هدایت شده از احمد اولیایی
درس گفتار عدالت اجتماعی جلسه پنجم ( آخر).mp3
29.76M
📣 درسگفتار عدالت اجتماعی
(مروری بر نظریه های عدالت اجتماعی: پنج جلسه)
5⃣جلسه پنجم (پایانی)
🎤ارائه: احمد اولیایی
⏳تاریخ برگزاری دوره: تابستان۱۴۰۱
برگزار کننده: مرکز آموزش های آزاد دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
@ahmad_olyaei
این پژوهش عجیب جان کالهون را حتما ببینید و از خودتان بپرسید که آیا ما درون این آزمایش زندگی می کنیم؟ کالهون یک جانور شناس است که بخاطر تحقیقات گسترده اش درباره تاثیرات تراکم جمعیتبر رفتار در فضای سکونتگاهی و زندگی مشهور است. زمان تحقیقات او در دهه 60 قرن بیستم بود و ویکی پدیا می گوید که ناسا و سازمان زندانهای آمریکا با دقت مطالعات او را دنبال می کردند اما من می گویم که احتمالا کسانی که سبک شهرسازیِ «شهر درخشان» لوکوربوزیه را در دنیا گسترش می دادند هم این پژوهش را دیده بودند و دنبال می کردند (همین سبک شهرسازی آپارتمانی و خوابگاهی متراکم که ما مثلا در مسکن مهر خودمان آن را می بینیم.) دنیای 25 که کالهون پژوهش هایش را در آن انجام می داد را اتوپیای موش ها نامیده بودند و نتیجه اش این شد که می بینید.
و واقعا جا دارد که این سوال را الان جواب بدهیم که ما مردم ایران اکنون در مرحله چندم این آزمایش هستیم؟
و بعد بپرسیم که دانش حکمرانی ما به اینجا رسیده است که بتواند بحرانهای امنیتی بر آمده از این نحوه جنگهای پیچیده را هم حل کند؟ آنچه من در این یک مورد مشاهده کرده ام، فعلا نشان از جواب منفی است. اگرچه هیچ وقت برای اصلاح دیر نیست.
با پژوهش کالهن در آرمانشهر متراکم کالهن بیشتر آشنا شوید:
آرمانشهر موشها (بهشتی نفرین شده)
https://lifebits.ir/1398/10/18/the-doomed-mouse-utopia/
و همینطور با خود جان بی. کالهون - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%86_%D8%A8%DB%8C._%DA%A9%D8%A7%D9%84%D9%87%D9%88%D9%86
🆔 @social_theory
✳️ امام خامنه ای حفظه اللّه :
امروز همهی ما بایستی در میدان تبیین حرکت بکنیم...
۱۴۰۰/۰۷/۰۵
🗂 برنامه دوره تخصصی تبیینی کارآمدی اقتصادی
✅ ویـژه طلاب و دانشجویـان
❇️ برادران (حضوری/مجازی)
❇️خواهران (مجازی)
⌛️ آخرین مهلت ثبت نام : دوشنبه ۱ خـرداد ماه
🗓 زمان برگزاری : ۳، ۴ و ۵ خـردادمـاه ۱۴۰۲
📌 محل برگـزاری : شهـر مقـدس قــم
✅ راه های ثبت نام :
۱- ارسال عبارت «اقتصاد» به : 30003218
۲- صفحه ثبت نام : miqat.ir/reg
🔰درباره دوره : miqat.ir
📑 اطلاعات بیشتر : miqat_ir
📲 راه ارتباطی : شناسه miqat47@
📣 شما هم رسانه باشید...
http://eitaa.com/joinchat/3533570061C26a89e033c
#میقات_جوانان_انقلاب_اسلامی
#کارآمدی_اقتصادی
#تبیین_اقتصادی
#قرارگاه_طلاب
#جهاد_تبیین
#اقتصاد
چهارمین همایش بینالمللی شهر هوشمند
تهران 11 تا 13 تیر
https://smartcityxpo.com
شهر هوشمند و مردم هوشمند
شهر هوشمند شهری تعریف میشود که از طریق فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به شهری کارامد و پایدار تبدیل شده است. این نوع شهر دارای مولفههای متنوعی است ازجمله حکمرانی هوشمند، حمل و نقل هوشمند، محیط زیست هوشمند، اقتصاد هوشمند، زندگی هوشمند، و مردم هوشمند. مردم هوشمند عنصر حیاتی شهر هوشمند به شمار میاید. هوشمندسازی در وهله نخست به معنای هوشمندسازی شهروندان است؛ بدون شهروندان هوشمند، ساکنان شهر هوشمند به معنای واقعی کلمه شهروند آن شهر محسوب نمیشوند.
این پرسش که مردم هوشمند چیست و چه ویژگیهایی دارد پرسش کلانی است که در کارگروه تخصصی «مردم هوشمند» همایش شهر هوشمند، در قالب سخنرانی (آنلاین و حضوری)، میزگرد، پنل، و یا مقاله به بحث و بررسی گذاشته میشود. بهنظر می رسد مردم هوشمند دارای ابعاد معنایی متنوعی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
1. مردم و سواد دیجیتال
2. مردم و یادگیری هوشمند
3. مردم و حریم خصوص
4. مردم و اخلاق دادهها
5. مردم و رسانههای اجتماعی
6. مردم و امنیت داده
7. مردم و دینداری در شهر هوشمند
8. مردم و مشارکت سیاسی
9. مردم و نظارت از پایین
10. مردم، رباتها و روابط اجتماعی
از تمامی پژوهشگران، صاحبنظران، و کسانی که دارای تجربه کاری در زمینه شهر هوشمند هستند دعوت میشود که در محورهای فوق یا محورهایی مرتبط دیگری که ذیل «مردم هوشمند» قرار میگیرد در قالب سخنرانی، میزگرد، پنل، یا ارسال مقاله در این همایش سهروزه مشارکت فرمایند. علاقمندان از طریق تلفن یا ایمیل با اینجانب تماس حاصل فرمایند.
باتشکر
رحمان شریفزاده
عضو هئیتعملی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، و دیبر تخصصی کارگروه «مردم هوشمند»
09143801453
sharifzadeh@irandoc.ac.ir
دوران پهلوی، از انگلستان تا آمریکا تا فرانسه، خیلی از کشورهای غربی برای ساخت آینده ایران در جهان مدرن، به ایران آمدند و سعی کردند برای ایران آینده و حرکت به سوی آن برنامه ترسیم کنند. متن زیر اشاره ای به یک مطالعه از سوی فرانسوی هاست
👇👇👇👇
قبل از انقلاب قراردادی با شرکت ستیران فرانسه امضا شده بود برای مطالعات ( سند آمایش سرزمین )
طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال { 1347 } شروع شد و در سال { 1353 } تحویل داده شده که افق آن { 25 } ساله و تا سال { 1378 } بود.
نکتهای که در این طرح به درستی به آن توجه شده بود این بود که ایران کشوری خشک است و در فلات مرکزی به منابع آب پایدار دسترسی ندارد و همچنین با این فرض و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در جنوب ایران جمعیت ایران در پایان طرح یعنی سال { 1378 } کلا { 50 } میلیون پیش بینی شده بود و قرار بود از این { 50 } میلیون جمعیت { 25 } میلیون آن در سواحل شمالی خلیج فارس ( سواحل مکران ) مستقر شوند.
در این طرح گفته شده بود دلیل این استقرار اولاً موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و ثانیاً دسترسی به آب فراوان و پایدار اقیانوس هند به خصوص برای سیستم سرمایشی صنایع که این چنین آبی در داخل سرزمین ایران برای صنایع آب بَر وجود ندارد، ثالثاً وجود انرژی در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است و مضافا قرار شد که سالانه در سواحل مکران { 100 } میلیون تن محصول ( کشاورزی ، صنعتی ) تولید شود.
در طرح آمایش سرزمین، همچنین گفته شده بود که { 25 } سال بعد از سال { 1378 } و در صورت تحقق اهداف می توان { 25 } میلیون نفر دیگر را در این سواحل مستقر کرد و کلا { 50 } میلیون نفر را در این سواحل استقرار داد.
