ادمین نوشت :: خیلی دوست داشتم امشب باهاتون حرف بزنم و حرفاتون و غرهاتون رو بشنوم، اما بشدت خسته ام. روزهای آینده می خوام سوالاتی رو مطرح کنم در مورد جذابیت های اخلاقی دخترا و پسرا. جذابیت های ظاهری رو که گفتیم. دوستانی هم که تازه اومدن، مطالب مربوط به سوالات 45 و 46 و 47 رو مطالعه کنن. فردا هیچ مطلبی رو توی کانال نمی ذارم. که هم به خودم استراحت بدم و هم به شما. توصیه می کنم مطالب قبلی رو هم مطالعه کنید و هر کدوم رو که مفید بود برای دوستان تون هم بفرستید. حتی اگر ی نفر رو هم بتونیم از رابطه سمّی یا افکار سمّی نجات بدید، ارزشمنده. پس توی این کار ارزشمند شمام سهیم باشید. بابت لطف های دوستان در ارسال تصور شون از بنده هم ممنونم. امیدوارم لایق محبت های شما باشم. نمی دونم چجوری بگم دوست تون دارم که هم محترمانه باشه و هم چارچوب ها رعایت بشه. برام مایه افتخاره که منو دنبال می کنید❤️ پ.ن:: رفته بودم راهیان نور. اومدم توی محل اسکان بخوابم. دیدم هیچ پتویی نمونده. بچه ها خواب بودن. ی پتو رو از روی ی نفر برداشتم، انداختم زیرم. ی پتو رو هم از روی ی نفر دیگه برداشتم، کشیدم روم. تخت خوابیدم. صب پاشدم بچه ها می گفتن دیشب کی پتو ها رو برداشته از روی ما!? منم نصیحت شون می کردم که ما مهمون شهداییم.اومدیم اینجا برای خودسازی. هجرت مقدمه جهاده. به مادیات دل نبندید. #میزان_امکانات_ما_نیست #میزان_اتصال_ما_به_خداست #خاطرات_خود_نوشت #خاطرات_خادم_الشهدا 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

خدایا مرا به قافله ای که به سویت آمدند متصل کن به یاد حاج قاسم و شهدای حادثه تروریستی کرمان #منم_چالش از تخت بیمارستان #میزان_امکانات_ما_نیست #میزان_اتصال_ما_به_خداست

برش پیتزا به سبک محمدی(: #میزان_امکانات_ما_نیست #میزان_اتصال_ما_به_خداست #قشر_کافر_بی_نماز #قشر_محمدیون

سلام وقت بخیر من کتاب قصه ننه علی رو خوندم و خیلی بخاطر صبر و تحمل مادر شهید گریه کردم و خیلی تعجب کردم چه طور توی هر شرایطی خودشون و تسلیم خواست خدا میکردن و این که چقدر صعی میکردن در هر شرایطی همسرشون رو علی رغم اخلاق بدی که داشت درک کنن و در آخر هم حلال کنن این که چه طور توی اون شرایطت فرزندانی چنین نورانی تربیت کردن واقعا آدم رو به فکر فرو میبره و جای سوال شد برام که چه طور بعضی‌ خواب‌ها برای آدم حجت و پیام رسان... به خیلی از دوستانم پیشنهاد کردم بخونن #عقاب_عاشق_شهدا #میزان_اتصال_ما_به_خداست #خیلی_تعجب_خیلی_گریه_خیلی_تفکر

چون قلمو نداشتم ما از محدودیت ها فرصت می سازیم #میزان_امکانات_ما_نیست #میزان_اتصال_ما_به_خداست #فرقه_محمدیون

کولرمون سوخت و دارم خودمو خنک می کنم🥵 #فرقه_محمدیون #میزان_اتصال_ما_به_خداست

چون دم کنی بزرگ نداشتیم از پتو پلنگی سبز استفاده می کنیم😬 ما از محدودیت ها فرصت می سازیم پ.ن: کراش جدیدم این مداحی حاج محموده #میزان_امکانات_ما_نیست #میزان_اتصال_ما_به_خداست #فرقه_محمدیون

آقا محمدی از هنر نمایی های مامان بزرگم اینه می‌تونه از امکانات کم بیشترین استفاده رو کنه . . 😂 فک کنم اونم به #فرقه‌_محمدیون پیوسته😎✌️ #میزان_امکانات_ما_نیست #میزان_اتصال_ما_به_خداست #فرقه_محمدیون #عقاب_سابق_جامعه

اومدیم حرم کارد هم ورود نداره با خط کش لیمو دارم میبرم 🥲 #فرقه_محمدیون #میزان‌_امکانات_مانیست #میزان_اتصال_ما_به_خداست

حماسه ای دیگه از مامانم.. داشتیم ساندویچ درست میکردیم بدیم دم موکب مامانمم با دست کارو تموم کرد و همچنان معتقده این فوت کوزه‌گریه و #خیلیم_خوشمزست #فرقه_محمدیون #خدا_قبول_کنه_ازمون🥲 #میزان_اتصال_ما_به_خداست