eitaa logo
سفره های آسمانی
387 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
9.1هزار ویدیو
22 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه اقشارازهرسنی وصنفی داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث ،اخبار، پیامهای: مشاوره وحقوقی کلیپ های کوتاه،رمان وپندهای آموزنده https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
مشاهده در ایتا
دانلود
33.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دیدن این کلیپ جوری جیگرتون حال میاد که شیرینیش ساعتها زیر زبونتون میمونه والله هر بار این کلیپ رو دیدم مزه شیرینی بالاتر از عسل زیر زبونم حس کردم 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمایت زاکانی از سخنان رئیس‌جمهور در نیویورک 🔹منظور رئیس‌جمهور در نیویورک این بود آمریکایی‌ها عناصر آپارتاید و فاشیستی هستند که غیر از خودشان را انسان نمی‌شناند. 🔹این سخن رئیس‌جمهور را اگر از این جهت نگاه کنیم اتفاقا تحقیر ما نیست؛ بلکه بیانی آشکار برای نشان‌دادن طرف مقابل است. 🔹آمریکا برای هیچ کشوری هویتی قائل نیست و از کسی اجازه نمی‌گیرد و می‌گوید همه تابع من هستند. 🔸🔸🔸🔸🔸 🔺احسنت به زاکانی با اینکه در انتخابات رقیب پزشکیان بود و تنش های لفظی هم داشتند اما اینجا 👇 🔺جوانمردانه داره از رئیس جمهور کشورش دفاع می کنه .. 🔺چون مطیع ولی فقیه است که فرمود از رئیس جمهور حمایت کنید 🔹 اما جریان خوارجی چون ولی فقیه را قبول ندارد ... کارش شده تخریب نا جوانمددانه رئیس جمهور ... فرق ولایتمدار بودن با عدم درک کلام رهبر اینگونه است 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
. ♻️ حمید رسایی: کسی دلش برای چیزی به نام مردم اسرائیل نسوزد. ما در سرزمین‌های اشغالی چیزی به نام مردم نداریم. به تعبیر درست و دقیق امام خامنه‌ای، اسرائیل یک پادگان نظامی است. این تصاویر گوشه‌ای از واقعیت‌ درون شهرک‌های صهیونیستی را نشان می‌دهد... تمام مناطق اشغالی باید مورد اهداف موشک ما و حزب الله باشد. ما در مناطق اشغالی نباید چیزی به نام مناطق مسکونی را به رسمیت بشناسیم. #سفره_های_آسمانی 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم هدیه برای خنده و رفع خستگیتان😂 خاطرات جنگ و طنزدفاع مقدس 😂 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرش ، پیشگوی ایرانی که شهادت رئیسی و نصرالله را هم پیش بینی کرده بود ، از وقایع چند سال آینده میگوید. البته پیشگویی های قبلی ایشان را ندیدیم ولی اتفاقاتی که گفته دور از ذهن نیست 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمله بی‌سابقه منظرپور، سردبیر سابق بی‌بی‌سی به ربع پهلوی و اپوزیسیون: شما خائنان و وطن‌فروشان این خواب را که اسرائیل بتواند به ایران حمله کند به گور خواهید برد، چنانچه رجوی این آرزو را به گور برد! 🔺اینها مُشتی وطن‌فروشِ خائنِ بی‌سوادند که زبان از تشریح میزانِ رذالت و خیانتشان عاجز است؛ کل سیستم پادشاهی در مستراح تاریخ دفن خواهد شد. 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 😂 «همینکه مجبور شدید با هزار بدبختی فارسی یاد بگیرید که حرفهای امام جمعه شیراز رو‌ گوش کنید ما سه هیچ ازتون جلوییم» 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب عجیب مقام معظم رهبری!! ان شاءالله عمرمون برسه اون روز رو ببینیم 🤲 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ رسایی: پزشکیان قبل از آنکه پرونده به قوه قضائیه برود «ظریف» را برکنار کند نماینده حوزه انتخابیه تهران درحالی که از وقت نماینده دیگری استفاده می‌کرد، گفت: ‌🔹آقای پزشکیان بر خلاف نص صریح قانون، آقای ظریف را که فرزندش تابعیت آمریکا دارد را معاون خود کرده است. 🔹 ۴۰ نماینده از کمیسیون امنیت ملی مجلس درخواست رسیدگی کرده‌اند که شنبه این مهلت ۱۰ روزه تمام می‌شود. 🔹در اولین روز جلسه پس از تعطیلات باید گزارش کمیسیون در صحن قرائت شود و اگر تصویب شود پرونده به قوه قضائیه می‌رود. 🔹من از آقای پزشکیان می خواهم قبل از آن، خودش قانون را اجرا کند و نگذارد مجلس چنین تذکری بدهد، ما نمی‌خواهیم رابطه مجلس و دولت این طوری شود. 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منافقین و خائنین رو بیشتر بشناسید و تحقیق کنید چه ملعونِ خبیثی مانع استیضاح منوچ فریدون عن گلیسی خائن و غایبینِ نماز جمعه ی وعده صادق ۳ . شد ؟؟؟؟؟؟ و حتی اجازه نداد که دوتابعیتی بودن این ملعون رسانه ای بشه !؟!؟! و امروزه هم با خباثت تمام موجب شد افسادطلبها 🤮و محکومان و خائنین و فتنه گران و توهین کنندگان به رهبر و نظام ، به قدرت برسند !؟!؟!؟ و الان هم دم از ولایت‌مداری میزنه و در مقابل رفتار غیر قانونی مترسکیان در ، دور زدن قانون ، خفه خون گرفته !؟!؟!😡😳😡😳😡😳😡😳 منافقین از کفار بدترند .( امام راحل ) ثروت ملی؛ اسب تروای لیبرال ها 🔻 جلسه ۱۰۲۸ کلبه کرامت ۲۵ /۳/ ۱۴۰۲ 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈• ‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♥️تاجر ثروتمندی با غلام خود از قونیه به سفر شام رفتند تا بار بخرند و به شهر خود برگردند مرد ثروتمند برای غلام خود در راه که‌ به کارونسرائی می‌رفتند مبلغ کمی پول می‌داد تا غذا بخرد و خودش به غذاخوری کارونسرا رفته و بهترین غذاها را سرو می‌کرد غلام جز نان و ماست و یا پنیر چیزی نمی‌توانست در راه بخرد و بخورد چون به شهر شام رسیدند بار حاضر نبود پس تاجر و غلام‌اش به کارونسرا رفتند تا استراحت کنند غلام فرصتی یافت در کارونسرا کارگری کند و ده سکه طلا مزد گرفت بار تاجر از راه رسید و بار را بستند و به قونیه برگشتند در مسیر راه راهزنان بار تاجر را به یغما بردند و هرچه در جیب تاجر بود از او گرفتند اما گمان نمی‌کردند غلام سکه‌ای داشته باشد پس او را تفتیش نکردند و سکه دست غلام ماند با التماس زیاد ترحم کرده اسب‌ها را رها کردند تا تاجر و غلام در بیابان از گرسنگی نمیرند یک هفته در راه بودند به کارونسرا رسیدند غلام برای ارباب خود غذای گرم خرید و خود نان و پنیر خورد تاجر پرسید: تو چرا غذای گرم نمی‌خوری؟ غلام گفت: من غلام هستم به خوردن تکه نانی با پنیر عادت دارم و شکم من از من می‌پذیرد اما تو تاجری و عادت نداری شکم تو نافرمان است و نمی‌پذیرد تاجر به یاد بدی‌های خود و محبت غلام افتاد و گفت: غذای گرم را بردار به من از عفو و معرفت و قناعت و بخشندگی خودت هدیه کن که بهترین هدیه تو به من است من کنون فهمیدم که سخاوت به میزان ثروت و پول بستگی ندارد مال بزرگ نمی‌خواهد بلکه قلب بزرگی می‌خواهد آنانکه غنی هستند نمی‌بخشند آنانکه در خود احساس غنی بودن می‌کنند می‌بخشند من غنی بودم ولی در خود احساس غنی بودن نمی‌کردم و تو فقیری ولی احساس غنی بودن میکنی 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