در حال حاضر جمعیت کل مناطق ساحلی خلیج فارس به { 2 } میلیون نفر هم نمی رسد ( شرکت ستیران فرانسه ) معتقد بود همه فعالیتهای صنعتی باید در این سواحل مستقر شوند، خودروسازیها در کنار ساحل استقرار یابند و حدوداً { 100 } میلیون تن ظرفیت تولید در این منطقه پیش بینی کرده بودند که { 15 } میلیون تن آن در شعاع { 25 } کیلومتری بندرعباس مستقر می شد.
{ 2 } میلیون تن از آن { 15 } میلیون تن، همان فولاد بندرعباس بود که بعد از انقلاب به منطقه ( مبارکه اصفهان ) منتقل کرد.
هر نوع فعالیت صنعتی که تصور کنید در آن منطقه دیده شده بود؛ این طرح هم به دنبال استقرار فعالیت در آن منطقه بود و هم استقرار جمعیت که اگر محقق شده بود شهرهای جنوب ایران وضعیتب به مراتب بهتر از امارات می داشتند و بزرگترین سرمایه گذاری خارجی در کل منطقه خلیج فارس صورت می گرفت و تمام استانهای جنوبی ایران در خدمات مولد، صنایع پیشرفته، کشاورزی مدرن و گلخانهای رکورد دار جهان می شدند.
طرح آمایش سرزمین ستیران در واقع طرح محرومیت زدایی از کشور و به ویژه مناطق جنوبی ایران بود ولی شوربختانه سرمایه گذاری های انجام شده همه و همه به دست فراموشی سپرده شد و یک توسعه کاملا نامتوازن در کشور شکل داده شد و آب برترین صنایع در خشکترین استانها مانند ( اصفهان ، یزد ، کرمان ، خراسان رضوی ، سمنان و . . . ) احداث شد.
توسعه نامتوازن موجب شد تاکنون بیش از { 50% } وسعت جنگلهای هیرکانی شمال ایران از دست داده شوند و نابود شوند.
طی { 25 } سال اخیر { 4,000,000 } هکتار از اراضی مستعد کشاورزی ایران دچار تغییر کاربری شده اند و غالبا تبدیل به ویلاسازی و منبع درآمد شده اند.
کشاورزی در ایران رو به نابودی رفت و همین توسعه نامتوازن موجب شد ( دریاچه ارومیه ) کلا خشک شود و ( تالاب گاوخونی ) تبدیل به کانون ریزگرد شود
✍🏼حمید رضا رمضانی ( کارشناس ارشد آب ) { 1402/2/28 }
متن بالا از درون فضای مجازی تلگرامی فوروارد شده است ولی طرح شرکت ستیران واقعی است و در کتابخانه سازمان برنامه موجود است.
🆔 @social_theory
✅درباره «گشودگی زبان» علیزاده در مناظرهها
آیا جبهه فکری انقلاب میتواند نمایندگی غرب را از غربگرایان ایرانی پس بگیرد؟
📝 دکتر حمید ابدی
1⃣ از 3⃣
علی علیزاده پدیده قابل مطالعهای است و نباید او را صرفاً به مثابه یک کنشگر رسانهای فروکاست. در شرایطی که با نوعی «انسداد زبانی» ـ و نه انسداد فکری ـ رو به رو هستیم، زبان علیزاده گشوده است و پیش میرود و امکان همدلی و همزبانی را یافته است. از این مسئله به سادگی نگذریم و آن را صرفاً به هوش رسانهای او برنگردانیم. به نظرم علیزاده به «فرم» تازهای از فکر کردن به مسائل ایران رسیده است که زبان او را باز کرده است. بر «فرم تفکّر» تاکید میکنم و نه «محتوای تفکّر»؛ میشود اندیشمند پرمحتوایی را تصوّر کرد که به علّت انسداد زبانی امکان سخن گفتن درباره مسائل ایران را نیافته باشد.
مناظره علیزاده با نصیری و غنینژاد را بازخوانی کنیم. به دهانِ همیشه باز نصیری و غنینژاد نگاه نکنیم، به این توجّه کنیم که تیغ نصیری و غنینژاد در این مناظرهها نمیبُرد. این دو علیرغم دهان باز و هجمه بی حدّ و مرز و سراسر انتقادی، انگار خلع سلاح شدهاند و گویی به هوا مشت پرتاب میکنند. این امر را در موقعیتی که علیزاده تلاش کرد برای خود ایجاد کند، باید جستجو کرد. علیزاده فرمی از فکر کردن به مسائل ایران را یافته که در آن سه مقوله به شدّت برجسته است: «امر ملّی»، «سیاست مدرن» و «عقلانیت و واقعیت غرب مدرن». یعنی تلاش او بر این امر تعلّق یافته که با تکیه بر امر ملّی و سیاست و عقلانیت و واقعیت تاریخی غرب مدرن، توضیح و تبیینی در دفاع از رهبر بزرگوار انقلاب و روند تحوّلات جمهوری اسلامی و نقد جریان اقتصادی حاکم بیابد.
علیزاده به خوبی تلاش کرد لیبرالیسم غنینژاد را در برابر امر ملّی و ایران قرار دهد و نشان دهد که در لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم پیشنهادی غنینژاد، ایران و امر ملّی بیمعنی میشود. در این زمینه، بیانیه مشترک اندیشمندان چپگرایی همچون مراد فرهادپور و صالح نجفی در ایّام اغتشاشات را هم به یاد بیاوریم که در آن به شدّت علی علیزاده را مورد حمله قرار دادند. آنجا هم به خوبی میشد فهمید که علیزاده چپهای ایرانی را در برابر امر ملّی قرار داد و عملاً با این طرح مسئله جدید، نوعی انشقاق در میان چپهای ایرانی را رقم زد. نکته دیگر علیزاده در مناظره با غنینژاد، قرار دادن غنینژاد در برابر عقلانیت و واقعیت تاریخی غرب بود. علیزاده در جملاتی همچون «تاریخ لیبرالیسم غربی پر از تضادها است» یا «هایک را شما خواندید، من زندگی کردم» و ... با روایتی از منازعهها و تضادهای درونی اندیشه مدرن غربی و روایتی از واقعیت زندگی در غرب مدرن، در صدد آن بود که نشان دهد آن لیبرالیسمی که غربگرایان ایرانی برای ما ترسیم میکنند، چقدر تخیّلی و دور از مسیر طبیعی اندیشه و واقعیت تاریخی غرب مدرن است.
🆔 @social_theory
هدایت شده از حسین مهدیزاده
✅درباره «گشودگی زبان» علیزاده در مناظرهها
آیا جبهه فکری انقلاب میتواند نمایندگی غرب را از غربگرایان ایرانی پس بگیرد؟
📝 دکتر حمید ابدی
2⃣ از 3⃣
نکته حائز اهمیت در مواجهههای علیزاده، ایستادن او در موقف عقلانیت و واقعیت تاریخی غرب، و سخن گفتن با غربگرایان ایرانی از آن دریچه است. او از موضع اسلام و مبانی نظری انقلاب اسلامی در قامت منتقد لیبرالیسم و غربگرایی ایرانی برنیامده، بلکه با «غرب واقعی» در برابر «غرب تخیّلی» غربگرایان ایرانی قرار گرفته است. در مناظره علیزاده با نصیری که به نظر حقیر مهمتر از مناظره او با غنینژاد بود، او تلاش کرد به نصیری بفهماند که تو همان عدالتخواه سنتگرای دهه هفتادی هستی که درکی از عقلانیت و سیاستِ مدرن نداری. «سیاست عقلایی» هم که اکنون نصیری از آن حرف میزند را ادامه همان درک سنتزده دهه هفتادی او دانست و سعی کرد در چهارچوب سیاست مدرن، دفاعی از سید علی خامنهای و عملکرد جمهوری اسلامی عرضه کند و نادرستی ادعاهای نصیری را نشان دهد. نصیری علیرغم ادعاهایی که اخیراً مبنی بر همراهی با حکمرانی و سیاست مدرن از خود بروز میدهد، نیروهای انقلابی را با همان زبانی سنتی و درک سنتی از مفاهیم آرمانی میگَزَد. نیروهای انقلابی که انقلاب اسلامی را در همان زبان سنّتی خوانش کنند و متوجّه حضور انقلاب اسلامی در متن مناسبات مدرن نباشند، رفتار رهبری و جمهوری اسلامی را با نوعی دوگانگی فهم میکنند. جمله درخشان علیزاده در آن مناظره که «تو نماد عدالتخواهی مذهبی فروپاشیده دهه هفتاد هستی» را جدّی بگیریم. این جمله با تعریض مهمّی به ادراک مذهبی سنّتی از مفاهیم عصر جدید همراه است و «حیرت» نصیری و طیفی از عدالتخواهان و نیروهای انقلابی در مواجهه با رفتار جمهوری اسلامی را در همین امر باید جستجو کرد.
علیزاده در برابر غربگرایان و سنتگرایان ایرانی، با زبان سیاست مدرن غربی و عقلانیت مدرن غربی و تاریخ واقعی غرب مدرن نمودار شده است، نه در زبان یک اسلامگرا و در صدد مرزبندی با مبانی معرفتی غرب مدرن. به نظرم تیغی که غربگرایان و سنتگرایانی همچون نصیری در دست دارند، در برابر نوعی صورتبندی نظری از اسلام و مبانی معرفتی اسلامی که علیرغم مرزبندی با غرب، درک درستی از مناسبات سیاست و واقعیت غرب مدرن ندارد، بسیار برنده است. علیزاده با تغییر موقف خود، عملاً از برندگی این تیغ، کاست و آنها را خلع سلاح کرد. شاید در برابر غربگرایان و سنتگرایان ایرانی، در شرایطی که زبان تفصیلیافتهای از مبانی معرفتی اسلام و انقلاب اسلامی نیست، با نوعی بهرهگیری از عقلانیت و سیاست مدرن باید ایستاد. خلاصه بگویم: انگار شرایط تاریخی که در آن قرار داریم اقتضا میکند که با «غرب واقعی» در برابر «غرب تخیّلی» غربگرایان بیاستیم.
جبهه فکری معتقد و باورمند به انقلاب اسلامی با یک چالشی در تجربه جمهوری اسلامی ـ و بلکه تجربه ایران معاصر ـ رو به رو بوده است؛ کسانی را به مثابه «نمایندگان اندیشه غرب مدرن» در برابر خود میبیند که روایتگران مبتذلی از اندیشه مدرن غربی هستند. ابتذال در انتقال مفاهیم و نظریههای مدرن غربی، مسیر جبهه فکری انقلاب را هم قدری مخدوش کرده است. نگارنده یکی از ریشههای اصلی تاخّر و تعویق جبهه فکری انقلاب نسبت به مسائل ایران و انقلاب را در همین امر جستجو میکند. ما هنوز مانده تا بفهمیم که عبدالکریم سروش و جریان روشنفکری دینی، در دهه هفتاد چه بر سرمان آوردند. ما از چالشهای کلامی سروش و شبستری و ملکیان و ... با همّت اساتید بزرگوار حوزه، گذر کردیم، امّا زخمی که این دارودسته بر نحوه نگریستن ما به غرب برجای گذاشتند، حالا حالاها گرفتاریم.
🆔 @social_theory
هدایت شده از حسین مهدیزاده
✅درباره «گشودگی زبان» علیزاده در مناظرهها
آیا جبهه فکری انقلاب میتواند نمایندگی غرب را از غربگرایان ایرانی پس بگیرد؟
📝 دکتر حمید ابدی
3⃣ از 3⃣
در دهه هفتاد شمسی، عبدالکریم سروش و همراهان او در نحله روشنفکری دینی، تلاش کردند به مثابه نماینده معرفتشناسی مدرن غربی، خود را در برابر معرفتشناسی فلسفی و کلامی حوزه علمیه قم صورتبندی کنند. هنوز هیوم و لاک و کانت و ... را ندیده بودیم، که پوپر را در برابر ما علم کردند، قرائت مبتذلی از هرمونوتیک به جان ما انداخته شد و چاه ویلی از مباحث معرفتشناختی و روششناختی به روی ما باز شد. ما در این تجربه، خود را جبههای در برابر غرب میدیدیم، حال آنکه با «شبه غرب» رو به رو شده بودیم. بعدها راهِ سروش را فیرحی و طیف «فوکوییهای قم» با تحلیل گفتمان پی گرفتند و اینها هم ما را به گونهای دیگر، نوعی «شبه تجدد» غربی را در فضایی پر از سوءتفاهم پیش روی ما گشودند تا شمشیرها را بر یک «تجدّد وهمی» برکشیم و به جنگ آن برویم. آنچه در این منازعه، اساساً نبود و به دیدار آن نرفتیم، «غرب» بود.
در فضای اجرایی کشور هم تکنوکراتهایی نمایندگی اندیشه اقتصادی و اداری غرب را یدک میکشیدند که رفته رفته فهمیدیم که این «لیبرالسیم تخیّلی» آنها که با تبدیل همه عرصههای جامعه به میدان عرضه و تقاضای آزاد، یک نظم طبیعی انسانی ایجاد میشود، در هیچ زمین و آسمانی نه قبلاً تحقّق یافته و نه امکان تحقّق دارد. ولی باز ما تصورمان این بود که به مثابه «نمایندگان اسلام و انقلاب» داریم به جنگ «غرب و توسعه غربی» می رویم. ولی در مجموع، آنچه ما به جنگ و منازعه به آن رفتهایم، شبه غرب، شبه تجدد، شبه مدرنیته، شبه توسعه، شبه لیبرالیسم، شبه نئولیبرالیسم و ... بوده و چیزی که غایب بوده «اندیشه و واقعیت محقّق غرب مدرن» است.
آیا طلیعه گام دوم میتواند بازخوانی و بازگشت ما از این منازعه و بازطراحی زمین منازعه جدید باشد؟ آیا گام دوم برای جبهه فکری انقلاب اسلامی میتواند لحظه رو به رو شدن با «غرب واقعی» باشد؟ حقیر جزو کسانی نیستم که بخواهم از منازعه با غرب انصراف بدهم و مانند پزها و مدهایی که اخیراً در برخی حزباللهیهای علوم اجتماعیخوانده میبینم، دعوت به آموختن از غرب کنم. ولی اینقدر میفهمم که یک جهاد و اجتهاد فکری برای رو به رو شدن و دیدار با غرب واقعی لازم است. ما باید «غرب واقعی» از چنگ غربگرایان ایرانی نجات بدهیم! تفالهای از غرب که اینها به ما گزارش دادهاند، امر محالی است که در هیچ جای آسمان و زمین، جز مغزهای تخیلزده خودشان امکان وقوع ندارد.
انگار تقدیر جبهه فکری انقلاب در گام دوم این است که هم پای در بنیادهای فکر اسلامی ـ اعم از فلسفی، کلامی و فقهی ـ بگذارد و هم «نمایندگی غرب» را از غربگرایان پس بگیرد. انقلاب اسلامی وسعتی به جبهه فکری انقلاب داده که غرب را نه از طریق غربگرایان مبتذل ایرانی، بلکه از سرچشمههای اصلی اندیشه غرب و از طریق رو به رو شدن با واقعیت جهان غرب بشناسند. اکنون نه در محافل رسمی، ولی در محافل غیررسمی حوزه و دانشگاه، جریان خوانش متون اصلی غرب در حال نضج یافتن است و این نشانه خوبی است. ما نیاز داریم که قدری از مواجهه درجه دو و گزارشخوانیهای فوری، فاصله بگیریم و با متون اصلی و تاریخ واقعی غرب مدرن و واقعیت جهان امروز رو به رو شویم و بشناسیم. اینگونه راه تحوّل علوم انسانی را هم دقیقتر و منقّحتر طی خواهیم کرد.
🆔 @social_theory