📌تلنگری از زندگی شهید محمد دالوند؛ شهید جنگ ۱۲ روزه
🔸اوایل جنگ ۱۲ روزه بود؛ یک ماشین نظامی سپاه مورد اصابت قرار گرفت. برای جابهجاییاش نیاز به جرثقیل بود اما سپاه دمدست جرثقیلی نداشت. به ناچار با راننده یک جرثقیل خصوصی تماس گرفتند.
🔹راننده ظاهر انقلابی نداشت آمد و نگاهی انداخت و گفت:برای جابهجایی این، ۳۰ میلیون میگیرم.
▪️بچهها خیلی با او صحبت کردند تا کمتر بگیرد.بالاخره قبول کرد با ۲۰ میلیون کار را انجام دهد.وسط کار تشنه شد.یک لیوان آب آوردند.
▫️جرعهای نوشید و با بیمیلی بقیهاش را کنار گذاشت و پرسید:آب خنکتر ندارین؟ شما واقعاً با همین آب میخورین و میجنگین؟بچهها گفتند: آره، همین آب سهم همه ماست.
□نگاهی کرد و دیگر چیزی نگفت.کار را تمام کرد و وقتی بچهها خواستند دستمزد بدهند، گفت:نه، من از شما پول نمیگیرم.
●فردا دوباره برگشت. بچهها با تعجب پرسیدند:دیروز به زور اومدی، حالا چرا خودت اومدی؟
○او گفت:دیشب ماجرا رو برای مادرم تعریف کردم. وقتی فهمید شما تو چه شرایطی میجنگین، گفت: از این به بعد هر وقت بچههای سپاه کاری داشتن باید انجام بدی و پولم نگیری، وگرنه شیرمو حلالت نمیکنم.هر کاری داشتین، من در خدمتم.
🔻چند روز گذشت.پهپاد دشمن یک لانچر را زد. دوباره جرثقیل لازم شد.رزمندهها به او خبر دادند.بیدرنگ آمد و وسط کار دوباره پهپاد حمله کرد و اینبار محمد دالوند به شهادت رسید.
#شهیدمحمددالوند
#جنگ۱۲روزهتحمیلی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671