خواص چند روغن گیاهی🍾 🔰 روغن بادام تلخ : تقویت کننده موی سر، ابرو. 🔰 روغن بادام شیرین : مرطوب کننده، مانع از هدر رفتن رطوبت پوستی، نرم کننده، تقویت پوست. 🔰 روغن فندق : تقویت و رویش ابرو. 🔰 روغن پسته : رفع شکستگی ناخن و گوشتهای زائد کنار ناخن. 🔰 روغن کنجد : تقویت مو، ضد آفتاب، برنزه کننده. 🔰 روغن سیاه دانه : جلوگیری از سپیدی مو, ترمیم کننده پوستی (ایجاد تیرگی روی پوست بعلت رنگدانه های سیاه دانه). 🔰 روغن جوانه گندم : تقویت پوست، نرمی و شفافیت، رفع لک و چروک مناسب برای دور چشم، تقویت موی سر. 🔰 روغن بابونه : تقویت و شفافیت پوست و مو . 🔰 روغن مورد : ضد عفونی کننده، تقویت کننده مو و افزایش دهنده رشد مو و رفع ریزش مو، افزایش دهنده جریان خون پوستی. 🔰 روغن بنفشه : برطرف کننده خارش پوست، مقدار کمی ضدآفتاب سوختگی و از بین برنده چروکهای ریز پوست. 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 سخنرانی استاد ماندگاری 👌 فرق آدم با نماز و بی نماز در دنیا روزانه ۳۴ دقیقه است ولی در آخرت خیلی است! پیشنهاد دانلود 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🟢 سرنوشت اطفال سقط شده و بچه هایی که از دنیا می‌روند چیست؟ 🌹بچه‌ها و اطفال مومنین که از دنیا می‌روند و هنوز در دنیا عملی انجام نداده‌اند یا بچه های سقط شده، در برزخ توسط حضرت ابراهیم و ساره علیهماالسلام تربیت و تکمیل می‌شوند. 📙کتاب از احتضار تا عالم قبر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا رحمت کنه والدین هر کس که این کلیپ رو خوند ُ تدوین کرد ُ پخش کرد ُ شیر مادر و لقمه پدرش حلالش باشه هر کی که این کلیپ رو نشر میده اللهم عجل لولیک الفرج. پیشنهاد دانلود 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
💌در زندگی‌های هم سرک نکشید. از هم نگویید، حتی از زندگی خودتان برای دیگران نگویید. چه کسی به تو گفته درد دل کنی؟ کجای دین و روایت آمده است که بنشینی برای بقیه درد دل کنی؟ اگر دلت خیلی درد دارد به حرم حضرت معصومه سلام‌اللّه‌علیها و جمکران برو. دو رکعت نماز بخوان و به آن خدایی بگو که می‌تواند درد تو را درمان کند. این شخصی که گوش می‌دهد از دو حال بیرون نیست. یا دوست توست که داری ناراحتش می‌کنی، غصه می‌خورد. برای چه داری او را ناراحت می‌کنی؟ و یا دشمن توست که خوشحالی می‌کند. 💐استاد حاج آقا زعفری زاده 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
✍ ی کاری ازتون بخوام قبل از نماز امروز انجام میدید؟! قبل از گفتن الله اکبر گوشی رو بگیر دستت و این دعا رو بخون: يَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِيءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِيءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِيءُ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِيحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّي . اى نيكوكار! بدكار نزد تو آمده و به نيكوكار امر فرمودى كه از گناهكار درگذرد و تو نيكوكارى و من بدكارم.پس به حق محمّد و خاندانش بر محمّد و خاندانش درود فرست و از كار زشتم كه از آن آگاهى، درگذر. 💥 از امام صادق عليه‌السلام روايت شده كه امام على عليه‌السلام به اصحابش مى‌فرمود: هر كه اقامه نماز را بگويد و قبل از گفتن تكبير اين دعا را بخواند؛ خداوند مى‌فرمايد: اى فرشتگانم! شاهد باشيد كه از او درگذشتم و افرادى را كه حقوقى از آنان به گردن اوست، راضى ساختم. فلاح السائل:ص۱۵۵. 