🔰کارگروه حکمت برای کودکان و نوجوانان مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار میکند:
💠 معرفی و نقد کتاب:
الفبای فلسفه (کتاب کار عقلی با کودکان)
✍ نویسنده: دکتر مهدی پرویزی
«پژوهشگر تعلیم و تربیت فلسفی»
🎤 ناقدان:
دکتر مجید احسن
«عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه امام صادق»
دکتر سیدمحمدتقی موحد ابطحی
«هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»
🗓 چهارشنبه، ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۱۹
🖇 حضوری و مجازی
🖥 لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/f.kodak
🏢 مکان: قم، مجمع عالی حکمت اسلامی، سالن جلسات
@smtmabtahi
📚کتاب ارزشمند «مکیال المکارم» به چاپ هفتادم رسید
🖊 کتاب «مکیال المکارم» مجموعه نفیس در موضوع توسل، آداب دعا و فضیلت انتظار در عصر غیبت، اثر شهید آیت الله سید محمّد تقی موسوی اصفهانی«فقیه احمد آبادی» مشهور به #شهید_انتظار، و با مقدمه مرجع ولائی، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره) چاپ و منتشر گردید.
📘این کتاب دو جلدی در ۱۲۲۲ صفحه، با ترجمه روان فارسی و کاغذ نفیس اندونزی با کمک یک بانی خیر و با تخفیف ویژه از 950 هزار تومان به 250 هزار تومان تا نیمه شعبان به فروش می رسد.
👈علاقمندان می توانند جهت سفارش این کتاب با تخفیف ویژه دهه مهدویت به شماره 09127477118 تماس حاصل فرمایند.
⬅️جهت مطالعه متن کامل این خبر اینجا را کلیک کنید👇
raheshalamche.com/p/60863
🔰@ofogh_howzah | هفتهنامه افق حوزه
پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن دانشگاه شهید بهشتی
انجمن علمی اعجاز قرآن ایران
«دومین همایش بین المللی مطالعات میان رشتهای قرآن کریم»
«هفتمین همایش ملی اعجاز قرآن کریم»
17 - 18 بهمن ماه ۱۴۰۳
مرکز همایشهای بین المللی دانشگاه شهید بهشتی
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن دانشگاه شهید بهشتی انجمن علمی اعجاز قرآن ایران «دومین همایش بین
عنوان مقاله ای که در این همایش ارائه کردم:
تبیین «ایده علوم انسانی قرآن بنیان»؛ در چهارچوب «روش شناسی برنامه¬های پژوهش علمی» لاکاتوش
محورهای مطرح شده در این مقاله:
*️⃣جریان های فعال یا در حال ظهور در زمینه مطالعات میان رشته ای قرآن کریم و علم: کشف معجزات علمی قرآن؛ تفسیر علمی قرآن؛ بررسی های تطبیقی قرآن و علم؛ علوم انسانی قرآن بنیان؛ مرجعیت علمی قرآن و ....
✔️ در برخی از این جریان ها تمایز معارف قرآن و معارف علمی پذیرفته شده و گفتگویی میان آنها رخ می دهد؛
✔️ در برخی دیگر مانند علوم انسانی قرآن بنیان یا مرجعیت علمی قرآن، قرار است معارف قرآنی در فرایند علم ورزی نقش آفرینی کند؛
*️⃣ این جریان ها را از دو جهت می توان بررسی کرد:
✔️ چگونگی تحقق خارجی آنها
✔️ ایده محوری آنها
*️⃣ پرسشهای اصلی مقاله این است:
✔️ آیا از ایده هایی مانند علوم انسانی قرآن بنیان یا مرجعیت علمی قرآن می توان در چارچوب فلسفه علم معاصر دفاع کرد؟ این پرسش از آنجا اهمیت می یابد که در یک طرف این دست از مطالعات میان رشته ای، قرآن قرار دارد (که به واسطه دلایلی که در جای خود قابل بحث هستند) ابطال ناپذیر است و در طرف دیگر علم که ویژگی بارز آن ابطال پذیری است.
