eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
398 ویدیو
61 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه فصل نخست کتاب از افغانستان تا لندنستان را با کسب اجازه از ناشر و مترجم به مرور تقدیم حضور میشود. نویسنده: عمر الناصری(ابو امام المغربی) مترجم: وحید خضاب با گذشت یک روز کامل از آغاز ربایش، هنوز هواپیما روی باند فرودگاه الجزیره بود. ارتش همچنان حاضر نبود به هواپیمارباها اجازۀ پرواز بدهد. در آخرین ساعات شب 25 دسامبر، هواپیمارباها سومین مسافر را هم با شلیک مستقیم به سرش کشته و جسدش را روی باند انداختند، درست همان کاری که با دو نفر قبلی کرده بودند. واقعا عجیب بود که آدم همۀ اینها را مستقیما از تلویزیون دنبال کند. ماه‌ها بود که من داستان‌های وحشتناکی را در انصار و احیانا در نشریات فرانسوی می‌خواندم. داستان‌هایی از بریدن سر، کشتارهای دسته‌جمعی و ماشین‌های بمب‌گذاری شده. اما دیدن این‌ها در صفحۀ تلویزیون، چیز دیگری بود. دیدن جسد‌هایی که روی باند افتاده بودند و تصور اینکه در داخل هواپیما چه خبر است، باعث شده بود از نظر فیزیکی احساس کنم ناخوش و فلج شده‌ام، هیچ وقت با خواندن مطالب در فُنَک چنین حالتی به من دست نداده بود. فکرم مدام پیش مسافران هواپیما بود. حتما خیلی وحشت کرده بودند. آنها هیچ گناهی مرتکب نشده بودند، فقط قصد دیدار خانواده‌شان را داشتند و حالا ناگهان خود را وسط این کابوس وحشتناک می‌دیدند. وقتی اخبار قضیه را دنبال می‌کردم شدیدا عصبی بودم و حالت متشنجی داشتم. اکثر وقت را در اتاقم به صفحۀ تلویزیون چشم دوخته و دعا می‌کردم افراد بیشتری را نکشند. فقط یک بار رفتم طبقۀ پایین تا غذایم را بردارم [و به اتاقم برگردم]. دیدم امین و یاسین و حکیم و طارق در اتاق نشیمن نشسته‌اند. داشتند دربارۀ این هواپیماربایی حرف می‌زدند و خیلی هم هیجان‌زده و خوشحال بودند. آرزو می‌کردند یک کشتار راه بیفتد تا نظر همۀ دنیا را جلب کند. حالم از قبل هم خراب‌تر شد. سه روز بعد از شروع ماجرا، هواپیماربایی به آخر رسید. بالاخره به هواپیما اجازه داده شد که پرواز کند. خلبان‌ها هواپیمارباها را فریب دادند و هواپیما را در مارسی [در جنوب فرانسه] فرود آوردند. در آنجا فرانسوی‌ها به هواپیما حمله کردند. یک جنگ واقعی و شدید شروع شد. پلیس فرانسه و هواپیمارباها داخل هواپیما به هم تیراندازی می‌کردند درحالیکه مسافرها هنوز در جای خودشان بودند. هواپیمارباها از چند نارنجک استفاده کردند و تعداد زیادی از مسافرها ترکش خوردند. یکی از خلبان‌ها به قدری برای خلاص شدن عجله داشت که از پنجرۀ کابین روی باند پرید. در آخر ماجرا، همۀ هواپیمارباها کشته شده بودند و تعداد زیادی از مسافران هم زخمی. بعدها خبردارشدم هواپیمارباها مقدار زیادی هم دینامیت با خودشان داخل هواپیما برده بودند. برنامۀ آنها این بوده که هواپیما را در آسمان پاریس منفجر کنند: یک بمب آتشین بزرگ که همۀ دنیا می‌توانست آن را ببیند. شاید اگر خودشان خلبانی بلد بودند شخصا هواپیما را به پاریس می‌بردند. اما چون خودشان خلبانی نمی‌دانستند، مجبور شدند به خلبان‌های ایرفرانس تکیه کنند [و آنها هم فریبشان دادند]. سال‌ها بعد فهمیدم که القاعده از همین اشتباه آنها درس گرفته و تعداد زیادی از نیروهای القاعده ورود به مدارس خلبانی را آغاز کردند. خرید آنلاین کتاب ازافغانستان تا لندنستان👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/98583?ref=830y خرید از طریق ایتا👇 @milad_m25 ............................ «روایتی از درون شبکه‌های تروریستی-تکفیری و شبکه نفوذ اروپایی»👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2469003274Cd50c7fd530