eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
4هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
4 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 درس اخلاق از شهید موحد دوست در هنگام عصبانیت 🔹️ خیلی گرسنه بودیم ، حاج علی مهمان ما بود و با یک راننده جدید آمده بود ، ناهار ما بسیار ساده ، کتلت و خیارشور بود. ◇ مشغول خوردن ناهار شدیم، راننده تازه کار حاجی که با ما بود کمی خجالت می‌کشید و می‌خواست که برود داخل ماشین نهارش را بخورد ◇ برادر موحددوست سریع جایی برای او باز کرد وکنار خودش نشاند و مشغول غذاخوردن شدیم. ◇ راننده حاجی یک خیارشور برداشت، خیارشور بزرگ و آبکی بود، آمد آن را از وسط نصف کند تمام آب آن پاشید به صورت شهید موحددوست ◇ ناخواسته بچه ها یک نیش خند زدند و راننده حاجی سرخ شد. ◇ شهید موحددوست متوجه شد که او خیلی خجالت کشیده است، به صورت راننده لبخندی زد و به نیش خنده دیگران اصلاً هیچ اعتنایی نکرد و صورتش را پاک کرد. ◇ راننده به صورت حاج علی نگاهی کرد ولی حاج علی برای این‌که خجالت نکشد، دستش را به نشانه دوستی فشار داد و سرش را پایین انداخت و بنا کرد به غذا خوردن و راننده هم هم آرامش پیدا کرد و به غذا خوردن ادامه داد. ◇ بعد از غذا راننده روی حاج علی را بوسید و حاج علی هم خنده ای مجدد کرد ورویش را بوسید و رفتند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
شهید"غلامعلی رجبی"؛شهیدی که تکه نانی را به غذاهای شاهانه ترجیح داد... 📌دوران سربازی شده بود راننده قریب (پیشکار شاپور غلامرضا پهلوی).همراهش می‌رفت سرکشی باغ‌های غلامرضا پهلوی. 🔸توی باغ، لب به چیزی نمی‌زد؛ آنقدر که بالاخره یک روز صدای قریب درآمده بود که: «همه به من التماس می‌کنند اجازه بدم از میوه‌های باغ ببرند؛ ولی تو حتی میوه‌هایی که خودم برات کنار می‌ذارم رو هم برنمی‌داری ببری؟!» •••••°°°°°•••••°°°°°•••••°°°°°•••••°°°°°••••• 🔹یک بار با قریب رفته بود کاخ شاپور غلامرضا؛ موقع ناهار رسیده بودند. قریب او را برده بود آشپزخانه و سفارش کرده بود که هر غذایی می‌خواهد بهش بدهند.آن روز مهمانی بود و آشپزخانه پر از غذا و دسرهای مختلف. ▪️بعدها برای مادرش تعریف کرده بود که: «غذای آن روز از گلوم پایین نرفت. رفتم تو کوچه پس کوچه‌ها، نانوایی پیدا کردم. یه نون خریدم و کمی پنیر و انگور؛ نشستم کنار جوی آب و جای شما خالی ناهارم رو با لذت خوردم». شهید غلامعلی رجبی ✓ذاکــر اهـل بیت علیـهم السـلام معـلم، شاعـر و سـراینده شعــر زیبـای : «قــربون کبــوتـرای حــرمت امـام رضــا ع» 📜مجـموعه یادگــاران /جلد ۲۴ کتاب غلامعلی جندقی (رجبی) نشـر روایت فـتح 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌بدهکاری از جنس شهدا... 🔸زیاد روزه میگرفت.گفتم: «برای چی اینقـدر روزه میگیری؟!» 🔹گفت: «بدهکارم، باید بگیـرم.» نشستم و دودوتا چهـارتا کردم؛ حرفش با عقلـم جـور در نمی آمد. ▪️حتی قبـل از سن تکلـیف هم روزه های ماه رمضانش را میگرفت. برایم جای سؤال بود که به چی بدهکـاره؟! ▫️بعداز شهـادت، دفتـرچه یادداشتش حـل معمـای بدهکـاری هایش شد. یکروز روزه جریمه شنیدن غیبت یکروز روزه جریمه دروغ یکروز روزه جریمه ... 📚 کتاب سه بـرادر 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌خاطره ای از شهید مهدی باکری 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود... 1️⃣.قسمت اول 🔸جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردمو خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب 🔹زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند ▪️یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند رفتم توی پی وی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم ▫️عکس شهیدی دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود:می‌روم تا حیا و غیرت جوان ما نرود □ ناخودآگاه اشکم سرازیر شد دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم متنفر شدم 🔻دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم تصمیم گرفتم برم مسجد اولین نماز عمرمو بخونم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم... ادامه دارد... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات... 2️⃣ قسمت دوم 🔸از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد 🔹توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای خادمی معرفی شدم ▪️نزدیکای اربعین امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود!من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟اشکم سرازیر شد ▫️قبول کردم و باحال عجیبی رفتم هنوز باورم نشده که اومدم کربلا پس از برگشت تصمیم گرفتم برم حوزه علمیه که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد 🔻حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم ادامه دارد... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌مرکبی از نور... 3️⃣ قسمت سوم 🔸یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن،گفتم بابا چی شده؟گفت پسرم ازت ممنونم،من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم 🔹تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن جهنم و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت ▪️یه آقای نورانی بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین بهشت و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی ▫️پسرم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید شدند □چند ماه بعد با دختری عقد کردم یه روز توی خونشون عکس شهیدی دیدم که خیلی برام آشنا بود گریه‌ام گرفت نتونستم جلوی خودم رو بگیرم این همون عکسی بود که تو پروفایل بود... ●خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟مگه صاحب این عکس و میشناسی؟و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم ○خودش و حتی مادرش هم گریه کردند خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این پدرمه.آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر دخترشو به عقدمن درآورد 🔻چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان حرم اسم نوشتیم،خانمم باردار بود و با گریه گفت:وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا حیاوغیرت جوانان ایران نرود 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌شهید"سید عبدالحسین عمرانی"؛الگویی برای ساده‌زیستی و در کنار مردم بودن 🔸شهید سید عبدالحسین عمرانی، معلمی ساده‌زیست، دلسوز و مردمی از میناب بود؛ معلمی از تخته کلاس پای در میدان جهاد گذاشت. 🔹او نه فقط علم درس می‌داد، بلکه درد مردم را می‌فهمید؛ از بشاگرد تا روستاهای میناب، پای کار محرومین بود؛ با دست خالی، ولی با دلی سرشار از ایمان و همت در کنار کمک های مردمی به برگزاری کلاس های فرهنگی و قرآنی می پرداخت. ▪️با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۵۹، وارد مناطق عملیاتی شد. فرمانده گروهان ابوالفضل (ع) از گردان ۴۱۵ ثارالله بود. ▫️۲۱ بهمن ۱۳۶۴، در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو، وقتی مشغول امدادرسانی به مجروحان بود، با اصابت ترکش خمپاره، آسمانی شد. عبدالحسین در وصیت‌نامه‌اش نوشت: ●عمری گذشت و توفیق بندگی نیافتم؛ خدایا، امیدم به کرم توست... ○توصیه کرد هزینه مراسمش صرف یاری رزمندگان و نیازمندان شود، نه ظواهر دنیوی. □محرومیت‌زدایی فقط با پول و بسته معیشتی حل نمی‌شود؛ عبدالحسین نشان داد رویکرد فرهنگی، تربیتی و زیست‌مردمی چقدر مؤثرتر و ماندگارتر است. 🔻امروز جامعه ما بیش از همیشه به معلمانی از جنس عبدالحسین نیاز دارد؛او با زبان مردم حرف زد، کنارشان ایستاد، به جای وعده دادن، امید ساخت. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌معلم شهید تفرشی: با شریان خون شهید، جامعه از رکود بیرون می‌آید 🔸این جمله را معلم شهید فضلعلی جباری در وصیت‌نامه‌اش نوشت که راه خروج از رکود در جامعه ، شریان خون شهید است. 