من تمام سال را با اربعینت زنده ام
ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین
#اربعین 🏴
#اللهم_ارزقنا_زیارٺ_اربعین💚
@sobhbekheyrshabbekheyr
#حسین_جان🌷
گداے #عشق تو از هرڪسے ڪه پا بخورد
تورا ڪه داشتہ باشد غمِ چہ را بخورد
تمام دغدغہاش حسرٺ همین جملہسٺ
خداڪند ڪه مسیرم #اربعین بہ #ڪربلا بخورد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#اللهم_ارزقنا_زیارٺ_اربعین💚
@sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آفـ❥ــــریدگارم
اگه تو نبودی
ما بی دلیل ترین
اتفاق زمین بودیم…
تو هستی
و ما محڪمترین
بهانه خلقت شدیم
دوستت داریم وسپاس☘
@sobhbekheyrshabbekheyr
از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست
آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید
چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست
#شهریار
#شب_بخیر
@sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨نیایش شبانه با خدا
🤍✨مــهــربــان خـــدایـــم
❤️✨در این واپسین ساعات شب
🤍✨ببخش گناهانیکه دانسته و یا ندانسته
❤️✨مـرتـکـب شـدیـم آرامـشـی
🤍✨عطا بفرما به قلبهای بی تابمان
❤️✨آمـــیـــن یـــا رَبَّ🤲
🤍✨معجزه های ﺧﺪﺍ همیشه وجود دارد
❤️✨ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ڪہ
🤍✨ﺑــﺮ ﺳــﺮﺁﻓـﺮﯾـﺪﮔــﺎﻧـﺶ
❤️✨ﺩﺳـﺖ ﻧـﻮﺍﺯﺵ مـیـڪـشـد
🤍✨ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﻟﺒﺸﺎﻥ می نشاﻧﺪ
❤️✨در پایان این شـب زیـبـا
🤍✨شما را به خــدا میسپارم
❤️✨شـبـتـون پــر از یـاد خـدا
@sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪنار چشمهاےبودیـم در خــواب
تــو با جـامی ربودے مــاه از آب
چـو نوشیـدیم از آن جــام ڪَوارا
تو نیلوفر شدے، من اشڪ مهتاب...!
#فریدونمشیرے
#شب_بخیر
@sobhbekheyrshabbekheyr
#داستانک
مزرعه داری بود که زمین های زراعی بزرگی داشت و به تنهایی نمی توانست کارهای مزرعه را انجام دهد.
تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار اعلامیه ای بدهد چون محل مزرعه در منطقه ای بود که طوفان های زیادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها میشد افراد زیادی مایل به کار در انجا نبودند سرانجام روزی یک مرد میانسال لاغر نزد مزرعه دار آمد.
مزرعه دار از او پرسید آیا تاکنون دستیار یک مزرعه دار بوده ای مرد جواب داد من می توانم موقع وزیدن باد بخوابم به رغم پاسخ عجیب مرد چون مزرعه دار به یک دستیار احتیاج داشت او را استخدام کرد.
مرد به خوبی در مزرعه کار می کرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام می داد و مزرعه دار از او راضی بود.
سرانجام یک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش می رسید.
مزرعه دار از خواب پرید و فریاد کشید طوفان در راه است فورا به سراغ کارگرش رفت و او را بیدار کرد و گفت بلندشو طوفان می آید باید محصولات و وسایلمان را خوب ببندیم و مهار کنیم تا باد آنها را با خود نبرد.
مرد همانطوری که در خواب بود گفت: نه ارباب من که به شما گفته بودم وقتی باد می ورزد من می خوابم .
مزرعه دار از این پاسخ عصبانی شد و تصمیم گرفت فردا او را اخراج کند سپس با عجله بیرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد.
با کمال تعجب دید که تمامی محصولات با تور و گونی پو شیده شده است.
گاوها در اصطبل و مرغ ها در مرغدانی هستند پشت همه در ها محکم شده است و وسائل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند.
مزرعه دار متوجه شد که دستیارش فکر همه چیز را کرده و همه موارد ایمنی را در نظر داشته بنابر این حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد .
وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چیزی ترس نخواهد داشت.
@sobhbekheyrshabbekheyr