⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
داغ بابا به شانه ي کودک
بحث دنباله دار فدک
شب نخوابی ز درد و کتک
دست سنگین و صورتی کوچک
از رقیه بپرس یعنی چه
در دل شعله وای وای یتیم
خنده کردن به گریه های یتیم
بستن آبله به پای بتیم
زیر شلاق ها صدای یتیم
از رقیه بپرس یعنی چه
محترم بودن و حقیر شدن
پیش چشم همه اسیر شدن
اول زندگیت سیر شدن
زود تر از همیشه پیر شدن
از رقیه بپرس یعنی چه
پیکری پشت کاروان افتد
تازه خوابیده ناگهان افتد
گیسویی دست این و آن افتد
خارجی زاده بر زبان افتد
از رقیه بپرس یعنی چه
سنگ از دست رهگذر خوردن
جای نان غصه ی پدر خوردن
تازیانه ز پشت سر خوردن
یک نفر پا ز صد نفر خوردن
از رقیه بپرس یعنی چه
حنجر خشک و زخم سر نیزه
چشم حیران به سوی هر نیزه
رفته درخاک تا کمر نیزه
رأس خورشید و ماه بر نیزه
از رقیه بپرس یعنی چه
خسته ماندن غریب در صحرا
بی کس و غم نصیب در صحرا
عطر جان بخش سیب در صحرا
ذکر امن یجیب در صحرا
از رقیه بپرس یعنی چه
پای در سلسله هراس شتاب
سینه ي بی قرار و حالِ خراب
غصه ي زینب و نوای رباب
قاری تشنه لب کنار شراب
از رقیه بپرس یعنی چه
(
#مرثیه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار صیاد رفته باشد
یک زخم بر دو گونه یک چشم نیم بسته
از زجر یادگاری یک دنده شکسته
فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را
از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را
نامحرمی که با خود دیشب سر تو را داشت
وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت
طفلی که خنده میزد بر این لباس پاره
او گوشوار من داشت من زخم گوشواره
من خار میکشیدم با ناخنی شکسته
او با گل سر من گیسوی خویش بسته
وقتی که شعله افتاد از بام روی معجر
نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر
من باز ماندم از درد از فرط ناتوانی
او رفت و پیش پایم انداخت تکه نانی
من سخت باز کردم انگشت کوچکم را
او رفت و بین دستش دیدم عروسکم را
دیشب که خواب رفتم یک بار بی عمویم
زنجیر دست و پایم پیچید بر گلویم
از کوفه آمدی و سنگ صبور داری
رنگ محاسنت زرد بوی تنور داری
ای سر بیا که مُردم از دختران شامی
از خنده های کوفی از خنده های شامی
ای کاش پای حلقت میمُرد دختر تو
آری هنوز گرم است رگ های حنجر تو
(حسن لطفي)
#مرثیه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
كِل كشيدند كه حس كرد عمو افتاده
نگران شد نكند چنگِ عدو افتاده
پر گرفت از حرم و عمه به گَردَش نرسيد
ديد از اسب به گودال به رو افتاده
سنگ و تير از همه سو خورده، سنان از پهلو
لشگري زخم به جان و تن ِ او افتاده
پاره شد بندِ دلش از تهِ دل آه كشيد
سايه ي تيغ به گوديِ گلو افتاده
شمرها نقشه كشيدند كه حالا چه كنند
ديد تا قرعه به پيچاندن مو افتاده
خويش را در وسطِ معركه انداخت و بعد
در شبِ گريه حماسي غزلي ساخت و بعد
سنگدل! تيغ كشيدي كه سرش را ببَري؟!
هر قَدَر سهم ِ تو شد بال و پرش را ببَري؟
دست و پا ميزند و آخر ِكارش شده است!
پاك وحشي شده اي تا جگرش را ببَري؟
با وجودي كه ندارم زره و تيغ مگر
مُرده باشم بگذارم كه سرش را ببَري
همه ي عمر به چَشم ِ پسرش ديده مرا
سعي كن از سر ِ راهت پسرش را ببَري
سپر افتاده ز دستش، سپرش ميگردم
بايد اوّل بزني تا سپرش را ببَري
در خورش نيست اگر بازوي آويز به پوست
جانِ ناقابل ِ من هديه ي ناچيز ِ عموست
ميشود لايق قرباني دلبر باشم؟!
آخرين خاطره ي اين دم ِ آخر باشم؟!
لذتي بهتر از اين نيست كه با سينه ي سرخ
در پري خانه ي چَشم ِ تو كبوتر باشم
آخرين خواسته ي من به يتيمي اين است
به رويِ سينه ي پُر مِهر ِ تو بي سر باشم
اسب ها نعل شده راهي گودال شدند
بين اين قائله ي سخت چه بهتر باشم
به تلافيِ در آوردنِ تير از گلويم
ميشود از سر نِي سايه ي اصغر باشم؟
(عليرضا شريف)
#مرثیه_عبدالله_بن_الحسن علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دست از عمه کشید و بدنش میپیچید
زیر ِ پایش عربی پیرهنش میپیچید
گردبادی ز خیامی به نظر میآمد
گِردَش انگار زمین و زَمَنَش میپيچید
میدوید و سِپَهی دیده به او دوخته بود
وَ طنین رجزش تا وطنش میپیچید
ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد
ذکر یا فاطمه يِ بت شکنش میپیچید
دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پُر است
داشت گِردِ عمویِ صف شکنش ميپیچید
ناگه از پردهیِ دل کرد صدا وا اُمّاه
دست بُبریدهی او دور تنش میپیچید
تیغ بر فرق سرش نیزه به پهلویش خورد
نعرهیِ حیدریِ یا حسنش میپیچید
(محمود ژوليده)
#مرثیه_عبدالله_بن_الحسن علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
كشته ي دوست شدن در نظر مردان است
پس بلا بيشترش دور و بر مردان است
يازده ساله ولي شوق ِ بزرگان دارد
در دلِ كودكِ اينها جگر مردان است
همه اصحابِ حرم طفل ِ غرورش هستند
اين پسر بچه يِ خيمه پدر ِ مردان است
بست عمامه همه ياد جمل افتادند
اين پسر هرچه كه باشد پسر مردان است
نيزه بر دست گرفتن كه چنان چيزي نيست
دست بر دست گرفتن هنر مردان است
بگذاريد ببيند كه خودش يك حسن است
حبس در خيمه شدن بر ضرر مردان است
گرچه ابن الحسنم پُر شدم از ثارالله
بنويسيد مرا يابن ابي عبدالله
(علي اكبر لطيفيان)
#مرثیه_عبدالله_بن_الحسن علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چشمی که بسته ای به رخم وا نمی شود
یعنی عمو برای تو بابا نمی شود
ای مهربان خیمه ، حرم را نگاه کن
عمه حریف گریه ی زنها نمی شود
تا جان نداده مادرت از جا بلند شو
زخم جگر به گریه مداوا نمی شود
باید مرا به سمت حرم با خودت بری
من خواستم که پا شوم اما نمی شود
باور نمی کنم چه به روزت رسیده است
اینقدر تکه سنگ که یکجا نمی شود
تقصیر استخوان سر راه مانده است
راه نفس گمان نکنم ، وا نمی شود
این نعل های تازه چه کردند با تنت
عضوی که از تو گمشده پیدا نمی شود
بی تو عمو اسیر تماشا شده ببین
قدت شبیه قامت سقا شده ببین
مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده
دشتی از آه شعله زنت زیر و رو شده
پیراهنی که بر بدنت بود کنده اند
پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده
از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار
حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده
با من بگو به دست که افتاده کاکلت
این طور موی پر شکنت زیر و رو شده
از بس که سنگ بر سر و پای تو ریخته
از بس که نیزه روی تنت زیر و رو شده
انگار جای فاصله ها پر نمی شود
از بس تمامی بدنت زیر و رو شده
حسن لطفی
#مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دست و پایم به هم از پَر زدنت پیچیده
چه کنم با تو که اینگونه تنت پیچیده
لااقل کاش به جسمت زره ای میکردم
استخوانت شده با پیرُهَنَت پیچیده
تو چنان شیشه یِ عطری که شکسته شده ای
همه جا نافه یِ مُشکِ خُتَنَت پیچیده
گُل ِ من لَحن ِ عمو گفتن ِ تو برگشته
زیر ِ مرکب شده طرز ِ سُخَنَت پیچیده
اینهمه ریخت و پاشی که شده با تن ِ تو
گردبادی ست که در انجمنت پیچیده
اثر ِ موم عسل یا سُمِّ مرکب بوده
که زبانِ تو به دور ِ دهنت پیچیده
به تلافیِ مدینه به تنت پا زده اند
تا که شد نعره یِ ابن الحسنت پیچیده
ارباً اربا چو علی اکبر لیلا شده ای
در عبا جمع کنم بس که تنت پیچیده
#مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
قاسم است اینکه چنین دست به شمشیر شده
نوجوانی که به عشق تو حسین پیر شده
پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود
حرفش این بود :عمو ؛ رفتن من دیر شده
زده زانوی غم و غصه و محنت به بغل
نگران بود چرا این همه تاخیر شده
از زمانی که اذان گوی حرم پر زد و رفت
اشک حسرت ز سر و روش سرازیر شده
مدد نامه ی بابا ز عمو اذن گرفت
همچو شیری که رها از غل و زنجیر شده
کمتر از ساعتی بر او چه گذشته است خدا
که قد و قامت او دستخوش تغییر شده
سنگ باران شد و زیر سم مرکبها رفت
پیش گوییّ عمو بود که تعبیر شده
می وزد بوی گلاب تن تو در صحرا
به گمان عطر مدینه است که تکثیر شده
یاسر مسافر
#مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872