#آشپزی_مادرانه 🌱⃢♥️
🌼دلم يک عيد قديمی ميخواهد!
✍اسفند ماه، وقتی آخرين روز مدرسه تمام شود و با هیجان به سوی خانه ی تمیز و پر از شیرینی و آجیل بروم. خانه ای که از چندین روز قبل با غرغرهای مادر تمیز شده و غبارهای سال گذشته از آن زدوده شده و از در و دیوارش بوی تمیزی به مشام میرسد و منتظر ورود خاله و عمه و دایی و عمو و کلی سر و صدا و شادیست. با خوشحالی با خواهرهایم تخم مرغها را رنگ کنم و در جدال بر سر زیبایی تخم مرغهایم، پدر و مادرم را به داوری دعوت کنم و بشنوم که "همه تخم مرغها به نوعی زیبایند" و راضی و ناراضی از این قضاوت به جدال بر سر چیدن سفره هفت سین بپردازم.
با ذوق به پيراهن زیبای عید در آینه نگاه کنم و با امیدواری چشم به قرآنی بدوزم که عیدی امسال لابلای ورقهایش جا خوش کرده و به حساب و کتاب و پیش بینی مبلغ عیدی امسالم بپردازم و رؤیا پردازی که با آنها چکار کنم و چه کیفی داشت وقتی مبلغ عیدی ات از بقیه بالاتر بود.
روز اول عید لباس نو پوشیده به خانه ی پدر و مادربزرگ بروم که بوی نان پنجره ای و قطاب و شیرینی نخودچی از سر کوچه بیاید. چقدر این مهمانی رفتن هیجان داشت گویی برای بار اول است که به خانه شان میرویم.
دلم شمعدانی های سرخ كنار حوض مان را ميخواهد؛ بنفشه ها و اطلسی ها.... و "مادرم" که به صدا كردنِ مهربانانه ی پدرم پاسخ میدهد. دلم تماشا ميخواهد؛ وقتی که همگی لباس نو پوشیده به خانه ما می آمدند دلم خنده های جوان مادرم را ميخواهد، وقتی هزار بار زيباتر ميشد.
دلم يک عيد قديمی ميخواهد يک عيد واقعی كه در آن تمام مردم شهر بی وقفه شاد باشند، نه كسی عزادار باشد و نه بيم بيماری تن شهر را بلرزاند؛ عيدی كه دنيا ما را قرنطينه نكند. دلم، يک عيد قديمی ميخواهد بدون ماسک، بدون درد، بدون اينهمه رنج و دلهره... دلم روز آخر اسفند را میخواهد که از مدرسه بسوی خانه بدوم و بدوم و....
اما شنیده ایم روزی که در آن گناه نشود عید است.
نکند گناهان ما آن عید زیبای قدیم و جدید را از ما گرفته است
خدایا در این ایام #ولادت_حضرت_صاحب_الزمان (عج) و به حق تسعة المعصومين من ذريه الحسين عليه السلام آن #عيد_واقعی قدیم و جدید را باز هم به ما نشان بده 🤲
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج و جعلنا من اعوانه و انصاره
@sofrebanovanbeheshti