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از نماز این دست کشیدن به مهر و سپس به صورت را تا به حال انجام نمی‌دادم ... 🔻اثرات معنوی خاصی دارد: در روایت ابراهیم بن عبد الحمید آمده است امام صادق(ع) به مردى فرمود: اگر تو را همّى رسید دست به موضع سجده‌ات (آن خاکى که بر آن سجده می‌کنى) بکش سپس بر صورت خود از جانب گونه چپ و بر پیشانى خود از جانب گونه راست مسح کن. سپس سه بار بگو: «بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ، الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ» به نام خداوندى که معبودى جز او نیست داننده غیب و آشکار است، بخشاینده و مهربان است، بار الها! رنج و اندوه را از من دور ساز. (من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 331) 2. حسین خراسانى که فردی نانوا بود، می‌گوید: در نزد امام جعفر صادق(ع) شکایت کردم از دردى که با من بود. آن‌حضرت فرمود: هنگامی که نماز را خواندی، دست خود را در موضع سجودت بگذار، بعد از آن بگو: «بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ -صلّی الله علیه و آله- اشْفِنِی یَا شَافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ»؛ به نام خدا. محمد رسول خدا است. درود خدا بر او و آل او باد. مرا شفا ده، اى شفادهنده! نیست شفایى، مگر شفاى تو. شفایى که وا نگذارد بیمارى را، شفایى از هر درد و بیمارى. (کافی، ج 2، ص 567) 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
رمان از سیم خاردار نفست عبور کن قسمت 186 –زشته آرش جان، اونوقت فکر می کنه من چقدر دختر... –اون هیچ فکری نمی کنه. من قبلاتشکر کردم دیگه. مشکوک نگاهش کردم. کنارش روی تخت نشستم. او هم نیم خیز شدو شروع به بازی با موهایم کرد. با خودم فکر کردم از ترفند یه دستی استفاده کنم. باید بیشتر فکر می کردم. شاید خودش عطر را برایم خریده. برای همین نمی‌خواهد تشکر کنم که ضایع نشود. شاید هم عطر را کیارش برای مادرش یا مژگان خریده و آنها هم گفته‌اند بدهیم به راحیل. اما چرا برندهایش یکیست؟ نمی دانستم این وسط باید این حرف ها را مطرح کنم یا نه. اصلا به رویش بیاورم؟ یه دستی بزنم یا نه. اگه دروغ گفته باشد با بر ملا شدنش خرد می‌شود. البته به هر حال قصد آرش خیر بوده. شاید شوخیهایم را برای سوغاتی جدی گرفته و ترسیده از این که کیارش برایم چیزی نیاورده ناراحت شوم. اگه چیزی نگویم نکند فکر کند من خنگم و متوجه‌ نیستم. صدایش مثل یک آهن ربای غول پیکر من را از افکارم بیرون کشید. –راحیلم. نگاهش کردم. دستم را گرفت و به چشم هایم زل زد. مردمک چشمهایش می رقصیدند. انگار از چیزی واهمه داشت. یا حرف زدن برایش سخت بود. سعی کردم با لبخند نگاهش کنم و مطمئنش کنم، که اگر حرفی هم نزند من قبولش دارم. پشت دستم را بوسید و به جای بوسه اش نگاهی انداخت. دستم را روی صورتش گذاشت و دوباره نگاهم کرد. اینبار آرام تر بود. چشم هایش محبت را فریاد میزد. «آخه من چطور این همه مهربانی را ندید بگیرم و مواخذه ات کنم. چطور بگویم برای برملا شدن دروغت نیاز به هوش بالایی نیست.» انگار می خواست اعترافی بکند و برایش سخت بود ولی من این را نمی خواستم. برای این که حرفی نزند سرم را روی سینه اش گذاشتم و گفتم: –هر چی آقامون بگه... فکر کنم از حرکتم شوکه شد. چون برای چند لحظه بی حرکت مانده بود. ولی بعد دستهایش را دور کمرم حلقه کرد و من را به خودش فشار داد و سرش را روی سرم گذاشت. بعد از این که چند نفس عمیق کشید با صدایی که نمی دانم کی زخم برداشت گفت: –ممنونم راحیل... همین دو کلمه، همین زخم صدایش کافی بود برای دانستن...برای گم شدن همه‌ی فکرهایی که در موردش کردم. چه خوب شد که حرفی نزدم. آن هم به آرش، با خروارها غرورش. من را از خودش جدا کردو صورتم را دو دستی گرفت و به چشم هایم خیره شد. این بار نگاهش فرق می کرد. انگار با قدرت، هر چه حس داشت در چشم هایم می‌ریخت. قلبم ضربان گرفت، محکم خودش را به قفسه ی سینه ام می‌کوبید. احساس کردم قلبم حرکت کرد و بالاتر امد، آنقدر بالا که نفس کشیدن برایم سخت شد. دیگر طاقتش را نداشتم. نگاهم را از او گرفتم و هم زمان صدای مادر آرش امد که برای ناهار صدایمان میزد، بلند شد. نفسم را با شدت بیرون دادم و بلند شدم. آرش هم با خنده بلند شد و گفت: –راحیل. نزدیک دراتاق بودم. برگشتم و نگاهش کردم. شاکی پرسید: – زبون نداری عزیزم؟ با صدایی که هنوز کمی لرزش داشت گفتم: –جانم. روبرویم ایستادوموهایم را به پشت سرم هدایت کردو انگشتهای دستهایش را پشت گردنم به هم رساندو با کف هر دو دستش از طرفین صورتم را بالا داد و گفت: –نگام کن. آن لحظه سخت بود نگاهش کنم به لبهایش چشم دوختم. صورتش را نزدیک صورتم کردوگفت: –بالاتر از دوست داشتن چیه راحیل؟ متعجب چشم هایم را در نگاهش سُر دادم. نگاهش ذوبم کرد. –من... من...می پرستمت راحیل... بعد آرام از در بیرون رفت. نفسم به شماره افتاد. انگار زمان متوقف شده بود. سعی کردم آرام باشم. صدای قاشق و بشقاب را می شنیدم که از سالن می آمد. نشستم روی تخت و شروع به نفس عمیق کشیدن کردم. چند دقیقه بعد فاطمه توی اتاق آمد و گفت: –چرانمیای پس؟ بلند شدم و گفتم: –امدم. مشکوک نگاهم کردو پرسید: –آرش خان چرا نموند؟ با تعجب پرسیدم: :–رفت؟ –آره، گفت زودتر باید برم سرکار... بعد که از پنجره نگاه کردم، دیدم نرفته است. 🍁به‌قلم‌لیلا‌فتحی‌پور🍁 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
رمان از سیم خاردار نفست عبور کن قسمت187 تا بعد از ظهر با فاطمه سرگرم بودم و صحبت می کردیم، نزدیک غروب بود که عمه گفت: –فاطمه جان برو وسایل و لباسهامون رو جمع کن، چادرتم می خواستی اتو کنی زودتر انجام بده، چون شب داییت اینام میان دورت شلوغ میشه دیگه وقت نمی کنی. بعد از این که فاطمه رفت. عمه رو به مادر آرش گفت: –روشنک توام یه کم دراز بکش از صبح سرپایی. عروس خانم توام برو توی اتاق نامزدت، تا منم اینجا یه کم استراحت کنم، بعد روی کاناپه دراز کشید. عمه کلا رک بود و من از این اخلاقش خوشم می‌آمد. اتاق آرش کمی به هم ریخته بود. بعد از این که مرتبش کردم کتابی برداشتم و روی تختش دراز کشیدم شروع به خواندن کردم. بوی عطرش از بالشتش می آمد و حواسم را پرت می‌کرد. فکر این که آرش چرا برای ناهار نماند نمی‌گذاشت تمرکز بگیرم. با سختی پسش زدم و حواسم را به کتاب جلب کردم. چند صفحه ایی که خواندم، پلک هایم سنگین شد و خوابم گرفت. با حس این که ملافه ایی به رویم کشیده شد چشم هایم را باز کردم. آرش امده بود. سرش پایین بود و از زیر تخت بالشت در می آورد. چشم هایم را دوباره بستم. متوجه شدم که بالشت را کنار تخت روی زمین گذاشت و دراز کشید. چند دقیقه به سکوت گذشت. می دانستم خواب نیست. چشم هایم را باز کردم. گوشی‌اش زنگ خورد. شیرجه زد به طرفش و فوری دگمه ی کنارش رو فشار داد و نگاهی به من انداخت. با دیدن چشم های بازم لبی به دندان گرفت و گفت: –صداش بیدارت کرد؟ –نه، بیدار بودم. کی آمدی؟ –همین الان. بعد گوشی‌اش را جواب داد. –سلام. آره میام. امدم دنبال راحیل باهم بیاییم. باشه، باشه. حرفش که تمام شدگفت: –پاشو حاضر شو بریم یه بستنی بخوریم بعدشم بریم دنبال مژگان. رو پهلو چرخیدم و ملافه را تا زیر گردنم کشیدم و چشم هایم را بستم. –چشم آقا. موهایم را شروع به نوازش کردوگفت: –سردته؟ صبر کن برم کولر رو خاموش کنم. دستش را گرفتم و گفتم: –نه، سردم نیست. –پس چی؟ هنوز خوابت میاد؟ دستش را رها کردم و گفتم: –نه. دیگر صدایی نیامد. صدای در را شنیدم. چشم هایم را باز کردم دیدم نیست،. «کجا رفت؟ یعنی دیر بلند شدم قهر کرد؟» در همین فکرو خیال بودم که دیدم امد. فوری خودم را به خواب زدم. می خواستم کمی اذیتش کنم. از سکوتش احساس خطر کردم. تا چشم هایم را باز کردم، هم زمان، آب لیوانی که در دستش بود را روی صورتم خالی کرد. هین بلندی کشیدم و نشستم وکشدار گفتم: –آرش. بلند خندیدو گفت: –بایه تیر دوتا نشون زدم. هم خواب از سرت پریدهم تلافی آبی که توی آشپزخونه ریختی رو درآوردم. بالشت را برداشتم و به طرفش پرت کردم. چون انتظارش را نداشت خورد توی سرش و این دفعه من خندیدم و گفتم؛ –بد جنس من یه لیوان ریختم؟ بعد تشکش را نشانش دادم. – ببین اینجارو هم خیس کردی. بالشتی که دستش بود را آرام زد به کمرم و گفت: –فدای سرت، پاشو بریم، فقط یادت باشه من اینجوی تلافی می کنم، با دم شیر بازی نکن. از حرفش خنده ام گرفت. –آقا شیره حالا ببین کی به تلافیش یه پارچ آب روت خالی کنم. –اگه اون کارو کنی که شلنگ روت می گیرم. –اونوقت من کلا می ندازمت توی استخر. –دوباره بلند خندیدو گفت: –خوشم میاد کم نمیاری. حالا تو استخر پیدا کن، خودم با کمال میل توش شیرجه میزنم. بعد دستم را گرفت و بلندم کرد. کمی از موهایم خیس شده بود. دستی رویشان کشید. –بیا بشین برات ببافمشون. همانطور که می بافت شعری را زیر لب زمزمه می کرد. –آقا آرش. کمی مکث کرد و بعد موهایم را عقب کشیدو گفت: –دیگه نشنوم ها... –آخ، چی رو؟ –آقا نداریم، مگه پسر همسایه ام. خنده ام گرفت. –چه ربطی داره؟ دارم بهت احترام میزارم. –دقیقا داری فحش میدی. از این رسمی حرف زدنا اصلا خوشم نمیاد. –عه... یعنی چی؟ –باجدیت گفت: –همین که گفتم... چیه بابا، صمیمیت رو از بین میبره. –آهان، بین خودمون دوتا نگم؟ –نه، کلا نگو. –خب جلوی دیگران بگم چه اشکالی داره؟ –می‌خوام همه بفهمن که چقدر ما با هم نداریم. –ای بابا، داری مجبورم میکنی باز برم رو مَنبرها... –چه معنی داره، بالای همون منبرها میگن حرف، حرف شوهره. یه کم حرف گوش کن. –چشم. آرش جان. –جانم. –میشه فاطمه رو هم با خودمون ببریم. چند روز اینجاست همش تو خونس. کش را از دستم گرفت و موهایم را بست و گفت: –باشه، فقط جلوش با من شوخیهای جلف نکنیا زشته، سنگین باش. با چشم های از حدقه درامده نگاهش کردم. پقی زد زیر خنده و گفت: –خیلی بامزه شدی. با شیطنت گفتم: –خوبه که، اونوقت فکر می‌کنن خیلی با هم صمیمی هستیم. –نه دیگه، هر چیزی اندازه داره. بعد انگشت سبابه‌اش رو جلوی صورتم نگه داشت. –اندازه نگه دار که اندازه نکوست. با ابروهای بالا رفته. نگاهش ‌کردم. آرش هم با بد جنسی خنده‌اش را کنترل می‌کرد. 🍁به‌قلم‌لیلا‌فتحی‌پور🍁 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