حتما لازم نیست که عشق را
در آغوش معشوقه ات ببینی
عشق را می شود
در دستان خسته پدر
و چشمان نگران مادر دید ...
✅کانال مارا ازطریق لینک زیر دنبال وبه دوستان خود معرفی کنید🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚙️ اینجا چین یا ژاپن نیست!!!
این پل ها بر روی دره ای به عمق 250 متر واقع در محدوده دریاچه سد و نیروگاه کارونِ3 و به جهت جایگزینی جاده قدیمی ایذه – شهرکرد ساخته شده اند.
پل های فوق دارای طویل ترین دهانه قوسی از نوع خود در خاورمیانه هستند.
کلیه مراحل پروژه اعم از طراحی، محاسبات ایستایی سازه فلزی، ساخت قطعات فلزی و نصب پل توسط مهندسان ایرانی انجام شده است.
🇮🇷 دستاوردهای انقلاب اسلامی
اینجا ایران است
✅کانال مارا ازطریق لینک زیر دنبال وبه دوستان خود معرفی کنید🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
✨⇜مــرد فقیـــرى بـــود
ڪه همســــــرش از ماست ڪره مى گرفت و او آنرا به یڪى از بقالى های شهر مى فروخت، آن زن ڪره ها را به صورت توپ های یڪ ڪیلویى در می آورد. مرد آنرا به یڪى از بقال های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
✨⇜روزى مـــرد بــقال
به انــدازه ڪـــره ها شڪ ڪرد و تصمیم گرفت آنها را وزن ڪند. هنگامى ڪه آنها را وزن ڪرد، اندازه هر ڪره 900 گرم بود.
✨⇜او از مـرد فقیــر عـصبانــــى شد
و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو ڪره نمى خرم، تو ڪره را به عنوان یڪ کیلو به من مى فروختى در حالى ڪه وزن آن 900 گرم است.
✨⇜مرد فقیر ناراحت شد
و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یڪ ڪیلو شڪر از شما خریدیم و آن یک ڪیلو شڪر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید.
↫از ماسـت ڪه بر ماسـت؟؟؟؟؟؟ ↬
✅کانال مارا ازطریق لینک زیر دنبال وبه دوستان خود معرفی کنید🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
🍃پادشاه و وزیر؛ حافظ و محافظ
🍃 پادشاهی را وزیری عاقل بود که از وزارت دست برداشت.
پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟
🍃 گفتند از وزارت دست برداشته و به عبادت خدارمشغول شده است.
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
🍃 گفت از پنج سبب:
✨ اول: آنکه تو نشسته میبودی و من به حضور تو ایستاده میماندم اکنون بندگی خدایی میکنم که مرا در وقت نماز هم، حکم به نشستن میکند.
✨ دوم: آنکه طعام میخوردی و من نگاه میکردم اکنون رزاقی پیدا کردهام که او نمی خورد و مرا میخوراند.
✨ سوم: آنکه تو خواب میکردی و من پاسبانی میکردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمیخوابد و مرا پاسبانی میکند.
✨ چهارم: آنکه میترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید.
✨ پنجم: آنکه میترسیدم اگر گناهی از من سر زند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه میکنم و او می بخشاید.
🌹خدایا ما را یک لحظه به حال خود وا مگذار🌹
✅کانال مارا ازطریق لینک زیر دنبال وبه دوستان خود معرفی کنید🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
داستان
🍃ادامه داستان اصحاب فیل🍃
🌺ملاقات و گفتگوى عبدالمطلب با ابرهه🌺
قسمت دوم 👇
عبدالمطلب همراه با بعضى از پسرانش با حُناطه به سوى جايگاه ابرهه حركت كردند، وقتى كه به لشكر رسيدند، عبدالمطلب با راهنمايى شخصى به نام اُنَيس بر ابرهه وارد شد.
ابرهه بسيار بر عبدالمطلب احترام كرد، از تخت خود فرود آمد و بر زمين نشست، و عبدالمطلب را با تجليل و احترام كنارش نشاند، و توسط مترجم به او گفت: چه نيازى دارى؟
عبدالمطلب گفت: به من خبر رسيده دويست شترِ مرا غارت كردهاى، دستور بده آنها را به من برگردانند.
ابرهه گفت: من وقتى كه سيماى عظيم تو را ديدم در نظرم بسيار بزرگ جلوه كردى، ولى اين گفتار تو را در نظرم كوچك نمود، آيا براى برگرداندن دويست شتر با من صحبت مى كنى، و از خانه كعبه كه خانه تو و دين تو است، و من براى ويران كردن آن آمده ام هيچ سخنى نمى گويى؟!
عبدالمطلب گفت: اءِنِّى اَنَا رَبُّ الاِبِلِ، وَ اءنّ لِلبَيتِ ربّاً سَيَمنَعُهُ؛
من صاحب شتر هستم، و براى خانه كعبه صاحبى است كه به زودى از آن دفاع مى كند.
ابرهه با غرور و گستاخى گفت: هيچكس نمى تواند مانع من شود و از ويران كردن كعبه توسط من جلوگيرى نمايد.
عبدالمطلب گفت: هر كار مى كنى بكن.
ادامه دارد....
✅کانال مارا ازطریق لینک زیر دنبال وبه دوستان خود معرفی کنید🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام جعفر صادق ع
تسلیت باد
✅کانال مارا ازطریق لینک زیر دنبال وبه دوستان خود معرفی کنید🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac