فرازی از نامه عرفانی حضرت امام خمینی به عروس شان فاطمه طباطبائی
فاطى دختر عزیزم!
از من مى خواهى براى تو چیزى بنویسم؛ چه بنویسد کسى که خود، مبتلاىِ به نفسِ امّاره بالسوء است و هرگز نتوانسته، بلکه نخواسته این #بت_بزرگ را بشکند!
اکنون در آستانه شهر اللَّه، و مقام ضیافت اللَّه هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این #ضیافت نیستم.
شهر شعبان المعظم- که #شهر_امامان است- در شُرفِ گذشتن است و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه!
🔻دعاها را گاهى با #لقلقه_لسان خواندم و از آن ها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى کنم:
«اللَّهُمَّ انْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیِما مَضى مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ»
از رحمت حق تعالى #مأیوس نیستم و مباش! در دنیا [مباد] روزى، که گناهان به آن جا رسد که از رحمت حق مأیوس شویم....
📚صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۲۵۴-۲۵۳.
🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله)
🆔@soada313