هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسط هیاهوهای انتخاباتی یه پاسخ قانعکننده برای پرسش #چرا_رأی_بدهیم؟ بشنوید.
#طنز_انتخاباتی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
با اجازه دوستان، امروز میخواهم تا شب مدام غر بزنم به جان آقای جمهوری اسلامی! آقاشون نه! خودش!
اونی که یک دونه رجل سیاسی نداشت بیاره وسط! از هیچ جناح اش!
تا اون تحول و تغییر بدیهی که آقا بیش از یک دهه است داره اون را تاکید میکنه را برای مردم توضیح بده و ایجادش کنه!!
40 درصد مشارکت یعنی چی؟!!! چکار دارید میکنید؟
دوستانی که میخوان دعوت کنن بنده را به کمک برای انتخابات برن فردا بیان! البته حتما خواهم آمد و عصبانیت ها را کنار میزارم، اما بزارید امروز تا آخرش فقط غر بزنم و کسی نیاید چیزی بگه!!! 😫🙃
وقتی مخواهم از امیدها بگم، از بیرون شروع می کنم. توضیح میدم که چطور داریم جهان را وادار می کنیم که ایران جدید و همتش برای بزرگ شدن و رشد کردن را باور کنه. بعد رویای ایران موثر جهانی را توضیح میدم. ایران چهارم!
اما وقتی میخواهم غر بزنم، می خواهم از درون بگم. بگم اینهمه قدرت و این همه رن که از شهادت حاج قاسم ها و سید رئیسی ها توی گلومون شکست ولوی قورتش دادیم تا ایران بزرگ را ببینم، چطور وقتی میاد داخل سر سفره ما رعیت زاده ها و دهاتی ها هیچی نمیشینه.
از این پایین که ما زندگی می کنیم، سیاسی ها و دولتمردها معتقدند که ما یک مشت فاسد هستیم که داریم سعی می کنیم همه چیز را خصوصی کنیم تا شما مردم از شر ما خلاص بشید.
از این پایین ریال ما خار و زبون قیمت و آقایی دلاره!
از این پایین دلار و بنزین و جنسها حق دارن گرون بشن و همه کارشناسا میگن نهایتا 4درصد تورم میاره! اما قیمت کار ما اگر گرون بشه خروار خروار تورم میاره! اصلا مشکل تورم ما هستیم که خرج می کنیم!
شما کارشناسا یادتون رفته، ما مردم که یادمونه! دور اول روحانی، می گفتن دولت روحانی دنبال تغییر ریل اقتصاد ایران به سبک اقتصاد تورم صفر است. یادتونه که تورم تک رقمی هم شد! اما یادتون رفته چرا؟ چون کلا گردش مالی ایران یخ زده بود! در حد دمای صفر کلوین! اینقدر که بازاری ها می گفتن دهه محرم که مردم سفره برای امام حسین انداختن، بازار به جای رکود هر ساله محرم، تازه یه تکونی خورد و یک خونی توی بازار گشت! از اون سال تا حالا کارشناسا دیگه حقوق و دستمزد و قدرت خرید ما را دشمن پنداشتند تا همین امروز!
از این پایین پیداست که دولت خام فروش ما (که نفت را خام فروشی می کنه و اجازه نداد توی ایران صنایع ریز و ریز و خلاقانه و پول ساز نفت، اصلا و ابدا شکل بگیره و ما سالها وزیر نفتی داشتیم که با خرس قاطر معتقد بود که صنایع پایین دستی نفت اصلا برای ایران نیست-) حالا در حال خدمت و حمایت از بازار خام فروش است!!
صادرات خام فولاد، صادرات خام پتروشیمی...
شنیدم که یکی از آقایان و خداوندگاران فولاد فرمودند که از افتخارات من این است که یک گرم فولادم را در ایران نمی فروشم و همه اش را صادر می کنم و ارز آوری می کنم!!
دست مریزاد برادر! اینکه برای کارگرهای ترکیه و افغانستان و تاجیکستان و عراق کار درست می کنی و بچه های خودمون باید اسنپ کار کنن!
ولی فکر نکنی متوجه نیستیم که همون دلار را هم که وارد کشور می کنی به دلار 38 و 500 قانع نیستی و توی بازار آزاد 58 تومن و 60 تومن آبش می کنی!!!!!
برادران پتروشیمی نامه زدن به آقا که اینا قیمت دلار را سرکوب می کن و نمیزارن ما قیمت محصولات پتروشیمی را با مردم ایران با دلار 60 تومان حساب کنیم!!!!!
و صد البته مدیونید اگر فکر کنید ما این پایین کوریم و نمی فهمیم که هم بیکاری و هم تورم را خود بیمار و روانی شما دارید درست می کنید!
بعد کاندیداهای عزیز میرن توی تلویزیون میگن دولت بزرگ بده، دولت ما ناکارآمده! خب برادر پاتیل پاتیل به انتر و منتر رشوه میدادیم اینقدر برامون آب نمی خورد!
آقای رجل سیاسی! خودتو جمع کن! می خواهی دولت تشکیل بدی یا ریاست گرم خونه معتادین و کارتن خوابها را میخواهی؟!!!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجل سیاسی امروز ایران😂
این کلیپ نمادین انتخابات 1403 است!
دیروز راننده ماکسیم که من را برد تهران جام جم، حتی نمی دونست امروز روز انتخاباته!
بچه روستاهای ایلام بود! اصلا درک نمیکرد که دولت اصلا به چه کاری میاد! 35 سالش بود، آرایشگری کرده بود توی شهرستان و شکست خورده بود، حالا آمده بود تهران مکانیکی! میگفت ده روز است یک مشتری هم نداشتم! زن و بچه را فرستادم روستامون و حالا چند روز است با دارم بین شهری مسافر می کشم تا یه چیزی دربیاد و برم دنبال زن و بچه!
سعی کردم بفهمم چرا نمی خواهد رای بدهد! چیزی که متوجه شدم این بود که اصلا نمی فهمید دولتی که هیچ نقشی را برعهده نمی گیرد و مدام از مکانیزم های خودتنظیم گر بازار حرف می زند، پس اصلا برای چی 4 سال یکبار انتخاب میشود؟!
معتاد آب و نوشابه بود! می گفت چرا یک بطری نوشابه توی هر مغازه ای یک قیمتی دار؟ بعد سوالش این بود که اگه قیمت را هم نمی تونه کنترل کنه، پس نقشش چیه؟ خب چرا باید بهش فکر کنم؟ چه اهمیتی داره که چه کسی باشه؟!
این از این طرف که فقرای جامعه هستن! میگفت من که باید همش بدوم، بدون اینکه قرار باشه به جایی برسم، چرا باید به این چیزا فکر کنم؟
سید امیرحسین که کارش طراحی کسب و کاره، دیروز بعد سه سال دوباره رفته ایران مال! میگه سیل جمعیت مثل نماز عید فطر مصلی تهران!
برندهایی که قرار بود توی این بزرگترین مال جهان ارائه بشه، همه فیک! این سیل جمعیت از ایران مال به عنوان موزه و پارک بازدید می کردند و حسرت مدرنیته را در دل می پروراندند!!
به نظرتون کسی که روز رای گیری میره زیارت ایران مال، برای رجل سیاسی کاسه لیس علی انصاری یا رجل سیاسی که هیچ حرفی جز کارآفرین معرفی کردن او نداره وقت میزاره و میره مسجد محلشون و رای میده؟
حاجی دیوان سیاسی ما خودش را باخته! از مناظرات 88 تا حالا ما فقط داریم این دیوان را تحقیر می کنیم! نظریات حکمرانی خوب و دولت رفاه و دولت بزرگ است و فروش اموال مازاد دولت و و یارانه را به بنزین نمیدیم، میریزیم کارت خودتون و... یعنی «ما بی عرضه ها! داریم می ریم!»، «ببخشید مزاحم شدیم!»
برای چنین منظره کریهی، مردم ترمز هم نمیزنن، گاز کش رد میشن!!
به کسی هم بر نخوره! هر چهار بزرگوار همین بودن!
اون تانک بی سواد که می گفت من حتی قیمت ریال را به عهده نمی گیرم، طلا را میریزم به حسابتون خودتون ببینید می خواهید چکار کنید😡
من آخوند موندم این هفته برای انتخابات کار کنم، یا وایسم توی این چهار سال چاقوش را بخورم!!
کو گفتمان دولت قوی که بگه برای مردم و روی دوش مردم می خواهم پیش برم؟ کو؟
از این پایین خیلی خنده داره!!
دولت خلق پول را که یک قدرت ملی است، سپرده به 250 نفر هیات های مدیره نظام بانکی ایران که بین بانکهای خصوصی و دولتی به نوبت می چرخند.
بانکداری در ایران یک صنعت است که بدون اینکه کاری انجام بدهد، مالکیت اقتصاد و دولت را یکجا داره تصاحب می کنه
و توی این چند روز که ما داشتیم توی انتخابات توی سر و کله هم می زدیم، بانک مرکزی ما هم خصوصی شد تا دخالت در حرکت طبیعی پول نداشته باشه! شدیم مثل فدرال رزرو آمریکا!
آخه پول توی دست سرمایه سالار حرکت طبیعی می کنه؟ فقط بانک آینده 25 درصد پایه پولی کشور را افزایش داده، یعنی بدون اینکه کاری کنه، 25 درصد پول چاپ کرده و به اقتصاد ایران وارد کرده! فکر کنم کامپیوترهای بانک آینده دیگه بیشتر از این کشش نداشته والا 25 درصد خلق پول؟ آخه چطوری؟ اگه قرار بود ایران چک برای این خلق پول چاپ بشه، صنعت چاپ پول، یک تنه GDP کشور را ارتقاء می داد!
دولتی می خواهیم که معنای دولت بده! بگه من مالک و تصمیم گیر و هدایت گر حرکت نقدینگی کشور به نفع این هستم که رشد اقتصادی را بریزم سر سفره مردم!
نه اینکه پول را مستقیم و با یارانه به حساب مردم بریزم! بلکه یکی یکی نقدینگی را هدایت کنم، یکجایی را بسازم، برم سراغ جای دوم و سوم و....
دولتی می خواهیم که بخواد یک چیزی روی زمین بسازه و به من آدم عادی بگه برو توی میدون منتظر باش یک ربع دیگه اونجام!
خدا را شکر توی این فقره همه دست همه کاندیداها بالا بود!
من گفتمان دولت قوی می خوام!
والا فردا صبح برم به مردم بگم به چی رای بدن؟
به دیوار؟ به شعار؟ به شعر؟ به دولت کنگی؟
من یک کاندیدای رویا پرداز می خوام که برم توی خیابون بگم رویاش را قبول دارم یا رویاش را قبول ندارم. این همه آدم نیم کش وسط و غیر سیاسی را چطور کنار هم ردیف کردیم!
این نظر آقا درباره نسل اول انقلاب است:
نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دههی ۶۰ و یکی دو سال از دههی ۵۰ هستند، در همهی این بخشها -چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پاییندستی- کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثهی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربهآموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینهها تجربههایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعهی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی نادیده گرفت و آن، این است که رسیدن به این آرمانها با این عظمتی که این آرمانها دارد، پیچیدگیهای زیادی دارد؛ آن روز ما به این پیچیدگیها توجّه نداشتیم؛ آن روز ما مسائل را خیلی با نگاهِ اوّلی نگاه میکردیم؛ در واقع بسیاری از مسائل آسانگیری میشد. شور انقلابی موجب بود که کار انجام بگیرد منتها با یک نگاه ابتدائی، با یک نگاه ساده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگیها و دشواریها و گردنههای سرِ راه.
21/2/1400
از اون دست بیمار و ظاهرا بی حرکت این مرد توی سن 80 سالگی، جرات و تحلیل و تحول خواهی می چکه و بقیه، رجل سیاسی پهلون پنبه!!!
