صبحانه ای با شهدا
#بسمربالشهداوالصدیقین 🩸شهادت مأمور پلیس در ایذه 🔹 در حمله یک فرد مهاجم با خودرو و ایجاد درگیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 جزئیات شهادت سروان محمد قنبری در مراسم یادبود مرحوم کیان پیرفلک از زبان جانشین فرمانده انتظامی استان خوزستان
#شهدای_امنیت
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📗کتاب نجیب
📌 رهبر معظم انقلاب : روحیات بسیج در این کتاب(کتاب نجیب) خوب تصویر شده است
🔹️ کتاب نجیب اثر محمدجواد جزینی در برگیرنده هفت داستان کوتاه بر اساس خاطرات رزمندگان و شهدای سالهای دفاع مقدس است.
◇ این کتاب داستانهای «فصل گلابی»، «کوچک من»، «سرلشکر عراقی»، «یک شب خودمانی»، «چوب بیصدا»، «کپه لرزان» و «نجیب» را در بردارد.
◇ عنوان کتاب «نجیب»، برگرفته از داستانی با همین نام و براساس خاطره کوتاهی از #شهید_نجیب_چرابه، یکی از فرماندهان عضو لشکر 27 محمد رسولالله (ص) اهل #روستای_عمارت شهرستان سیروان است که در عملیات والفجر مقدماتی در #فکه به شهادت رسیده و از #شهدای_مفقودالاثر می باشد.
◇ فیلم شیار ۱۴۳ بر اساس روایتی از عملیات والفجر مقدماتی ساخته شدهاست.
🔻 متن تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب نجیب:
«بسم الله الرحمن الرحیم، روحیات بسیج این پدیده استثنایی دوران جنگ در این کتاب، خوب تصویر شده است: شجاعت، پاکدلی، روح دینی، شوخ طبعی و .. در بدخوابی شب سهشنبه 70/9/19 مطالعه شد.»
#شهید_نجیب_چرابه
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
#بسمربالشهداوالصدیقین 🩸شهادت مأمور پلیس در ایذه 🔹 در حمله یک فرد مهاجم با خودرو و ایجاد درگیری
📌 مماشات با خانواده کیان پیر فلک تاکجا خواهد بود؟
🔹️ هنجار شکنی های فراوان ، فراخوان های متعدد و مصاحبه های پرحاشیه با شبکه های معاند و ایجاد ناامنی توسط خانواده پیر ملک تا کی ادامه خواهد داشت؟
◇ نیاز است مسئولین یک پیام محکم و قاطع بدهند.
◇ روز گذشته به مناسبت سالروز تولد کیان شاهد فراخوان از شبکه های معاند بودیم که منجر به شهادت یک مامور پلیس در تامین امنیت منطقه بودیم.
◇ تا زمانی که مماشات با این افراد ادامه داشته باشد ، شاهد به خطر افتادن جان مردم و حافظان امنیت خواهیم بود
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
▫️از ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲...
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
1⃣
📌 شهید حسن فاتحی معروف به “حسن آمریکایی”
🔹 به خاطر موهای طلایی، قد بلند و تیپ خاصی که با عینک دودی داشت به “حسن آمریکایی” یا “حسن سر طلا” معروف بود. به ظاهرش زیاد می رسید.
◇ در کل بچه لباس پوش و شیکی بود.هم رزم هاش تعریف می کردند، جز حسن، در جبهه هیچ کسی نبود که شلوارش خط اتو داشته باشه. محال بود خط اتوی شلوارش دیده نشود.
◇ شب ها شلوارش را خیس میکرده، زیر تختش می گذاشته که خط اتو پیدا کند. روزی هم که لباس ها و وسایلش را از جبهه آوردند، یک تافت مو هم داخل آنها بود.
◇ در کل خیلی بچه خوش تیپ و امروزی ولی در عین حال مومن و متدین و به مسائل شرعی مقید بود و تقریبا نماز شبش ترک نمیشد.
◇ ناگفته نماند که قبل از رفتن به جبهه هم، بهش می گفتند “حسن طلا” یا “حسن آمریکایی”!
🩸 #شهید_حسن_فاتحی
معروف به حسن طلا، متولد نجف ولی اصالتا ایرانی است.
🔹 وقتی او ۲ ساله بود در سال ۱۳۵۰ خانوادهی او را از عراق بیرون کردند. محل موقت زندگی همه اخراجی های عراق در جیرفت کرمان بود. بعد از سه ماه عازم اصفهان میشوند و در شهرستان شاهین شهر ساکن میشوند.
◇ ابتدا به کردستان رفت و از آنجا عازم جبهههای جنوب شد و به گردان یونس که گردان غواصان لشکر امام حسین بود، پیوست.
◇ ۱۵ ساله بود که به جبهه رفت و ۱۷ سالگی هم به شهادت رسید
• تولد: ۱۳۴۸/۶/۲۰_نجف اشرف
• شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۱۴_منطقه نهرخین (علملیات کربلای ۴)
#شهید_حسن_فاتحی
#حسن_طلا
#حسن_آمریکایی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
2⃣
📌 #خاطرات_شهید
🔹 موهای حسن، طلایی بود. کوچک که بود همیشه موهایش را میبافتم و با ربان قرمز میبستم و لباس دخترانه تنش میکردم.
◇ تا زمانی که به کلاس اول رفت. آن موقع بود که موهایش را کوتاه کردم و هنوز هم نگهشان داشتهام. یک روز از عراق مهمان داشتیم.
◇ حسن وقتی با لباس کاراته از در خانه وارد شد، یکی از اقوام جا خورد و گفت این آمریکایی کیه اومد تو خونه.
◇ منم گفتم: حسن مونه! خیلی از ظاهر متفاوت حسن تعجب کرده بود.
🔹 بعد از پیروزی انقلاب و آغاز درگیری ضدانقلاب در کردستان، پسر بزرگترم، «جاسم» از مسجد محله به جبهه غرب اعزام شد؛
◇ خیلی نگران بودم؛ خواب یکی از اقوام شهیدمان را دیدم که گفت:
◇ «خاله، ناراحت نباش، جاسمات شهید نمیشود اما حسن شهید می شود».
✍ راوی : مادرشهید
#شهید_حسن_فاتحی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
2⃣ 📌 #خاطرات_شهید 🔹 موهای حسن، طلایی بود. کوچک که بود همیشه موهایش را میبافتم و با ربان قرمز میب
3⃣
📌 کفارهی خودنمایی شهید حسن فاتحی
🔹 جوانی بود رعنا و رشید و بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی چشم آبی و پوست سفید
◇ حسن قبل از حرکتمان برای عملیات کربلای ۴ به من گفت:
◇ "من واقعیتش این است که مشکلی دارم قبل از آمدن به جبهه دنبال لباس و تیپ زدن...جلوی آیینه بودم برای ظاهرم
◇ خواهشم این است که اگر من شهید شدم شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید چون احساس میکنم با این قیافه خودنمایی کردهام،
◇ باید کفاره ای بدهم این حرف خودش است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد!
◇ حسن گفت: من از شما میخواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت خوب محشور بشم"
✍ راوی: حاج مهدی مظاهری
#حساب_نفس
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada