خبری نیست از تو و کفنت
یوسف من کجاست پیرُهنت
یادگاری ز جنگ حک شده است
مُهری از سمِّ اسب روی تنت
تا خود حشر بر سنان لعنت
که فرو کرده نیزه در دهنت
پیرمردان ناتوان حتّی
با عصا می زدند بر بدنت
همه جا را سیاه می دیدی
به فدای نفس نفس زدنت
استخوان های سینه ی تو شکست
شمر وقتی که روی سینه نشست
آینه بودی و ترک خوردی
از همه بی هوا کتک خوردی
قتلگاهت نگو که غوغا بود
سر پیراهن تو دعوا بود
کاش مادر نبود در گودال
از بد روزگار امّا بود
مهدی پورپاک
#مرثیه_عصرعاشورا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اي آيه هاي فجرِ من از آسمان بگو
از زخمِ بي شماره ات اي بي نشان بگو
معراجِ ارجعي تو در خون چه سان گذشت
در ازدحامِ آن همه تيغ و سنان بگو
من شرح مي دهم غمِ تاراجِ خيمه را
از خنجرِ شقاوت و اين ساربان بگو
سرداده اند قهقه وقتي كه خواندمت
از حنجرِ شكسته ات اين بار جان بگو
دارند مي برند در اين عصرِ بدرقه
پشتِ سرِ مسافرِ كوفه اذان بگو
اوّل زنِ اسيرِ بني هاشمي شدم
تا انتهاي رفتنِ در ريسمان بگو
عباسِ غيرتي من از نيزه پاسخي
بر طعنه هاي حرمله ي بد دهان بگو
قامت ببند و ماهِ شب تارِ من بمان
در كوچه هاي زجر هوادارِ من بمان
اشكِ فراق چشمِ ترم را گرفته است
خنجر كشيده غم جگرم را گرفته است
از تو بگو چگونه خداحافظي كنم؟
بُغضي گلويِ نوحه گرم را گرفته است
ترسم كه پاي دختر تو لِه شود در اين
زنجيرها كه پاي حرم را گرفته است
از خيمه هاي سوخته هر قدر مانده است
چادر كه رفته روي سرم را گرفته است
تا چشمِ پاسبانِ وِقارم ز حدقه ريخت
هر چشمِ هَرزه دوو و برم را گرفته است
نيزه ز نبشِ قبرِ كسي حرف مي زند
ناله وجودِ شعله ورم را گرفته است
هفده سرِ به نيزه مرا اوج مي دهد
حالا كه كعبِ نيزه پَرم را گرفته است
اينان كه دورِ آينه ديوار مي كِشند
از تازيانه ها چقدر كار مي كِشند
عليرضا شريف
#مرثیه_عصرعاشورا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
به تاخت می رود و از خزان خبر دارد
به تاخت می رود انگار بار سر دارد
گمان کنم که ز نعش پرنده آمده است
و پای مرکب او را ببین که پر دارد
تمام شادی دنیاست در دلش انگار
میان کیسه ی خود تکّه های زر دارد
مسیر کوفه و یک خانه و تنوری داغ
تنور خانه ی او روضه اش خطر دارد
دعا کنیم که زهرا ندیده باشد و بعد
کسی بیاید و درب از تنور بر دارد
سید محمد حسینی
#مرثیه_عصرعاشورا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ای در تنور افتاده تنها یا بُنَیَّ
دورت بگردد مادرت زهرا بُنَیَّ
من که وصیت کرده بودم با تو باشد
هر جا که رفتی زینب کبری بُنَیَّ
باور نمی کردم تو را اینجا ببینم
کنج تنور خانه ی اینها بُنَیَّ
هر قدر هم خاکستری باشد دوباره
من می شناسم گیسوانت را بُنَیَّ
با گوشه ی این چادر خاکی بشویم
خون لبت را با نوای یا بُنَیَّ
آخر چرا از پشت سر ذبحت نمودند
ای کشته ی افتاده در صحرا بُنَیَّ
شیب الخضیبت را بنازم ای عزیزم
با این حنا شد صورتت زیبا بُنَیَّ
آبت ندادند و به حرفت خنده کردند
گفتی که باشد مادرت زهرا بُنَیَّ ؟
گفتی زن خولی برایت گریه کرده
حتی به او هم می کنم اعطا بُنَیَّ
جواد حیدری
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بنا نبود کسی پیکر تو را ببرد
عبای کهنه ی پیغمبر تو را ببرد
بنا نبود کسی نیزه بی هوا بزند
بنا نبود که بال و پر تو را ببرد
بنا نبود که در روز آخر عمرت
اجل بیاید علی اکبر تو را ببرد
بنا نبود برای دو قطره آب فرات
سه شعبه حنجره ی اصغر تو را ببرد
بنا نبود اگر در غروب کشتندت
شبانه جانب کوفه سر تو را ببرد
تمام جسم تو گیرم مقطع الاعضا
بنا نبود که انگشتر تو را ببرد
مهدی صفی یاری
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
وای من خیمه ها به غارت رفت
گیسویی روی نی پریشان شد
وسط چند خیمه ی سوزان
خواهری دل شکسته حیران شد
**
وای من چادری به یغما رفت
بانویی معجرش در آتش سوخت
مرد بیمار این حرم تنهاست
نیمه ای از بسترش در آتش سوخت
**
شعله و دود تا فلک می رفت
کربلا هم سقیفه ای دارد
به لب کُند تیغ خرده نگیر!