✔️ اگر آری! به تناسب چارچوبی که از آن برای دفاع از این ایده ها استفاده می شود، چه توصیه هایی عملی به جریان های مربوطه می توان داشت تا از آسیب هایی که گریبان گیر این جریان هاست رهایی حاصل شود؟ (در مقاله نقد درون گفتمانی و روش شناختی دو جریان علوم انسانی قرآن بنیان و مرجعیت علمی قرآن به آسیب های این دو جریان اشاره کرده ام)
*️⃣ پاسخ پرسش بنده به پرسش اول مثبت است.
در دو سر طیف فلسفه علم معاصر دو دسته نظریه قرار دارد:
✔️ نظریه هایی که برای واقع گرایی و عقلانیت اعتباری قایل است؛ ولی دین و معارف دینی را فاقد وجه معرفت بخش و عقلانی می داند و با مداخله آن در فرایند علم ورزی مخالف هستند(برای نمونه پوزیتیویسم منطقی)
✔️ نظریه هایی که تنها با فاصله گرفتن از واقع گرایی و عقلانیت با نقش آفرینی دین و معارف دینی مانند هر چارچوب فرهنگی دیگری همراهی می کنند(برای نمونه نظریه هایی که علم را برساخته فرهنگ و جامعه می دانند.)
*️⃣ در این میان نظریه هایی قرار دارند که ضمن پاسداشت واقع گرایی و عقلانیت، گونه های مختلف نظریه پردازی علمی را به تناسب باورهای محوری مختلف ممکن اعلام می کنند. برای نمونه الگوی علم شناختی لاکاتوش که در آن علم یک ساختار علمی است متشکل از:
✔️ هسته سخت که شامل باورهایی است که مصون از ابطال در نظر گرفته می شوند؛
✔️ کمربند محافظ که شامل نظریه هایی است که توسط شواهد تجربی قابل ابطال هستند؛
✔️ رهنمودهای سلبی و ایجابی که مسئولیت حفظ هسته سخت و بسط کمربند مخافظ را برعهده دارند.
*️⃣ در برنامه پژوهش علوم انسانی قرآن بنیان و مرجعیت علمی قرآن:
✔️ اعتقاد به وجود و صفات خدا؛ و پیامبر صفات او؛ قرآن و ویژگی های آن از جمله معرفت بخش آن و ناظر به موضوعات علمی بودن دست کم برخی از آیات و ... در هسته سخت قرار می گیرند. این ویژگی مشترک تمامی کسانی است که ذیل این دو برنامه پژوهشی می خواهند فعالیت کنند.
✔️ در حاشیه این هسته سخت یک کمربند محافظتی قرار می گیرد که متولی بسط الهیات ناظر به این هسته سخت است و به پرسشهایی از این دست پاسخ می دهد: که چه بخشی از آیات قرآن ناظر به کدام یک از علوم است؟ از این آیات چه نکاتی می توان فراگرفت و .... این لایه از شبکه و ساختار علم نقد پذیر است، اما روش شناسی نقد آن عقلی و نقلی است. این بخش را می توان الهیاتِ .... نامید مانند الهیات اجتماعی، الهیات سیاسی؛ الهیات اقتصادی و ... که در غرب هم سابقه دارد.
✔️ لایه بعدی همانی است که لاکاتوش آن را کمربند محافظ دانسته و متشکل از نظریه هایی است که مبتنی بر دو لایه پیشین ساخته می شود تا به فهم بهتر واقعیت خارجی دست یابد. این لایه نیز به دو روش نظری و تجربی نقد پذیر است.
✔️ همان طور که این کمربند محافظ با اطراف خود که واقعیت خارجی است ارتباط دارد و می کوشد آن را بفهمد و از آن هم تاثیر می پذیرد(هم تاییدی و هم ابطالی) میان لایه کمربند محافظتی علمی و کمربندی محافظتی الهیاتی نیز تاثیر و تأثر متقابل وجود دارد که به روش خاصی انجام می گیرد.