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
رقابت انتخابات مثل بازی #فوتبال است. برای اینکه یک نفر بتواند توپ را زیر پا نگهدارد و به سمت #گل نها
من هم فردا می خواهم بروم به کمک آقای جلیلی!
چنانچه این سه هفته هم ادعایم این بود که دارم به همین میدان کمک می کنم.
اما این هفته آخر، حرف مشت پرکن می خواهد.
درک من این است که مردم ما غیر سیاسی نشده اند. سیاست مدار ما از خود دولت زدایی کرده. کسی قیافه یک دولت قوی از خود نشان نمی دهد!
باورتان می شود که آقای پزشکیان در این انتخابات فقط گفت: نمی شود! محال است! غیر ممکن است! نباید!
بعد 42% رای آورد؟
خب چه بلایی سر این منصب آمده که با چنین جانمایی، می شود 42 درصد از 40 درصد را به خود جلب کرد؟!
ما ادبیات قوی می خواهیم
قرار است امروز غر بزنم و از فردا همان حسین مهدیزاده آرام همیشگی باشم.
من برای فردا در این چند چیز نیاز به محتوا دارم، چیزی که از 92 تا حالا در حرفهای آقای جلیلی چیز واضحی درباره آن پیدا نکردم!
(تنقیص ایشان نباشد! در افق سیاسی ما فعلا هیچ کسی چنین حرفهای واضحی نمی زند، الا آنهایی که برایشان ریسک ندارد!)
1- چطور می خواهیم ارزش ناچیز کار، برای زندگی حل کنیم؟ اجاره و سرمایه و سفته و دلالی و زمین خریدن و کنار انداختن، سودش قابل مقایسه با کار نیست. دولت محترم جدید چطور می خواهد این را حل کند که اگر حل نکند، من حرفی برای گفتن با مردم نخواهم داشت
2- رونق خام فروشی، از نفت تا پتروشیمی تا معادن تا فولاد و... یعنی فرصت صنعتی شدن کشور و درامد کسب کردن از ارزشهای افزوده را به دیگر ملت ها پیش کش کردن و بیکاری فرزندان خودمان. چه کار می خواهید انجام دهید که خام فروشی به مرور -میدانم که راه حل عاجل ندارد- رخت از ایران ببندد!
3- نیم درصد! از سرزمین ایران شهر است و چهار دهم درصد هم روستا! همه کارشناسان عزیز ایران هم می دانند که برای نجات مردم از این قیمت سرسام آور زمین، به نحوی که کل خانوادهه های ایرانی یک خانه 400 متری داشته باشند، نیم درصد دیگر از زمین های ایران را احتیاج دارد. اما اینکار عزم می خواهد و برنامه ای که آقای جلیلی باید همین الان آن را اعلام کند و الا کارناشناسان عزیز، در زمان دولت او را راضی خواهند کرد که کوتاه بیاید. آیا حاضر هستند اعلام کنند که می خواهم #احتکار_زمین را به #احیاء_منضبط زمین بدل کنم؟ اگر همین یک قلم را با صدای بلند و کمی جزئیات بفرمایند، عوض همه کلی گویی های ایشان در خواهد آمد!
👇
4- خلق پول، اعتبار مالی یک امکان ملی است برای رشد کسب و کار مردم یک سرزمین! برای در آوردن آن قدرت از دست عده خاص و عمومی کردن آن دقیقا چه برنامه ای دارند؟ می دانم که مطالعه داشته اند! برنامه شان چیست؟
5- هر کشوری برای اینکه بتواند ارز آوری داشته باشد، باید به جایی برسد که صنعت گر خودش بتواند صادرات کند! صادرات اولا قدرت رقابت می خواهد! الان تنها مزیت اقتصاد ما، قیمت مفت کارگر است که خودش ضد ارزش است! چون باعث می شود که خود کارگر هم صادر شود به کشورهای خارجی!
از سوی دیگر صنایع بزرگ و عمومی و پر طرفدار ما هم چندان بروز نیست و از رقابت صنعتی خارجی جا مانده اند! مزیت ما انرژی، مواد اولیه ارزان و مسائلی از این دست است. بازارهای مقصد هیچکدام با ما عهد نکرده اند که کالای ما را بدون هیچ مزیتی بخرند! در سالهای اخیر با دلاری شدن قیمت مواد خام، تنها مزیت اقتصاد صنعتی ما هم از دست رفته. مزیت کالای ایرانی برای صادرات، در دولت شما چیست؟ خام فروشها همه سود اقتصادی ایران را مال خود کرده اند و برای بخش صنعت چیزی باقی نمانده شما چطور ارزش افزوده و کار و صنعت گری و کارآفرینی را دوباره در ایران سوداور می کنید؟ لطفا توضیح بدهید تا بتوانیم برای مردم توضیح بدهیم. تا یک دهاتی بتواند برای هم ولایتی های خودش با ذوق تعریف کند که فلانی می خواهد برای ما این کار را انجام دهد!!!!
6- یک سوال خیلی خیلی مهم را یادم رفت!
قصه سیاست خارجی جدید ایران در دوره شهید رئیسی بعد از سیاست خارجی ذلیلانه دولت سازندگی تا کلید و برجام را برامون بگید. حرفهای کلی قبلی را شنیده ایم. حرف واضح بزنید. میخواهیم بریم برای مردم تعریف کنیم که چه اتفاق بزرگی افتاده است که کرسنت را اگر هیچ وقت هم نتوانیم در دادگاه حل کنیم، در جایی دیگر خواهیم توانست که آن را بشوریم بره!
من تا شب جواب این سوالها را می خواهم. کسی هست برای من جواب این سوالها را در بیاورد تا از فردا پاشنه ور بکشیم و با شور و ذوق با هم برویم و برای مردم حرف بزنیم و آنها را دوباره پای صندوق مهم انتخاب رئیس جمهور برگردانیم؟
مطمئنم با حرف واضح در این 6 سوال، آب رفته به جوی باز می گردد
هدایت شده از دیمزن
چند روز دیگر
یا چند ماه دیگر
یا فوقش چند سال دیگر
آن میز و عکس و لاله های سبز را برمی دارند
و تو می شوی فقط یکی از سنگ های حرم.
که در ازدحام زائرانی که حافظه هایشان دیگر خاطرات تو را به یاد نمی آورند، دیده نمی شوی. گم می شوی.
بی هیچ تشریفاتی و مقبره ای و ضریحی.
تو تمام خودت را از دست می دهی
و می شوی جزئی از حرم محبوبت.
خشتی از آستان مقدس حضرت دوست
آستانی که روزی کلیددارش بوده ای.
و لابد چقدر شرمندگی کشیده ای از لطف محبوب که اجازه این پاسبانی را به تو داده بود.
من حتم دارم تو یکی از روزهایی که غبارروبی ضریح را به عهده داشتی وقتی که با چوب پرهای سبز، خاک رو مضجع مولایت را می تکاندی آرزو کرده بودی که غباری باشی رها در حرمش. که دیده نشوی، جایی را اشغال نکنی، کسی تو را به حساب نیاورد.
اما کنارش باشی و با نگاه خورشیدی او به برق زدن بیفتی و کیف کنی.
آن وقت خدا آرزویت را چهل روز پیش برآورده کرد.
چند ساعت مانده به تولد محبوبت.
پرواز کردی، سوختی، غبار شدی
آوردندت توی حرم.
روحت غباری شد نامرئی که تا ابد بین زائران و مجاوران حرمش می چرخد و با نگاه خورشیدی محبوبش برق می زند و کیف می کند.
و جسمت شد یک خشت از آستان مقدسش.
خشتی که آن هم چند روز دیگر، یا چند ماه دیگر یا فوقش چند سال دیگر نامرئی می شود و تو کامل به آرزوی شاید ناگفته ات می رسی.
"محبوبم! ای کاش طوری جزئی از تو شوم که انگار هرگز نبوده ام."
می دانی آقای رئیس جمهور شهید من!
نحوه زندگی و شهادت تو بی نهایت استعاری، قشنگ، دست نیافتنی و رشک برانگیز است.
هربار که عکسی از مزار قرنیزی ات را می بینم، یاد روح درخشانت می افتم که در حرم می چرخد و می رقصد و به زائران سر می زند و مثل زمان زنده بودنش دغدغه اجابت خواسته هایشان را دارد.
و من زیر لب می خوانم:
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...
#به_مناسبت_چهلمین_روز_شهادتش
#به_امید_تکرارش
#شهید_رئیسی
#غبار_براق_و_رقصان_حرم
#خشتی_از_آستان_مقدس_محبوب
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از محسن قنبریان
⭕️ صریح و بی پرده با برادر جلیلی
• همان قدر که "سهم خواهی" در یاری رسانی حق، بد است؛ "حمایت دربسته" و صرفا به اعتماد نامزد هم بد است؛ قبلا کلاه های گشادی سرملت گذاشته و سهمی از دلزدگی ها شده؛ پس تاریخش گذشته است.
دور اول به پزشکیان علیرغم برخی خصائص خوبش رأی ندادیم چون کابینه او را غیر از خود او می دیدیم و نظر منفی به آنها موجب رأی ندادن به او شد؛ برادرانه می گویم همین را برای برخی رأی ندهنده ها به خود لحاظ کنید!
• درباره خود و برخی مؤثرین ستاد، درصدی از رأی دهندگان ابهاماتی دارند. تبلیغات دور اول و پاسخ های ستادی اقناعشان نساخت و الا شاید کار را تمام می کردند.
در این مرحله حساس باید آن ابهامات به "شکل جامعه پسندی" حل شود و فقط به اتقان پاسخ ها نزد طرفداران توجه نشود.
✔️ چند پیشنهاد عملی روشن در اینباره:
1⃣ معرفی معاون اول ریاست جمهوری خود:
حاشیه ابهام جلیلی، توانایی و کارآمدی اش بخصوص برای تحقق یک برنامه جهشی و استفاده از همه ظرفیت هاست.
تحقق این برنامه تحول از دو جا سیراب می شود:
الف) "قدرت تحرک بخشی" به بدنه بزرگ دولت و دیوان سالاری سنگین موجود (مدل دولت هاشمی و شهید رئیسی).
ب) "قدرت خلق اراده عمومی" در بیرون دولت و در صحن جامعه (مدل دولت دوم خرداد و احمدی نژاد).
قدرت رهبری و مدیریتی ایشان در هریک از ایندو، نمره ای دارد که بسا به نظر عده ای حد کفایت نباشد!
تعویض مدیران عملا نمی تواند حداکثری باشد و الزاما هم موجب تحرک بدنه نمی شود. نه آن اندازه مدیر با تجربه دور و بر هست و نه دیوانسالاری در واقعیتِ خود، "یک سایه" است که راحت برنامه شما را بخواند. مقاومت و دیالکتیک آن در مقابل برنامه هایی که روتین اش نیست، در دولتهای احمدی نژاد و رئیسی تجربه شده است.
⬅️ معرفی یک مدیر دیوانسالار، کارا و قوی بعنوان معاون اول می تواند تا اندازه ای آن ابهام را در اذهان بزداید.
قدرت راهبری اجتماعی نیز با ضمائمی راستین به خود به میزانی قابل ارتقاء است.
2⃣ معرفی کابینه؛ اقلا وزارت خانه های مهم:
بطور طبیعی در حامیان و حتی ستاد، افراد گوناگونی وجود دارد. با "یک طیف" مواجه ایم که از قضا برخی از حاشیه های این طیف، "سوژه های تخریب جدی" جلیلی در دور دوم توسط رقیب است.
اعم از راست یا دروغ بودن این نسبت ها، چنین اتهاماتی درباره برخی حامیان در جامعه مطرح است:
- علم(مدرن) ستیزی مفرط با خوانش های خاص از اقتصاد اسلامی، طب اسلامی، پیشرفت اسلامی، مدرسه اسلامی و...
- نگاه های خاص به زنان و حضور اجتماعی آنان و بخصوص نحوه تحقق حجاب اسلامی.
- نگاه های متهم به تکفیری در مسائل سیاست داخلی و مواجه با مخالفین خود و...
- و...
⬅️ اگر می خواهید اینها همه سوژه تخریب و چالش های غیر واقعی و دست چندم نشود، از الان کابینه خود را معرفی کنید!
وزیر خارجه، ارشاد، کشور، آموزش و پرورش ، علوم و حتی معاون زنان و... معلوم می کند رویکرد و برنامه های شما در تجسم عینی کابینه چه شکلی خواهد بود.
مخیّرید از هر سر طیف که خواستید، وزیر معرفی کنید. تمام چیزهایی که فردا مثلا در وزارت ارشادتان بین نفی و اثبات است در یک رویکرد قابل جمع است و کسی آنرا نمایندگی می کند؛ او را معلوم کنید. در این ۱۱سال لابد به آدم این برنامه ها هم فکر کرده اید.
اینجور هم جامعه و هم آن حامیان تکلیف خود را می دانند. جمعیت رأی دهنده، فریب تخریب جلیلی هراسان را نمی خورد و حامیانِ رادیکال هم فردا علیه تان پلاکارت دست نمی گیرند که به وعده ها عمل نشد!
3⃣ تیم اقتصادی دولت خود را ضمیمه برنامه ها کنید!
همه می دانیم برنامه داشتن اگر شرط لازم باشد، شرط کافی نیست.
برنامه ها یکبار در یک "دولت سایه" شکل گرفته است برای "مصوبه و قانون" شدن باید مجاری تصمیم گیری از جمله مجلس را بگذراند. پس بسا برنامه هایی که در این سیکل تغییر کند (چنانچه برنامه یارانه ها و سهام عدالت و...).
لذا صرفا برنامه های موثر در گشایش اقتصادی نمی تواند، "شرط ضمن عقد انتخاب" باشد؛ بلکه اقلا باید تیم هماهنگ اقتصادی دولت از الان معلوم و بتواند از لوازم این برنامه ها در جهات دیگر "اقتصاد کلان" و بخصوص "اقتصاد سیاسی ایران" دفاع کند.
رویکردهای اقتصادی در برنامه های اقتصادی گذشته دولتها، محدود و قابل تمایز از هم می باشد؛ معلوم کردن آن رویکرد در تیم اقتصادی آینده رافع ابهامات بسیاری از نخبگان است.
نفع بردن از ابهام این است که مثلا نامزدی در میزگرد اقتصادی یک مشاور را از اقتصاد آزاد و بازار و یکی را با گرایش سوسیال بیاورد! تعارض های تیم اقتصادی، خود مشکل جدی برخی دولتهای گذشته بوده است و عملا باری به این جهت، باری به آن جهت نتیجه داده و مردم را خسته و ناامید کرده است.
• بخاطر عادلانه بودن خوب است همین ها از پزشکیان هم خواسته شود!
📝 محسن قنبریان / پس از اعلان نتایج قطعی مرحله اول انتخابات۱۴۰۳
☑️ @m_ghanbarian
دست از این نوع نگاه هاتون بردارید.
خیلی از مخاطبین این صفحه، 92 حتی به سن رای هم نرسیده بودن که ما دنبال اقای جلیلی بودیم و توی همه این سالهای بعدش هم...
من غر های امروز را بخاطر عدم رای آوردن کاندیدای مورد نظرم نگفتم. اینها نگرانی است که از #میزان مشارکت و تحلیل معنایی اون پیدا کردم.
مردم برای معنای سلبی، حتی پای صندوق رای هم دیگه نمیان.
مردم ما از 84 تا حالا از رای به #میشود_میتوانیم به عدم مشارکت اکثریت و رای 42% به غیرممکن است، نمی شود و.... رسیدن
هنوز متوجه تغییرات شدید رخ داده در دیروز نشدید؟
در یک گروهی از دوستان، راجع به غرهای غیر متعارف امروز ازم سوال کردن.
خلاصه ای از غرهای امروز و علت آن را اونجا توضیح دادم.
شاید برای شما هم یک جمع بندی از حرفهای امروز لازم داشته باشید.
🆔 @social_theory
🎯 زمانی که میخواهیم تفاوت میان قهرمان و شرور را تشخیص دهیم واقعیتها کافی نیست
🔴 جوزف کمبل گفتۀ مشهوری دارد از این قرار که تنها دو نوع قصه در کل جهان وجود دارد: «قهرمانی که به سفر میرود» و «غریبهای که به شهر میآید». اولی شخصیتی آشناست که با جهانی ناآشنا روبهرو میشود و دیگری شخصیتی غریبه که پا به جهان آشنای ما میگذارد. به یک معنی، عرصۀ کارزارهای انتخاباتی نیز چنین است. طی این روزها که اتفاقات سرعت میگیرد و هر لحظه داستانهای جدیدی به گوشمان میرسد، ناگاه غریبههایی را میبینیم که پا به زندگی ما میگذارند، یا آشنایانی قدیمی را مییابیم که مجبورند با موقعیتهایی عجیب دستوپنجه نرم کنند.
🔴 ایام انتخابات با مسئلۀ دیگری هم عجین است: انبوه اطلاعات و اخباری که باید با آنها تعیین تکلیف کنیم، اما خیلی وقتها راست و دروغ آنها معلوم نیست.
🔴 راهبرد رایج در مواجهه با این موقعیتها، تلاش در جهت اعتبارسنجی اطلاعات و تفکیک واقعیتها از جعلیات است. اما برخلاف انتظار، معمولاً آدمها به راست یا دروغ بودن حرفهایی که به آن اعتقاد دارند توجه نمیکنند. اینجاست که اهمیت «روایت»ها خودشان را نشان میدهند. اشلی لم-سینکلر، نویسنده و معلم آمریکایی، در روزهای انتخابات قبلی ریاستجمهوری در ایالات متحده، درگیر این سوال بود که چگونه میتواند به دانشآموزانش بیاموزد که مواجۀ آگاهانه و دقیقی با اتفاقات ایام انتخابات داشته باشند.
🔴 او دریافت که اگرچه افزایش مهارت دانشآموزان در مواجهۀ انتقادی با اطلاعات مهم است، اما مهمتر از آن دستیافتن به توان تحلیل عناصر روایت است.
🔴 با تحلیل عناصر روایت، میتوانیم دریابیم قصهای که هر نامزد تعریف میکند، چطور دارد شکل میگیرد. میتوانیم پیشبینی کنیم که اگر داستان او تا این مرحله چنین بوده است، در قدم بعدی چه خواهد شد و علاوهبر آن، میتوانیم درک کنیم که طرفدارانش چرا به او دل بستهاند. بحث سیاسی با دیگران، اگر بخواهد منحصر به اطلاعات و آمار شود، مثل این است که به کسی که از پرواز میترسد، بگوییم طبق آمار احتمال اینکه در تصادف جادهای کشته شود، بیشتر از این است که در سانحۀ هوایی جانش را از دست بدهد.
🔴 ساختن و تعریف کردنِ قصهها تلاشی انسانی است. انسانها در جستوجوی راههایی هستند برای بازگوکردنِ حقیقت همانگونه که آن را میبینند، یعنی بسط دادنِ روایتهایشان به نحوی که برای هر فرد معنایی داشته باشد.
🔴 آموزگاران نیز میتوانند به دانشآموزان دربارۀ راویانِ غیرقابلاعتماد، انگیزۀ شخصیتها، و نیازِ هر قصهگوی خبرهای به خلقِ تنشها و موانع آموزش دهند. میتوانند به آنها بیاموزند که دیوسازی چطور رخ میدهد و قهرمانها چگونه ساخته میشوند. داشتن این مهارتها باعث میشود روزهای انتخابات بیش از آنکه صحنۀ فوران خشم و جنون و بیاخلاقی باشد، به عرصهای قابلفهم تبدیل شود. زیرا همانطور که لم-سینکلر میگوید: زمانی که میخواهیم تفاوت میان قهرمان و شرور را تشخیص دهیم واقعیتها کافی نیستند.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/u58104
@tarjomaanweb