در بین این شب ها شب تو فرق دارد
چون بین ما اصلا تب تو فرق دارد
از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد
معلوم شد که منصب تو فرق دارد
مثل علی مرد خدا مرد دعایی
در سجده یارب یارب تو فرق دارد
عباسیون را به بصیرت می شناسند
آقا اصول مکتب تو فرق دارد
تو پیر عشقی میر عشاق الحسینی
با کل عالم مذهب تو فرق دارد
با دست دادن عشق را اثبات کردی
طرز بیان مطلب تو فرق دارد
وقتی که زانو میزنی در پای محمل
یعنی رکاب زینب تو فرق دارد
در دست هایت آب بود اما نخوردی
از تشنگی زخم لب تو فرق دارد
وقتی به تو آقا به نفسی انت را گفت
در آسمان جبرئیل فورا مرحبا گفت
(سید پوریا هاشمی)
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseyni
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseyni
دریا به موج زلف کمندش اسیر بود
آب شریعه تشنه ی کام امیر بود
مشکی به عمق دید حرم روی دوش داشت
حتّی فرات پیش نگاهش حقیر بود
یک آبگیر غلغله از روبهان پست
پیش یلی که اصل و تبارش ز شیر بود
با آرزوی خنده ی اصغر به آب زد
ساقی نبود منجی طفل صغیر بود
دریا عقب کشید و تلاطم فرو نشست
مثل همیشه هیبت او بی نظیر بود
نوحانه پا به عرصه ی طوفان خون نهاد
موسای نیل علقمه خود موج گیر بود
مردانه دست بیعت سرخی به مشک داد
او از نژاد برکه ی سبز غدیر بود
همراه آب جان به کف مشک می سپرد
با آب مشک، چشم و دلش هم مسیر بود
باید به داد تشنه ی ششماهه می رسید
فرصت نمانده بود و زمان دیرِ دیر بود
مرد رشید علقمه با عزم راسخش
می تاخت سوی خیمه ولی سر به زیر بود
از آن طرف نگاه سه ساله به شوق آب
در انتظار مشک عموی دلیر بود
لبهای دخترک چو لب کودک رباب
مجروح زخم دشنه ی خشک کویر بود
(مصطفی متولی)
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
در خیمه گه نیافت چو در مشک آب، آب
آنگه سکینه کرد به سقا خطاب، آب
سیراب تر ز لعل بدخشان چو داشت، لب
موج شرر فکند بر آن لعل ناب، آب
عالم بسیل اشک نشست آن زمان، که گفت
سرچشمه ی حیات دو عالم به باب، آب
اذن نبرد، سرور لب تشنگان نداد
فرمود، با محیط ادب، آنجناب، آب
عباس را به سینۀ بی کینه، زد شرار
شد تا به نهر علقمه در پیچ و تاب، آب
صف های سرکشان ز کف داده دین شکست
آنسان که گشت خیره ازین فتح باب، آب
در آب گشت تا رخ آن ماه، منعکس
الماس نور یافته از آفتاب، آب
تا پیش لب ببرد کف آب را بریخت
از شرم شد به حضرت عباس، آب، آب
هر چند تشنه بود ولی تر نکرد، لب
دامن گرفت از پسر بوتراب، آب
لب تشنه شد برون ز فرات آن بزرگ مرد
با آنکه داشت خنگ ورا تا رکاب، آب
بی دستی و، حفاظت مشک و، عناد خصم
گردد سیاه خانه صبرت، بر آب، آب
تا ماه را، عمود، هلالی نمود، ریخت
بر دامن سپهر، ز چشم سحاب، آب
تیری گذشت از سر شستی به سوی مشک
عباس را نمود از این غم کباب آب
اسرار قبر کوچک و، آن قامت رشید
افشا کند به عرصه یوم الحساب، آب
گوید سخن ز سوز جگرگوشه حسین
"حلاج"بگذرد چو زهر نهر آب، آب
(جعفر بابایی "حلّاج")
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseyni
خواب دیدم که گل روی تو پر پر می گـشت
ولبت بسکه ترک داشت ز خون تر می گشت
خواب دیدم نفس ِتـــــــــــــنگ کبوترها را
قفس دست شما را که پُر از پَـر می گشت