*️⃣ توصیه هایی که این چارچوب روش شناختی به دو جریان مورد بحث در این مقاله می کند:
✔️حفظ هسته سخت و بسط کمربند محافظ الهیاتی باید به منظر بسط کمربند محافظ علمی انجام گیرد هدف در نهایت فهم بهتر واقعیت است، نه فهم بهتر متن دینی.
✔️ برنامه پژوهشی علوم انسانی قرآن بنیان و مرجعیت علمی قرآن برای پیشرو بودن باید پیش بینی های بدیع (پیش بینی هایی که در برنامه های پژوهشی رقیب قابل ارائه نباشد) و موفق داشته باشند و بتوانند توجه جامعه علمی را نسبت به توانایی خود در فهم و تبیین واقع جلب کنند.
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
🔰کارگروه حکمت برای کودکان و نوجوانان مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار میکند: 💠 معرفی و نقد کتاب: الفب
به دلیل تعطیلی ادارات و دانشگاه ها و ... این جلسه تعطیل و ان شاء الله هفته آینده برگزار می شود.
در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چند حلقه متن خوانی شکل گرفته است
برخی حول محور یک کتاب خاص
برخی حول محور یک ایده و چند متن خاص
این حلقه حول محور
جهان نگری علامه طباطبایی(ره)
شکل گرفته و قرار است در اولین جلسه آن
رساله ولایت و زعامت
بررسی گردد.
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی چند حلقه متن خوانی شکل گرفته است برخی حول محور یک کتاب خاص
هر چند محور حلقه های مطالعاتی، متن خوانی است، اما به نظرم رسید قبل از ورود به متن مرتبط با این نشست، قدری در حاشیه آن صحبت کنم. با توجه به بحثهای هرمنوتیکی به نظرم رسید برای فهم بهتر محتوای یک متن شایستته است علاوه بر مرور محتوای اثر، با فضای پیرامونی آن اثر آشنایی پیدا کنیم و همچنین به این پرسش پاسخ دهیم که این متن به کدام یک از پرسشهای روز جامعه می تواند پاسخ دهد؟
به همین دلیل در این نشست سعی داشتم به چند پرسش زیر پاسخ دهم:
1. رساله ولایت و زعامت به کدام یک از پرسشها و چالشهای روز می تواند پاسخ دهد؟
2. این رساله در چه تاریخی و در چه موقعیت تاریخی، اجتماعی، سیاسی نگاشته شده است؟
3. این اثر برای مخاطب عمومی نوشته شده یا یک اثر تخصصی است؟
4. این اثر چه ارتباطی با آثار مرتبط با مساله مورد بحث دارد؟
5. این اثر چه ارتباطی با دیگر آثار و آراء نویسنده دارد؟
که البته به دلیل محدودیت وقت بیشتر به دو پرسش اول پرداختم. در ادامه بخشی از مباحث خود را در این نشست می آورم:
پاسخ پرسش 1:
چندی است این بحث در جامعه مطرح شده که دیدگاه علاممه طباطبایی درباره ولایت فقیه و انقلاب اسلامی چه بود؟ در این میان برخی به استناد رساله ولایت و زعامت استدلال کرده اند که علامه طباطبایی در این رساله لزوم حکومت اسلامی و ولایت فقیه را اثبات کرده اند. بر این اساس دست کم این حلقه مطالعاتی پس از پایان کار خود باید روشن سازد که آیا این رساله عهده دار اثبات عقلی لزوم حکومت اسلامی و ولایت فقیه بوده است یا خیر؟
پاسخ پرسش 2:
این رساله اولین بار در مجموعه مقالات مرجعیت و روحانیت در سال 1341 منتشر شده است. مقالات این کتاب پس از فوت آیت الله العظمی بروجردی(فروردین 1340) نگاشته شده است. آیت الله بروجردی حدود 15 سال (1325 – 1340) مرجع عام شیعیان جهان بودند و زعامت حوزه علمیه را برعهده داشتند. قبل از ایشان مراجع ثلاث (حضرات آیات عظام صدر، خوانساری و حجت) به مدت 5 سال زعامت حوزه علمیه را برعهده داشتند. طبیعی است بازه زمانی زعامت آیت الله العظمی بروجردی ایشان را در موقعیت اجتماعی بسیار والایی قرار داده است. از طرف دیگر در این مقطع زمانی برخی از روحانیون بزرگ از ضعف حوزه علمیه و مرجعیت شیعه گلایه داشتند و انتظار داشتند حوزه علمیه و مرجعیت شیعه در عرصه اجتماعی و سیاسی تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
پس از فوت آیت الله العظمی بروجردی تعداد زیادی از مجتهدان والا مقام در مضان مرجعیت قرار گرفتند. برای نمونه در قم حضرات آیات عظام خمینی، گلپایگانی، شریعتمداری، اراکی، محقق، نجفی مرعشی، لنگرودی و ... و در شهرهای دیگر حضرات آیات عظام میلانی(مشهد)، خوانساری(تهران)، حکیم و شاهرودی و خوئی(نجف) و ... شاگردان هر کدام نیز می کوشیدند استاد خود را اعلم از دیگران معرفی کنند.
در چنین موقعیتی این مسئله اساسی در بین جمعی از اساتید حوزوی و روشنفکر مطرح شد که انتظار از حوزه علمیه و مرجع تقلید چیست؟ پاسخ به این پرسش می¬ توانست در فرایند انتخاب مرجع تقلید و زعیم حوزه علمیه تأثیر فراوانی داشته باشد. این فضای فکری به نگارش مقالاتی شد که در قالب کتاب مرجعیت و روحانیت منتشر گردید:
سید محمد حسین طباطبایی؛ اجتهاد وتقلید در اسلام وشیعه
سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی؛ شرایط و وضایف مرجع
مرتضی مطهری؛ اجتهاد در اسلام
سید محمد حسین طباطبایی؛ ولایت و زعامت
مهدی بازرگان؛ اتظارات مردم از مرجع
سید محمد بهشتی؛ روحانیت در اسلام و در میان مسلمین
مرتضی مطهری؛ مشکل اساسی در سازمان روحانیت
سید محمود طالقانی؛ تمرکز و عدم تمرکز در مرجعیت و فتوا
سید مرتضی جزایری؛ تقلید اعلم یا شورای فتوا
مرتضی مطهری؛ مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی
فارغ از مقاله ولایت و زعامت که مورد بحث است، در هیچ یک از این مقالات صحبتی از تشکیل حکومت اسلامی و سرپرستی سیاسی ولی فقیه نیست. صحبت ها درباره این است که آیا لازم است مرجع اعلم باشد؟ آیا می توان شورای مرجعیت داشت؟ چه انتظاراتی از مرجع وجود دارد؟ آیا روحانیت شیعی یک طبقه اجتماعی است(مانند برخی از ادیان)؟ سازمان روحانیت شیعی چه مزایا و معایبی دارد؟ و ...
گویا نویسندگان این مقالات بیشتر درصدد این بوده اند که با اصلاح سازمان حوزه و روشن کردن انتظارات خود از مرجع تقلید و ... قدرت حوزه علمیه و علما و مراجع را در عرصه اجتماعی افزایش دهند. گویا هنوز ذهنیتی پدید نیامده است که سلطنت کنار رود و ولی فقیه عهده دار حکومت سیاسی گردد.
