eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
314 ویدیو
117 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
تقصیر خودمان بود که در برابر به انفعال کشیده شدیم و عرصه را به کارشناسان غربی و غربزده واگذار کردیم. این تابلوی بی‌نظیر، یک است:مرحوم آیت‌الله علامه . باید به روزهای اوجمان برگردیم. شادی روح علمای اقامه‌کننده دین در عرصه‌های مختلف جامعه صلوات. (سوم اردیبهشت، سالروز گرامیداشت شیخ بهایی) 🆔️ @rajaaei_ir
منت میگذارید اگر در نظر سنجی این پست شرکت کنید لینک نظرسنجی را مجدد میگذارم👇 https://EitaaBot.ir/poll/l0pof
هدایت شده از احمد نبویان
🔹از دید غربزده‌ها اینکه مردم تحت حاکمیت دولت(بعنوان تجلی اراده ملت) باشند امری ناپسند است اما اگر زیردست و برده و مواجب بگیر کارتل‌های بزرگ اقتصادی و سرمایه‌داران بسر ببرند، امر پسندیده‌ای است! 🔹به مداخلات دولت در اقتصاد و اجتماع که بر اساس رأی و تنفیذ اختیار از سوی مردم صورت می‌گیرد، صفت «خودسرانه» می‌دهند و آرزوی علم کردن بنگاه‌های سرمایه‌داری و بخش خصوصی در مقابل دولت‌ و تضعیف دولت را در سر می‌پرورانند. 🔹 دولت را که حداقل هر چهار سال یکبار باید در آزمون انتخاب ملت قرار گیرد و تحت کنترل ابزارهای نظارتی مجلس و ... قرار دارد به خودسری متهم می‌کنند و نسبت به اطاعت مردم از دولت انذار می‌دهند؛ 🔹این‌ها (دانسته یا ندانسته) تئوریسین‌های ذلت و بردگی عامه‌ی مردم در برابر سرمایه‌داران زالوصفت هستند! 🔹هرکس آشنایی کوچکی با محیط کسب و کار داشته باشد بخوبی می‌داند که میزان تکریم و رعایت حقوق انسانی و اجتماعی کارمند و کارگر در دستگاه‌های دولتی بسیار بیشتر از بخش خصوصی است؛ 🔹 و صد البته که این توسط غربزده‌ها که مردم یا باید نوکر دولت باشند یا بخش خصوصی، ظلم بزرگ دیگری است که این‌ها در حق جامعه مرتکب می‌شوند؛ 👈در حالیکه عالمانه‌ترین و عادلانه‌ترین راهکار در خصوص مالکیت کسب‌وکارها که هم با شرع اسلام و هم با قانون اساسی تطابق دارد نه دولتی‌سازی و نه خصوصی‌سازی، بلکه واگذاری مالکیت‌ها به خود مردم بصورت می‌باشد. 💠 احمد نبویان 🇮🇷 🔗@ahmad_nabavian
چند نکته درباره مناظره دوشنبه شب علم اقتصاد در ایران 👇👇👇👇 @social_theory
َشب خوب علم اقتصاد ایران 🖌حسین مهدیزاده 📍مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم نمی دانم دقیقا چند سال پیش بود، اما احتمالا در حال نزدیک شدن به یک دهه می شود که در سایت مکتبخونه، تدریس اقتصاد خُرد دکتر فرهاد نیلی را گوش می دادم. نمی دانم جلسه یک و یا ابتدای جلسه دو بود که ایشان تاکید می کرد که علم اقتصاد، علم باید و نباید نیست، علمی است برای پس از مشخص شدن باید و نباید، شایست و ناشایست! علم اقتصاد متعارف در یک قرن اخیر، علمی است که «پس» از مشخص شدن باید و هنجار، نباید و ناهنجار، رفتار انسانی را بهینه می کند و توسعه می دهد. آنجا یادم هست که فرهاد نیلی تاکید داشت که شایست و ناشایست را سیاست مشخص می کند و ما در قرن بیستم، دیگر اقتصاد سیاسی نداریم، یا اقتصاد می خوانیم یا سیاست و دیگر این دو، علم یک علم نیستند! چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، اسلامگرایانی که انقلاب 57 را رقم زدند، مواجهه علمی ناچیزی با مدرنیته داشتند و برای پاسخ به این سوال بسیار ضعیف تر از امروز بودند. آن سالها هنوز فکر می شد که علم، یک دستگاه همه فن حریف است که هر کس، با هر غایتی می تواند از آن استفاده کند و به هیچ کس نه نمی گوید! این حرف به راحتی در طلبه های حجره نشین قم و دانشجویان از فرنگ برگشته جا باز کرد تا جایی که نتیجه این خطای بزرگ این وضعیت قر و قاطی امروز شد که حزب اللهی ها، با عزم و اراده پولادی و جهادی و مومنانه، روز به روز سفره مردم را تنگ تر می کنند و عدالتخواهان پیشین، دولتشان را دو دستی به بنگاه دارنی که چیزی جز سود شخصی سازی شده نمی فهمند، تحویل داده اند و از بسیج و نیروی انتظامی و روحانی و هیات و امام حسین و... توقع دارند که این کلاف سردرگم را حمایت کنند و لخت بودن این انسان را به معنی انقلابی بودن آن بگیرند! مناظره دوشنبه شب مسعود درخشان و موسی غنی نژاد، شاید برای نخستین بار اقتصاد را به سر جای خودش برگرداند: «اقتصاد دین مدرن است!» و اساسا این یک گزارش غلط از جایگاه علم از بیخ غلط بوده! آن سالهایی که انقلابی ها، مکتب اسلام واقعی را می دانستند، اقتصاد مدرن دین واقعی همان کشورها بود. دوشنبه اما همه چیز سر جای خود برگشت! غنی نژادِ حسابدار و مترجم هایکِ حقوق-سیاست دان با مسعود درخشان، نابغه اقصادسنجی و اقتصاد انرژی دو ساعت و نیم روبروی هم نشستند و یک کلمه هم از جزئیات نگفتند و نمودارها و سنجه ها را به رخ هم نکشیدند و با عصبانیت و جدیت تمام از آنچه باید یک اقتصاددان به آن «ایمان» داشته باشد گفتند! غنی نژاد ایمان خودش به را فریاد زد! تو گویی مردان پارسی قرار است آنچه لیبرال های اروپایی و آمریکایی هیچگاه روی زمین ننشسته است را از ثریا بیاورد و به زمین بنشاند و هیچ ابایی هم نداشت که آنکسی که جلوی او نشسته است هم یک پروفسور کامل اقتصاد است و باید با او با زبان اقتصاد حرف بزند! درخشان هم مدام از آرمان ادیان و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه می گفت و اینکه ما باید تابع حکم حکومتی رهبری باشیم که مشخص می کند امروز چه جامعه ای اسلامی است و چه جامعه ای اسلامی نیست و ما باید علم اقتصاد مورد نیاز او را تولید کنیم! دوشنبه شب حقیقت علم اقتصاد با حقیقت علم اقتصاد مناظره کرد و تنها کسانی که نمی خواهند این حقیقت ایدئولوژیک و الاهیاتی خودش را آشکار کند و همچنان می خواهند ایران مصرف کننده طرح هایی باشد که نمی دانند چه رویایی در سر دارند، از این مناظره ناراحت هستند و البته آنهایی که به اشتباه فکر می کنند دعوای لیبرالیسم با ادیان را باید در جعبه إجورث تعیین تکلیف کنند، این شب را «شب بد اساتید» نامیدند! روزهای خوب علم اقتصاد ایران در حال آغاز است. پیرمردهای استخوان خرد کرده ای که خودشان درس مخفی شدن پشت فرمولها را به شاگردانشان داده بودند، حالا خودشان دست برداشتند و لخت و عور نشان دادند که اقتصاد بخشی از تکنولوژی تحقق ، در کف زندگی است و یگانه نیست و آسمان ریاضی باز نشده است و این کودک یگانه را فروفرستاده باشد! می دانم که نه چپ از این ماجرا خوشحال است و نه راست! چون هر دو سالها، برج و باروهایی دور این لایه مخفی شده علم ساخته بودند که کسی دیگر به سوی آن باز نگردد و حالا رستم ها آمده اند تا با پتک این دیوارها را خراب کنند، تا معلوم کنند که مساله از رکود در آمدن نیست، مساله تورم نیست، حالت بهینه گردش مالی نیست، بلکه مساله این است که چه غایتی داریم و چه انسانی می خواهیم بسازیم و چه کیفیتی از جامعه برای این انسان مناسب است؟! مشخص شدن مرزها، فقط برای آدمهای کوچک دلسرد کننده است، آدمهای جدی از اینکه مرزهای دانش شفاف تر می شوند، فقط لذت می برند. @social_theory
◀️فتحِ درخشان ✅علم‌ورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است حمید ابدی دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش 1⃣ از 2⃣ عمده واکنش‌ها در فضای نیروهای انقلابی به مناظره درخشان ـ غنی‌نژاد به ارزیابی اخلاقی و محتوایی ـ منطقی این گفتگو و به طور خاص پرفسور درخشان معطوف بوده است. در میان مکتوبات، نوشته‌ای از یک ژرونالیست دیدم که با ژِستی علمی و تعابیری توهین‌آمیز و زشت، سعی داشت پرفسور درخشان را شخصیتی تصویر کند که هاله اطرافیان و علاقه‌مندان مانع نمودار شدن بی‌سوادی و پوپولیسم علمی او شده‌ است. من چنین نوشته‌ای را مشتی نمونه خروار نفهمی از درک مناسبات علم و سیاست و رسانه می‌دانم. فرآیند علم‌ورزی و مدیریت تحوّلات علمی در نسبت با سیاست جاری جمهوری اسلامی، اینقدرها هم با روندهای منطقی و استدلالی متعارف علمی پیش نمی‌رود. ما که عادت کرده‌ایم مباحث علمی و به ویژه دغدغه علوم انسانی اسلامی را در کنج عزلت و محافل خودمانی پی بگیریم و امری حاشیه‌ای در تصمیم‌گیری‌های جمهوری اسلامی باشیم، اتّفاقا باید به استقبال نحوه مواجهه پرفسور و اتّفاقی که در مناظره رخ داد، برویم. لذت بردن از قوّت و قوام روش‌شناختی و معرفت‌شناختی و محتوایی مباحث علمی، نباید ما را چنان مدحوش کند که صحنه به شدت خشنی که در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی کشور در جریان است، را نبینیم. تصویری که پرفسور از مناسبات نهادی علم و سرمایه‌داری در ابتدای گفتگو تلاش کرد خلق کند، به حسب تجربه‌ای چند دهه‌ای بود که شخصاً از نزدیک در متن آن حضور داشت و با پوست و گوشت درک کرده بود. همچنین در کنار تیتر بد روزنامه فرهیختگان ـ «شب بد اساتید»! ـ نوشته‌ای در سایت این روزنامه دیدم با عنوان «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی». واقعاً فهم این مطلب برای نگارنده مقدور نیست که چگونه با نظر به این مناظره، این همه دلالت اخذ شد و این همه رطب و یابس در این نوشته به همه بافته شد و این نتیجه استنتاج شد که «یک موج» فروکش کرد. من البته ـ برخلاف نویسنده آن نوشته ـ معتقدم فتح بزرگ درخشان این بود مسئله اقتصاد اسلامی را به لحاظ سیاسی و رسانه‌ای برجسته کرد و این مناظره اتّفاقا «آغاز اقتصاد اسلامی گام دوم» ـ با هر قرائتی، ولو متفاوت با ایده پرفسور درخشان ـ بود. درخشان در این مناظره، حدّ و اندازه خود را بزرگ‌تر از یک ایده خاص در اقتصاد اسلامی دید و در وزان گشایش‌دهنده به یک مجموعه بزرگ از نخبگان و اندیشمندان اقتصادی وارد میدان شد. @social_theory
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
◀️فتحِ درخشان ✅علم‌ورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است ✍حمید ابدی دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش 1⃣
◀️فتحِ درخشان ✅علم‌ورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است ✍حمید ابدی دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش 2⃣ از 2⃣ حرف ساده پرفسور درخشان که «من نظریه اقتصادی‌ام را بر دیدگاه امام خمینی و رهبری استوار می‌کنم» در عین سادگی، بسیار پیچیده و با یک پشتوانه نظری و مطالعه تاریخی عمیق همراه است. علاقه‌مندان به فهم نظری اقتصاد را به استماع مجموعه 16 جلسه‌ای از ارایه تاریخ عقاید اقتصادی پرفسور درخشان دعوت می‌کنم تا طرح نظری مورد نظر او ـ «تابعیت اقتصاد از سیاست» یا «هماهنگی نظم سیاسی، نظم فرهنگی و الگوی اقتصادی» ـ را با تبیینی تاریخی در متن تحوّلات اقتصادی غرب مدرن درک نمایند. درخشان معتقد است که اقتصاد همواره و همیشه تابع سیاست بوده و در پی یک طرح سیاسی آمده و تغییرات نظم سیاسی، تغییرات الگوهای اقتصادی را رقم زده‌اند. لذا اگر اشاره‌ای به امام و رهبری دارد، از سر تعارفات مذهبی و انقلابی متعارف نیست. برخلاف نظر نویسنده مقاله «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی»، مسیر درخشان، بی آن‌که بخواهد با سروصدا و فخرفروشی علمی بر تبل اختلاف با نحله‌های اقتصاد اسلامی بکوبد، غیر از آن چیزی است که توسط اساتید حوزوی اقتصاد اسلامی دنبال شده است. جمله مهم او که «اقتصاد مقاومتی، همان اقتصاد اسلامی است» شاید حمل بر پنهان شدن پشت شعار رسمی جمهوری اسلامی تلقّی شود، امّا او واقعاً معتقد است که نقش او به عنوان نظریه‌پرداز اقتصاد، ارایه تبیینی نظری از یک الگو و راهبرد اقتصادی در هماهنگی با طرح اقتصاد سیاسی موردنظر ولی فقیه است؛ نه در انداختن یک طرح نظری اقتصادی و تلاش برای الصاق سیاسی آن به دیدگاه ولی فقیه. این‌که درخشان همه آبروی خود را پای ایده «تجمیع بانک‌های خصوصی و دولتی در یک بانک ملّی و حذف بانک مرکزی» آورده، نه از سر ساده دیدن پیچیدگی‌های اقتصاد، بلکه برآمده از درک او از تاثیر مناسبات مالی بانکی بر جریان تولید در کشور و زمینه‌سازی برای عملی شدن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است. در پایان، به نکته‌ای که در آغاز اشاره شد برمی‌گردم. نیروهای تحوّل‌خواه انقلابی در حوزه و دانشگاه، باید بیاموزند که تصمیم‌گیری در نظم سیاسی و اقتصادی کنونی جمهوری اسلامی، محیط پرتنش و همراه با کشمکش‌های خشنی است که با پز علمی و ژست‌های علم‌ورزانه نمی‌توان با آن رو به رو شد. درخشان فداکارانه و خودآگاه، خود را به مثابه یک لیدر «سیاسی» جلو انداخت و راه گفتگو از اقتصاد اسلامی را در سیاست رسمی جمهوری اسلامی باز کرد. کسی اگر درکی از رسانه داشته باشد، می‌فهمد که حتّی تیتر منفی روزنامه هم‌میهن ـ «شکست استاد» ـ نشانه ترک برداشتن دیواری است که بین اندیشمندان انقلابی اقتصاد و سیاست رسمی جمهوری اسلامی طی دهه‌های اخیر کشیده شده است. @social_theory
آیت‌الله حائری شیرازی 💠 عادی زندگی کنید و سر خود را هم بالا بگیرید زندگی روحانی باید ساده اما با نشاط باشد. باید با نشاط‌تر از تمام زندگی‌ها باشد. زندگی خانوادۀ اهل‌بیت را در حدیث کساء بینید. چقدر بانشاط با هم حرف می‌زنند! چقدر با محبت با هم صحبت می‌کنند؟ اینکه مثل مردم زندگی نمی‌کنیم، خوب نیست. مثل اینکه ما از کرۀ مریخ آمده‌ایم و چیز دیگری هستیم! «پرده‌نشینی» برای حفظ قداست خوب نیست. باید «شاهد بازاری» و مثل همۀ مردم بود. همان‌طور که مردم به تفریح می‌روند، ما هم برویم. همان‌طور که مردم با مترو می‌روند، ما هم برویم. مردم با اتوبوس می‌روند، ما هم برویم. مردم به پارک می‌روند، ما هم برویم. باید سینمای اسلامی خوب داشته باشیم. مثل مردم که به سینما می‌روند، طلبه‌ها هم بروند. اگر طلبه‌ها اهل سینما بودند، سینما اصلاح می‌شد. شما نگاه کنید رهبری می‌گوید: «فلان خانم برای این مسابقه تا آنجا با حجاب می‌رود!» با حجابش در آنجا حالت تهاجمی گرفته است تا با حجاب، مسابقه‌ها را فتح کند. این برای ما الگو است. پیشنهاد من، و خانوادۀ_تهاجمی است. بروید بین مردم زندگی کنید. را به بطن زندگی‌ها ببرید. حجاب را مخفی نکنید. به‌طور طبیعی و عادی زندگی کنید. سر خود را هم بالا بگیرید و مثل مردم بروید خرید کنید. با آنها رفت‌وآمد کنید و معاشرت داشته باشید. همه امورتان این‌طور باشد. حجاب را به همه‌جا تسرّی دهید. تدافع مربوط به گذشته است. تاریخ مصرف آن پایان یافته است. دوره، دورۀ تهاجم است. حجاب را باید به وسط عالَم ببرید. @social_theory