هرکه اینجا وظیفه ای دارد
**
عاقبت هرچه بود، با سختی
سرخورشید را جدا کردند
مرد خورجین به دستی آوردند
صحبت از درهم وطلا کردند
**
مرد خورجین به دست با سرعت
سمت دارالعماره می تازد
مرد خوش قول ِ کوفه با جیبی
مملو ازگوشواره می تازد
**
باد تند خزان چه سوزی داشت!
چند برگی ز لاله ای گم شد
در هیاهوی زیور زینب
گوشوارِ سه ساله ای گم شد
**
وای از هق هق النگوها
آسمان هم به گریه افتاده
درشلوغی ِ عصرعاشورا
حرمله یاد هدیه افتاده
**
حرف خلخال را دگر نزنید
درد ِسرسازمی شود به خدا
دختران تازه یادشان رفته
زخم ها باز می شود به خدا
**
سرعباس را به نیزه زدند
تا ببیند چه بر حرم رفته
تا ببیند نگاه یک لشگر
سمت بانویی محترم رفته
وحید قاسمی
#مرثیه_عصرعاشورا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آنقدر تشنه ماند كه آب از سرش گذشت
با چكمه يك نفر ز روي پيكرش گذشت
وقتي برادرم به زمين خورد اي خدا
افتادم و سرم به زمين خورد اي خدا
ناله زدم كه اي پسر مادرم بيا
هفتاد و دومين تلفات حرم بيا
پاشو بيا حسين كه دارند ميرسند
از دور چند اسب سوارند ميرسند
اصلاً چرا غم علي اكبر تو را نكشت؟
تير آنقدر زدند شدي مثل خارپشت
از هولِ جايزه چقدر دستپاچه بود
سر را بريد و جاي سرت خنجرش گذاشت
حامد خاکی
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
رویِ نِی مویِ تو در باد رها افتاده
در فضا رایحهای روحفزا افتاده
سر ِ تو میرود و پیکر تو میماند
از هم آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده
آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند
آتش آن است که در خیمه يِ ما افتاده
دم ِ گودال دلم ریخت که انگشتت کو؟
حق بده خواهرت اینگونه ز پا افتاده
عاقبت دید رباب آنچه نباید میدید
آنقدر زار زده تا ز صدا افتاده
من به میل خود از اینجا نروم، ميبَرَدَم
تازیانه که به جانِ تن ما افتاده
میشمارم همه طفلان حرم را دائم
وای که دخترکت باز کجا افتاده؟
زجر رفته ست سراغش که بیارد او را
آمد اما به رویش پنجه به جا افتاده
هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
دو سه دندانِ تو ای عمه چرا افتاده؟
محمد رسولي
#مرثیه_عصرعاشورا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چگونه از چه طریقی بریده شد سر تو ؟
که اینچنین شده ریشه به ریشه حنجر تو
چگونه از دلش آمد سر از قفا ببرد؟
کسی که شد سبب گریه های خواهر تو
همان که کلب سیاهی شد و تنش لرزید
پس از شنیدن واویلتای مادر تو
تو پیرهن به تنت بود رفتی از خیمه
چرا برهنه شده پیکر مطهر تو ؟
چقدر نیزه برای تبرک آقاجان
دخیل بسته شده بر ضریح پیکر تو
تو سید الشهدایی، برای اینکه نشد
کسی به غربت و مظلومیت برابر تو
محسن مهدوی
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872