@smtmabtahi
🔰کارگروه حکمت برای کودکان و نوجوانان مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار میکند:
💠 معرفی و نقد کتاب:
الفبای فلسفه (کتاب کار عقلی با کودکان)
✍️ نویسنده: دکتر مهدی پرویزی
«پژوهشگر تعلیم و تربیت فلسفی»
🎤 ناقدان:
دکتر مجید احسن
«عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه امام صادق»
دکتر سیدمحمدتقی موحد ابطحی
«عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»
🗓 چهارشنبه، یک اسفند ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۱۹
🖇 حضوری و مجازی
🖥 لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/f.kodak
🏢 مکان: قم، مجمع عالی حکمت اسلامی، سالن جلسات
@smtmabtahi
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطاتِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حلقه مطالعاتی با شرح و عنوان زیر برگزار میکند:
علوم شناختی و علوم انسانی
سخنرانان:
زهرا اجاق
علیرضا منجمی
آزیتا افراشی
مریمسادات فیاضی
احمد شاکری
غلامحسین مقدمحیدری
سید محمدتقی موحدابطحی
علیرضا منصوری
امین متولیان
سهشنبه، 30 بهمنماه 403
ساعت: 10 تا 12
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
🔰کارگروه حکمت برای کودکان و نوجوانان مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار میکند: 💠 معرفی و نقد کتاب: الفب
در ارتباط با این کتاب دو دسته نقد قابل طرح است:
1. نقدهایی نسبت به ساختار و محتوا و شکل ظاهری کتاب
برای مثال این که:
به پیشینه تحقیق اشاره نشده است.
نوآوری های تحقیق برجسته نشده است.
ضرورت فراگیری فلسفه و فلسفه اسلامی آن هم به کودکان و نوجوانان روشن نشده است.
از ابزارهای قدیمی (نقاشی و بازی و ...) برای آموزش استفاده شده، در حالی که امروزه کودکان بیشتر با بازی های کامپیوتری و انیمیشین و ... سر و کار دارند.
مشخص نیست چرا این تعداد مفهوم پایه در فلسفه اسلامی اهمیت دارند؟
برخی از مفاهیم مورد بحث در کتاب بر خلاف ادعای کلی نویسنده معقول ثانی نیستند.
این کتاب به عنوان گزارش تحقیق برای مربی مناسب نیست.
و ...
در این نقد نویسنده و کتاب محور اصلی بررسی هستند.
طرح چنین نقدهایی می تواند به ارائه اثری بهتر از نویسنده منتهی گردد.
به شرط آن که نویسنده هم و غم علمی خود را در این راه به کار گیرد.
2. گونه دیگری از نقد می تواند با این فرض انجام گیرد که این کتاب یا ویراست جدید آن یا کتاب کار مربی که امید است نویسنده محترم در آینده نزدیک بنگارند، به لحاظ صوری و ساختاری و محتوایی و ... هیچ اشکالی ندارد.
پرسشی که در این نقد محوریت دارد این است که چنین کتابی کدام بخش از پازل کلی امتداد حکمت اسلامی از طریق آموزش الفبا و مفاهیم بنیادین حکمت اسلامی را کامل می سازد؟ و آیا بدون مشخص بودن پازل کلی و تکمیل شدن بخش مهمی از این پازل می توان امید داشت هدف چنین کتابی تحقق یابد؟
در این نقد نهادهای مرتبط با حکمت و فلسفه اسلامی محور بحث هستند؛ از جمله مجمع عالی حکمت اسلامی که با ماموریت امتداد حکمت اسلامی تأسیس گردید و به ویژه گروه حکمت اسلامی برای کودکان و نوجوانان
پیشنهادهایی که در پایان بحث خود در این نشست داشتم عبارتند بودند از این که:
گروه حکمت اسلامی برای کودکان و نوجوانان در یک فعالیت ستادی مراکز علاقمند به این بحث را شناسایی کند.
با همکاری آنها نقشه راه امتداد فلسفه اسلامی از طریق آموزش فلسفه اسلامی به کودکان و نوجوانان را تدوین نماید و هر مرکزی با توجه به عده و عده خود ماموریتی را برعهده گیرد.
در این نقشه راه مشخص شود که در هر مرحله سنی و مقطع تحصیلی کدام محتوای از حکمت اسلامی را می توان و می بایست به کودکان و نوجوانان آموزش داد؟
برای هر مقطع کتاب درسی جداگانه ای تالیف شود.
دوره های آموزشی برای مربیان علاقمند برگزار گردد.
عوامل انگیزه ساز برای تشویق مربیان، والدین و کودکان جهت پیگیری این دوره های آموزشی شناسایی گردد.
و ....
موانعی که می تواند پیش روی این جریان قرار گیرد شناسایی و چاره جویی شود.
برای مثال با آن بخش از جریان حوزوی یا دانشگاهی که بر این باور است فلسفه اسلامی قابلیت امتداد در عینیت اجتماعی ندارد چه باید کرد؟
به کسانی که مدعی هستند فراگیری الفبای فلسفه اسلامی، فراگیری الفبای زبان رو به انقراض و غیر کاربردی است، چه پاسخی باید داد؟
برای کسانی که مدعی ناسازگاری محتوای این دوره ها با آموزش رسمی مدارس هستند چه پاسخی وجود دارد؟
در صورت موفقیت این طرح و ورود افراد غیر متخصص به این حوزه چه تدبیری اندیشیده شده است؟
@smtmabtahi
🟢پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار میکنند:
🔻 سلسله نشست های علوم انسانی بومی
نشست اول: «امکان یا امتناع»
📢 سخنرانان:
آقای دکتر رضا صمیم عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی آقای دکتر فرهاد بیانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی آقای دکتر سید محمد تقی موحد ابطحی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی آقای دکتر مهدی اسدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (دبیر نشست) زمان برگزاری نشست: چهارشنبه شنبه 8اسفند 1403 ساعت 13 الی 15
📍نشانی: پاسداران، خیابان مؤمننژاد(گلستان یکم)، پلاک ۱۲۴، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تالار فارابی
📎لینک حضور مجازی در نشست : b2n.ir/iscs1
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
🟢پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار میکنند: 🔻 سلسله نشست های علوم انسانی بومی نش
خلاصه ای از مطالبی که برای ارائه در نشست
علوم انسانی بومی؛ امکان یا امتناع؟
آماده کرده بودم
عنوان این نشست در وهله اول برای من این دلالت را به همراه داشت که
شاید طرفداران علم دینی و بومی در چهل سال گذشته
در ایجاد یک توافق بین الاذهانی ناکام بوده اند که
باز هم قرار است درباره امکان یا امتناع علوم انسانی بومی صحبت کنیم.
بعد با توجه به این که عنوان این نشست، ذیل یک سلسله نشست در ارتباط با علوم انسانی بومی تدارک دیده شده است،
عنوان این نشست را برای خودم این گونه توجیه کردم که
قرار است در اولین نشست توافق اجمالی خود را بر سر اصل مطلب (امکان علوم انسانی بومی) اعلام کنیم
و در نشست های بعدی ان شاء الله درباره فرایند بومی سازی علوم انسانی
که یکی از معانی چهار گانه تحول علوم انسانی است که شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی بر آن تاکید کرده است
و آسیب شناسی این فرایند در گام اول انقلاب اسلامی
و سیاستگذاری و برنامه ریزی متعالی برای گام دوم انقلاب اسلامی
و ... بحث شود.
هر چند امروزه علم و فناوری به لحاظ مصداقی در هم تنیده اند و حتی مفهوم تکنوساینس پدید آمده است
اما در عقلانیت نقاد تفکیکی بین دو مفهوم علم و فناوری قایل می شوند که می تواند به ایضاح بحث کمک کند:
علم برساخته مفهومی نظری است برای شناخت واقع و معیار ارزیابی آن صدق(تطابق با واقع) و کذب است.
فناوری برساخته آدمیان است برای رفع نیازهای غیر معرفتی (مانند ماشین) یا تسهیل در رفع نیازهای معرفتی(مانند تلسکوپ) و معیار ارزیابی آن کارآمدی.
از سوی دیگر علوم انسانی را می توان دارای دو شأن علمی و فناورانه قلمداد کرد؛
زیرا از یک جهت می کوشد واقعیت های انسانی و اجتماعی را بشناسد (مثلا به این مساله می پردازد که چه عواملی در رفتار انسانی موثر هستند؟)
و از جهت دیگر می کوشد نیازهای بشری را مرتفع کند (برای مثال چه باید کرد تا تورم در جامعه کاهش پیدا کند؟)
نکته دیگر این که فناوری ها برای این که به صورت بهینه عمل کنند و کارآمدی بیشتری داشته باشند؛ باید ویژگی های محیطی را در نظر گیرند.
یک ماشین برای این که به صورت بهینه کار کند، باید باد لاستیک های آن در زمستان و تابستان تنظیم شود.
یک پروتکل روان درمانی برای این که کارآمدی بهینه داشته باشد باید ویژگی های فرهنگی و اجتماعی مراجع را در نظر گیرد و ....
از این جهت تلاش برای هماهنگ سازی وجه فناورانه علوم انسانی با بوم و فرهنگ که دین هم می تواند بخشی از آن باشد، به نظر امر طبیعی و معقولی می آید.
آیت الله مصباح یزدی تاثیر دین در علم را بیشتر در این زمینه تحلیل می کنند.
اما آن بخش از علوم انسانی که ناظر به جنبه های توصیفی تبیینی است:
در علوم طبیعی (به ویژه فیزیک) از آنجا که با پدیده های شبیه با هم سر و کار داریم، انتظار قوانین مشابه برای تبیین پدیده های مشابه داریم.
آیا در علوم انسانی و اجتماعی هم با انسان ها و جوامع مشابه سر و کار داریم؟
آیا دور از انتظار است که در جوامعی که به لحاظ تاریخی و فرهنگی تفاوت های بسیاری با هم دارند، قوانین اجتماعی متفاوتی حکمفرما باشد؟ و با قوانین متفاوتی بتوان رفتارهای اجتماعی آنها را تبیین کرد؟
آیا دور از انتظار است که با توجه به تفاوت در نوع شناخت و عواطف و گرایشات افراد در دو جامعه مختلف، فهم های متفاوتی از رفتارهای اجتماعی آن جوامع وجود داشته باشد؟
بله! به تناسب میزان همگرایی جوامع انسانی با هم، که امروزه در اثر قدرت های مختلف از جمله قدرت اقتصاد و رسانه و ... رو به سمت غربی شدن دارد، می توان گفت تببین ها و فهم های مشترکی از جوامع امکان پذیر می شود.
اما حتی در ارتباط با یک جامعه خاص و حتی در ارتباط با علوم طبیعی هم می توان تاثیرات محدودی از بوم و دین را در فرایند علم ورزی شاهد بود.
صورت بندی احتمالاتی مکانیک کوانتومی در بستر اجتماعی خاصی پدید آمد که در آثار علمی به آن اشاره شده است.
اگر ذهنیت جامعه ای که درگیر مکانیک کوانتوم بود نزدیکی بیشتری با ذهنیت اینشتین داشت، شاید اولین صورت بندی از مکانیک کوانتومی به صورت بندی بوهم نزدیک تر بود.
حدودی از تأثیرگذاری های جامعه بر علوم مختلف از هندسه و ریاضی گرفته تا فیزیک و زیست شناسی و به ویژه علوم انسانی و اجتماعی در مطالعات جامعه شناسی علم بررسی می شود.
درباره کم و کیف و مکانیزم این اثر گذاری البته می توان بحث کرد؟
چه علمی بیشتر از هم از ویژگی های بومی تاثیر می پذیرد؟ چه علمی کمتر؟
چه علمی مستقیم تاثیر می پذیرد؟ چه علمی غیر مستقیم؟
این تأثیر گذاری به صورت آگاهانه انجام می گیرد؟ یا ناخودآگاه؟
این تأثیر گذاری مدیرت پذیر است یا مدیریت ناپذیر؟
و ....
@smtmabtahi