضائات و شرایط زمانی و تقویمی (زمان و و زمانه)
4. توجه به اصول شیوه بیان در شعر
5. توجه به دیدگاههای مختلف
درباره مراثی در شعر:
الف) دیدگاه اجتماعی
ب) دیدگاه فرهنگی
ج) دیدگاه فنی
د) دیدگاه اعتقادی و کلامی
♦️ این جلسه انشاءالله به شکل کارگاه آموزشی، ادامه خواهد یافت.
#جهاد_تبیین
#تلنگر
#نشست_تبیینی
#شناختشعرمناسباجرا
#آسیب_شناسی_شعر
#زیبا_شناسی_شعر
هدایت شده از شعر هیأت
آن نور همیشه منجلی فاطمه است
سرّ ابدی و ازلی فاطمه است
آن گل که به آفاق دهد بوی بهشت
زهرای محمد و علی، فاطمه است
📝 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
✅ @ShereHeyat
از مردمان بیسلاح کوچه و بازار
از هر کسی که دوستت دارد هراساناند
#کرمان
#اعظم_سعادتمند
هم از تو، هم از زائرانت میهراسند
از عکس و، از نام و نشانت میهراسند
صدها ستاره در سپاهت میدرخشد
خورشیدی و از کهکشانت میهراسند
در سایهی دستان تو، ما قد کشیدیم
از دستهای پر توانت میهراسند
هرچند پشت ابری، اما شبپرستان
از نور خورشید نهانت میهراسند
اینجا مزارت نیست، باغی از بهشت است
از آن بهشت جاودانت میهراسند
◾◾◾
تو زندهای در خاطرات روشن شهر
ای خاک من! از قهرمانت میهراسند
#کرمان
#عاطفه_خرّمی
با عشق تو برسر مزار آمده بود
او با پدرش سر قرار آمده بود
غلتید به خون و لالهی پر پر شد
از کودکیاش شهید بار آمده بود
#صدیقه_سادات_علوی
#کرمان
هدایت شده از شعر انقلاب
شوق وصال
از خانۀ عاشقان خبر آوردند
با شوق وصال چشم تر آوردند
در راه مزار حاج قاسم بودند
ناگاه سر از بهشت در آوردند
✍🏻 #سیدروحالله_مؤید
🏷 #شهدای_کرمان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
با معجزهای به درد، پایان بدهیم
مردانه به کار عشق، سامان بدهیم
پروانهشدن مسیر آسانی نیست
باید که به رسم عاشقان، جان بدهیم
#صدیقه_سادات_علوی
#کرمان
هدایت شده از شعر انقلاب
شهید آوردند
آیینه و قرآن مجید آوردند
آغشته به خونِ رو سفید آوردند
هر بار به گلزار سپردند شهید
اینبار ز گلزار شهید آوردند
✍🏻 #محمد_کاظمینیا
🏷 #شهدای_کرمان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
با اذن حماسه، داغها سنگین است
با شور و شکوه عشق، غم، شیرین است
دیدید چگونه خون به دل شد کرمان
هر لحظهی غزّه، ای جماعت این است
#زهرا_سپهکار
#کرمان
#طوفان_الاقصی
@zahra_sepahkar
هدایت شده از شعر انقلاب
یک جمعۀ نزدیک...
ماییم و شکوهِ نصر انشاءالله
قدس است و شکستِ حصر انشاءالله
یک جمعۀ نزدیک، نُصَلّی فِی القدس
همراه امام عصر انشاءالله
✍🏻 #سیدمحمدجواد_شرافت
🏷 #شعر_انتظار | #فلسطین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
در مرام عاشقان،
زندگی،
فرصت دفاع از حق است،
و بظاهر غوغای مبارزه،
(هدم دشمن و کشتهشدن).
رقابت بر سر عبودیت است
و
زیر شمشیر غمش رقصکنان رفتن؛
از معشوق دم زدن
و به او پیوستن.
مهم این است کجای این مبارزهای؟
حماسه را میشناسی یا نه؟
شروع حماسه،
شناخت طاغوت است؛
اوج مبارزه،
هدف گرفتن دشمن
و پایانش پیروزی است.
چه شهادت باشد، چه نباشد!
آری،
در مرام عاشقان،
میدان رزم،
عرصه مرگ نیست؛ فرصت دفاع از حق است.
مهم این است که در کهکشان «حیات طیبه» سیر کنی....
شهادت یکی از هنرهای مردان خداست
و عاشقان، گاه در جنگ رویاروی شهید میشوند
و گاه در تب «یالیتنا معکم» به «فوزا عظیما» میرسند...
چه بیچارهاند،
آنان که در لابلای پیله تردید زیستند
و از پروانگی جا ماندند.
کل ارض کربلا...
کرمان این روزها کربلاست
و ما
برای چندمین بار دیدیم
و باور نکردیم،
همهجا قرارگاه شهادت و میقات وصال است؛
مهم این است،
مسیر کربلایی شدن را یافته باشیم
و خود را به کربلا برسانیم
دریغا
که بجای عبور از خیابانهای منتهی به گلزار شهدا،
در مهآلود جادهها و تونلهای تاریک،
سردرگم ماندیم
و نپرسیدیم:
راه بهشت از کدام سوست؟
جنگ حق و باطل است
و باطل
با علمهای خوشنقش یهود و کافر و منافق
به میدان آمده است.
شباهت منافق با مؤمن تو را گمراه نکند!
کربلا و کربلاها سرزمین خاطرهاند و
کرمان، امروز کربلاست
و سرزمینی شده است پر از خاطرات کربلاییشدنها.
کربلا، مقصد عاشقان است
و باید همه سوی دیار عاشقان به کربلا برویم.
اما کدام کربلا موعد شهادت ماست؟
مسیر کربلاییشدن را گم نکنیم.
#دل_نوشته
#کرمان
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
نقدتخصصیشعرولایی
#جلسه ٢٣٢
باحضور
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
زمان:
دوشنبه هجدهم دیماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰
مکان:
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسينيه سادات
#ویژه_برادران
✨
#کرمان 🥀
مردن چه معنی میدهد؟ ما زنده یادیم
در مرگباد دشمنان، ما زندهبادیم
خورشید و ترس از ابرهای تیره؟ هیهات!
در ظلمت شب آیههای بامدادیم
در مرگ ما شور و نشور زندگانیاست
بر روی خاک مرده، نقشی از معادیم
با شاخههای سبز فروردین شکفتیم
هرگز به هرزاندوه برگی دل ندادیم
مثل نسیمی دور مشتاقان بگردیم
در معرض خار و خسکها گردبادیم
در مکتب «کم من فئه» خیر کثیریم
چون غزه بسیاریم و در کرمان زیادیم
بستیم مثل لاله سربند شهادت
مثل شقایقهای عاشق، داغزادیم
راز شهادت را همه فهمیدهایم و
ما فاطمهزهرای سلطانینژادیم
| #الهه_سلطانی |
تقدیم به شهیده #فاطمه_زهرا_سلطانی_نژاد
و همه شهدای حادثه کرمان
↪️ @elahesoltani 🖤