🔹نه برای ادبیات‌سازی نوشت ، نه برای خویش که در مسیر شهادت بود، بلکه برای روشن‌کردن یک راه مقدس در طول تاریخ این جمله را در وصیت‌نامه‌اش آورد. ▪️او معلمی در یکی از روستاهای تفرش بود؛ از همان‌هایی که کلاس درس‌شان محدود به دیوارهای مدرسه نمی‌ماند.قلم را زمین گذاشت و اسلحه برداشت، چون دید که جامعه دارد آرام آرام در غفلت فرو می‌رود. ▫️در روستای فضل‌آباد از توابع کمیجان تفرش بزرگ شد؛ در دل مردم بود، بی‌ادعا، بی‌هیاهو. □وقتی طبل جنگ نواخته شد، او صبر نکرد، راهی شد، برای این‌که ثابت کند گاهی خونِ پاک، تنها دارویی‌ست برای درمان رکود یک ملت. ●عملیات بیت‌المقدس، پادگان حمید، دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ ، همان‌جا که در مسیر شهادت به قلب آتش زد تا دل‌ها از خواب بیدار شوند. در وصیت‌نامه‌اش نوشت: 🔻شهید شمع تاریخ است... با شریان خون شهید، جامعه از رکود بیرون می‌آید. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌زندگی شیرین؛خاطره ای از شهید"مصطفی صدرزاده" 🔸بعضی آقایان وقتی وارد خانه می‌شوند و محیط خانه را نامرتب می‌بینند یا متوجه می‌شوند که غذا آماده نیست، اعتراض می‌کنند. 🔹مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچه‌داری نمی‌توانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم، وقتی مصطفی وارد می‌شد از او عذرخواهی می‌کردم ▪️از ته قلبش ناراحت می‌شد و می‌گفت: تو وظیفه‌ای نداری که برای من غذا درست کنی، تو وظیفه‌ای نداری که خانه را مرتب کنی، این وظیفه من است و حتما من این‌جا کم کاری کردم ▫️بعد با خنده به او می‌گفتم:‌ پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟ مصطفی هم پاسخ می‌داد: وظیفه تو فقط تربیت بچه‌هاست، 🔻بقیه کارهای خانه وظیفه من است اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام می‌دهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد. "زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود" 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671 @khadem_shohda
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌توسل شهید برونسی به حضرت زهرا سلام الله علیها سخنان شهید برونسی بعد از عملیات فتح المبین: 🔸ما هیچ کاری از خودم نمی‌دانم. یاد گرفته‌ایم دیگر. به بچه‌ها می‌گویم یک وصیت از ما به شما، وصیت که آقا وقتی کارتان گیر می‌کند، امام زمان (عج) را فقط به مادرش زهرا قسم بدهید، هیج جا نمی‌تواند برود، ولتان نمی‌کند، خدا شاهد است تا پیروزتان نکند. 🔹به غیر از مادرش زهرا (س)، به هیچ کسی قسمش ندهید که دیر می‌رسد. ما این را امتحان کردیم. ما در فتح‌المبین هر چی داد زدیم یکی به دادم نرسید. ▪️اوقاتم تلخ رفت، گفتم های امام زمان! به آقات علی قسم، اگر روز قیامت شکایت نکردم به مادرت زهرا (س). حالا به داد ما برس این‌جا گیر کردیم. ▫️این میدان مین، این بچه‌های مردم این‌جا، هیچ کسی خبر ندارد. لا اله الا الله من دیگه حرفی نگویم؛ ما رفتیم بالای سرشان، ما را ندیدند. این بچه‌های دیگر یک مقدار از مین رد کردیم این دو گروهان دیگر گفتیم دیدیم بابا، پشت خم، پشت خم نمی‌رود دیگر سوار شتر. 🔻گفتیم بابا مین کجایِ دیگه بریزید تپه‌ها را بگیرید دیگر. ریختند از آن تپه‌ها به توفیق پروردگار یک مین منفجر نرفت. یک مین!!! این کار خدا هست این کار، کار بشر نیست این کارها. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌فرمانده بی ادعا، شهید مهدی زین الدین 🔸فرمانده ای که با رفتنش قلب بچه‌های لشکر ۱۷ را به آتش کشید. 🔹اخلاق و رفتار او باتوجه به اقتضای مسئولیتهای نظامی‌اش که دارای صلابت و قدرت خاصی بود، زمانی که با بسیجیان مواجه می‌شد برادری صمیمی و دلسوز برای آنها بود. ▪️توی تدارکات لشکر، یکی دو شب، می دیدم ظرف ها ی شام را یکی شسته. نمی دانستیم کار کیه. ▫️یک شب، مچش را گرفتیم. آقا مهدی بود. گفت:من روزها نمی رسم کمکتون کنم. ولی ظرف های شب با من... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671