خواب دیدم نظرت کـار مســـــــیحا می کرد
هرچه پـــر بود کــــنار تو کبوتر می گشت
راستی گوشــــــه ای از خواب مرا آزرده
که چرا از حرمت چشم تــرت بر می گشت
بی مهابا که دلم در دل آتــــش می سوخت،
قحطی آب که نه.... قحطی معجر می گشت
هرکه از کاشــــــته نـیزه خود بر می داشت
هرکسی پارچه ای داشــت پی سر می گشت
زیر باران پر از سنگ و شن و خاک و کلوخ
افق دید مـــــــن و چشم تو کمتر می گشت
صحبت از نعل که شد لعل لبت ریخت زمین
سینه دشــــــــت زعطر تو معطر می گشت
گرچه بـــــودند در اطراف تنـــت خیلی ها
دور شش گوشه ای ازجسم تو مادر می گشت
تکــــــــــــیه ام داده بـه دیــوار بلند حاشا
آخر خواب که انگار مـــــــــــقدر می گشت
خوب شد نیزه به دســـــــتی به کنارت آمد
قاری من، سر تـــــو در پی منبر می گشت
(رضا دین پرور)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
بهـار گل به جراحـات پیکـرت پیداست
چقـدر زخـم بر اندام بیسـرت پیداست
به مـادر تـو «زیـارت قبـول» باید گفت
که جای بوسۀ گرمش به حنجرت پیداست
تو راست قـامت تاریخـی و خمیده قدت
خمیـدگیـت ز داغ بــرادرت پیــداست
اگر چـه گم شدهای در هجوم کثرت زخم
بـه پارههـای جگر داغ اکبرت پیـداست
مگـر کـه فاطمـه الان کنــار مقتل بود
که روی سینه، گلِ اشک مادرت پیداست؟
مگـر نشـان سنانهـا به پیکرت کم بود
که جای سیلی بر روی دخترت پیداست؟
تبسمـی کـه زدی بر فراز نی میگفت
که در نگاه تو لبخند اصغرت پیداست
هنـوز میبـری از زخـم کشتگانت دل
هنـوز خنـدۀ گلهای پرپرت پیداست
به خواهر از گلـوی پارهپاره حرف بزن
کـه روح در نفس روحپرورت پیداست
شـرار نالـۀ «میثم» ز آتش دل توست
همیشه در نگهش زخم پیکرت پیداست
(غلامرضا سازگار)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
پیش من نیزه ها کم آوردند
به خدا سر نمیدهم به کسی
غیرت الله من خیالت جمع
من که معجر نمیدهم به کسی
**
تو اگر که اجازه بدهی
خویش را پهلویت می اندازم
اگر این چند تا عقب بروند
چادرم را رویت می اندازم
**
چقدر میروند و می آیند
فرصت زخم بستن من نیست
آمدم درد و دل کنم با تو
جا برای نشستن من نیست
**
جلویش را بگیر تا بلکه
دستم از رو سرم بلند شود
تو که شمر را نمیکنی بیرون
پس بگو مادرم بلند شود
**
هرکه گیرش نیامده نیزه
تکیه بر سنگ دامنش کرده
همه دیدند دخترت هم دید
شمر رخت تو را تنش کرده
(علی اکبر لطیفیان)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseyni
ای سرت سعیِ صفای سنگ ها
نیزه ات قبله نمای سنگ ها
روی نی قرآن نمی خواندی اگر
در نمی آمد صدای سنگ ها
تا که پیدایت نمایم، شهر را
گشته ام با ردّ پای سنگ ها
می خورند و می خورند و می خورند
وای از این اشتهای سنگ ها
دشمنانت بی حیا هستند، لیک
ای برادر کو حیای سنگ ها
گاه آتش، گاه خاکستر زدند
بر سرت از لا به لای سنگ ها
لحظه ای بر دامنم بنشین خودم
در مسیر بی هوای سنگ ها...
... هم سپر گردم برایت هم ز اشک
می نهم مرهم به جای سنگ ها
زخم می زد بر دلم زخم زبان
لحظه لحظه، پا به پای سنگ ها
سهیل عرب
#مرثیه_اسارت_اهل_بیت علیهم السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
سهیل عرب
#مرثیه_اسارت_اهل_بیت علیهم السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni