eitaa logo
صبح حسینی
452 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید نذر فرج امام زمان ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل  وی دست علی در صف پیکار اباالفضل  هم خون حسین بن علی در تن پاکت  هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل  ریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید  آرام دل حیدر کرار اباالفضل  مانند تو در ارتش اسلام که دیده  فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل  تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک  تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل  هم کاشف کرب پسر فاطمه  هستی  هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل  بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت  هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل  در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا  تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل  عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت  کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل  تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی  خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل  ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده  پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل  برخیز سکینه به حرم منتظر توست  جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل  از سوز عطش آب شده طفل سه ساله  مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل  تا آن که ببینند به تن دست نداری  یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل  مگذار رود زینب کبری به اسیری  ای دست علی، دست برون آر اباالفضل  تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت  ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل  کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست  گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل  خون دل ما را که شده اشک عزایت  زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل  مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم"  چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل  (غلامرضا سازگار)  علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
۱۳ دی ۱۳۹۷
تیری که از تجلّی تو پر درآوَرد  پس می‌رود ز پشت سرت سر درآوَرد  با تکه تکه کردن جسم تو؛ کوفه خواست  از پا مرا ز داغ برادر درآورد  او قصد آب داشت؛ وگرنه برادرم  با حمله‌ای دمار ز لشگر درآوَرد  تیری که خورده‌است به چشم تو عاقبت  سر از گلوی تشنه‌ی اصغر درآورد  این هلهله ز کشتنت اصلاً عجیب نیست  لشگر جلوتر آمده؛ معجر درآورد  زینب دوید قبل هجوم حرامیان  از پای بانوان؛ همه زیور درآورد  پاشیده‌تر شوی چو بخواهد حسین؛ اگر  حتی همین که تیر ز پیکر درآورد  (احسان محسنی فر) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
۱۳ دی ۱۳۹۷
۱۴ دی ۱۳۹۷
جمعه ها برای دلتان هر روضه ای دوست داشتید بخوانید👆👆
۱۴ دی ۱۳۹۷
۱۵ دی ۱۳۹۷
هر نی فغان نای تو را در می آورد آوای ربنای تو را در می آورد   با اینکه زنده ای! چه حریصانه نیزه دار دارد لباس های تو را در می آورد   پا بر زمین مکش،که کمان دار ِسنگ دل می خندد و ادای تو را در می آورد   دارد نگاه مات من از متن تیغ ها تفسیر بوریای تو را در می آورد   در حیرتم که سنگ به من می خورد ولی بالای نی صدای تو را در می آورد   زخم لبت هم اشک مرا در می آورد هم گریه ی خدای تو را در می آورد   وقت نماز افسری از خورجین خویش عمامه و عبای تو را در می آورد (وحيد قاسمي) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
۱۵ دی ۱۳۹۷
میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها  دیده میشد محشری از لا به لای نیزه ها  مصحفی که جای آن بر شانه های عرش بود  عاقبت تقطیع شد در کربلای نیزه ها  نه، مکن باور اگر چه گفت عصر واقعه  دیده میشد پشت خیمه رد پای نیزه ها  میشود سرها به نی منظومه ای دنباله دار  میرود تا آسمانها ناله های نیزه ها  میشود فهمید از خون گریه های محفلی  پر گرفته قلبهایی در هوای نیزه ها  از چه رو خورشید، بین کوچه های کوفیان  گاه بالا بود و گاهی زیر پای نیزه ها  دختری میگفت با حسرت چه میشد می زدم  بوسه ای بر حنجرت بابا به جای نیزه ها  با ردیف نیزه ها شاعر غزل خوانی نکن  آه میسوزد دلم از های های نیزه ها  (مجید قاسمی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
۱۵ دی ۱۳۹۷
 بعد من کار تو خواهر سخت است  دیدن داغ برادر سخت است  آخرین لحظه به هنگام وداع  آه بوسیدن دختر سخت است  بوسۀ زیر گلو قبل وداع  بعد از آن بوسه حنجر سخت است  دیدن گریۀ یک طفل صغیر  پیشِ گهوارۀ اصغر سخت است  خواهرم روز دگر وقت سفر  دیدن پیکر بی سر سخت است  معجر خود گِره محکم بزنید  حملۀ دشمن کافر سخت است  بی علمدار شدن در صف جنگ  غصۀ میر دلاور سخت است  به اسیریِ تو و کشتنِ من  خندۀ این همه لشگر سخت است  مضطرب بر سَرِ تلّی از خاک  دیدن نیزه و خنجر سخت است  پیش چشم نگرانت، دعوا  بر سر پیکر پرپر سخت است  بعد من خیمه که غارت بشود  غربت آل پیمبر سخت است  پیش چشم همۀ اهل حرم  غارت چادر مادر سخت است  کعب نی خوردن تو جای همه  دیدن زخم مکرر سخت است  پشت دروازه در آن مرکز کفر  خطبۀ دختر حیدر سخت است  (محمود ژولیده) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
۱۵ دی ۱۳۹۷
۱۶ دی ۱۳۹۷
گفتم اگر سرت نبود پیکر تو هست مادر اگر که نیست ولی خواهر تو هست اما چه پیکری که چه راحت بلند شد دیدم که عضوهات به یک نقطه بند شد روی زمین به فاصله افتاده پیکرت حتما به دست حرمله افتاده پیکرت صحبت به سمت نیزه کنم یا به قتله گاه رویم کدام سوی کنم شاه بی سپاه تا صبح روی خاک پر از رد پا شوی ترسم که با نسیم سحر جا به جا شوی حلق تو را همینکه سر نیزه دوختند قیمت گذاشتند و پس از ان فروختند دعوا سر تو شدت سختی گرفته است ما بینشان رقابت سختی گرفته است معلوم میشود چقدر بد شکسته ای از نیزه ای به نیزه دیگر نشسته ای آواز سنگ هر چقدر رنج اور است اما صدای نعلِ نویِ اسب بدتر است ترکیب عضوهای تو را بخش میکنند این اسب ها حسینِ مرا پخش میکنند حسن کردی   http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
۱۶ دی ۱۳۹۷
آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد همه سر ها به روی نیزه ي لشگر می رفت خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند گوشواره که نه گیسو پی معجر می رفت نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد یک نفر در طمع جایزه با سر می رفت علي صالحي   http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
۱۶ دی ۱۳۹۷
انگار که ختم غائله می کردند با حکم امیر ولوله می کردند با چکمه و یا که اسب تازه نفسی بر روی تن تو هروله می کردند یک عده ی هرزه ، لاابالی ، رقاص بالای سر تو هلهله می کردند یک عده که از فرات بر میگشتند آب تعارف شمر و حرمله می کردند یک عده ی بی شرف ، لجن ، بی ناموس ناموس تو را به سلسله می کردند کعب نی و تازیانه و سر نیزه آماده برای قافله می کردند ای کاش برای حفظ حرمت ها هم تعیین حدود فاصله می کردند در شام کسانیکه سرت چرخاندند از شمر تقاضای صله می کردند علیرضا خاکساری   http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
۱۶ دی ۱۳۹۷