eitaa logo
سفره های آسمانی
387 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
10.6هزار ویدیو
24 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه اقشارازهرسنی وصنفی داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث ،اخبار، پیامهای: مشاوره وحقوقی کلیپ های کوتاه،رمان وپندهای آموزنده https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
مشاهده در ایتا
دانلود
۩﷽۩ زیباترین حدیث در مورد صلوات فرستادن بر حضرت محمد ﷺ و اهلبیت پاکش(ع) 🌹 روزی پیامبر خدا ﷺ با جمعی از اصحاب ویاران خود نشسته بودند که جبرئیل(ع) نازل شد و به شکل عجیب طرف پیامبر ﷺ نگاه میکرد پیامبر ﷺ پرسید، 🌹 ای جبرئیل امین چرا این گونه به من نگاه میکنی؟ 🌹 حضرت جبرئیل(ع) فرمود: ای پیامبر معظم اسلام ، الله متعال به اندازه ای به من قدرت و توان داده که اگر بخواهد آب تمام بحر های دنیا را قطره قطره حساب کنم میتوانم، 🌹 اگر بخواهد تمام درختان دنیا را برگ برگ حساب کنم میتوانم، 🌹 اما اگر یکی از امتت بر تو وآل پاکت درود (صلوات) بفرستد ، من نمی توانم ثوابش را حساب بکنم. 🌹 🌸اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌸 ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ✅اهمیت ذکر بسم الله ... هنگام غذاخوردن ✍️رسول خدا صلی الله علیه و آله:هنگامی که سفره پهن می‌شود، چهار ملک حاضر می‌شوند و هنگامی که بنده "بسم الله" بگوید ملائکه می‌گویند: خداوند در غذا به شما برکت بدهد. سپس به شیطان می‌گویند: ای فاسق! خارج شو، قدرتی بر آن ها نداری. زمانی که اهل سفره در آخر غذا بگویند "الحمد لله" ملائکه می‌گویند خداوند به آن ها نعمت داد و آن ها شکر را ادا کردند؛ ولی اگر بسم الله نگویند، ملائکه به شیطان می‌گویند: نزدیک شو ای فاسق و با آن ها بخور و هنگامی که سفره جمع شود و یاد خداوند نکنند، ملائکه می‌گویند: خداوند به آن ها نعمت داد، ولی آن ها پروردگار خود را فراموش کردند. 📚 المحاسن، ج ۲، ص ۴۳۲ امیرالمومنین علیه السلام:کسی که غذا می‌خورد، نام خداوند را بر غذا‌ ببرد و اگر فراموش کرد و بعد، خداوند را یاد کرد، شیطان آن چه خورده را برمی‌گرداند و شخص غذا را به تنهایی می‌خورد. 📚 المحاسن، ج ۲، ص ۴۳۴ مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله غذا می‌خورد و تا آخرین لقمه‌ غذا بسم الله نگفت، هنگام خوردن لقمه‌ آخر گفت " بسم الله اوله و آخره ". پیامبر فرمود: شیطان با او غذا می‌خورد و هنگامی که بسم الله گفت، شیطان آن چه خورد، بالا آورد. 💢 در روایت آمده است:به امام صادق عليه السلام گفتم: چگونه بر خوراک نام خدا برم؟ فرمود:اگر چند ظرف است، بر هر كدام بسم اللّٰه بگو. گفتم: اگر فراموش كردم‌؟ فرمود: بگو "بسم اللّٰه من اوله الى آخره" 📚 بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۱۶۸ 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیطان شناسی رمان واقعی«تجسم شیطان» قسمت صد هشتم 🎬: مراسم تدفین سعید برگزار شد و فتانه که سعید برایش تمام دنیا بود، اینک تبدیل به کسی شده بود که بابت مرگ پسرش، طلبکار عالم و آدم بود. روز هفتم بود و مجلس ترحیم به پا بود و ردیف صندلی های بغل حسینیه صاحب عزاها نشسته بودند که فاطمه متوجه بگو مگویی بین شراره و فتانه شد. فتانه همانطور که چنگال هایش را به شراره نشان میداد گفت: دخترهٔ بی آبرو، تو سعید را کشتی، تو قاتل سعید هستی، لعنت به من و طالع نحسم که تو را برای سعید بیچاره و ناکام لقمه گرفتم و بعد خیره به شراره که با چشم های ریمل کشیده به او نگاه می کرد ادامه داد: پاشو از این مجلس برو بیرون، پاشو دیگه چشمم به چشمت نیافته، شراره سرش را پایین انداخت و شروع به گریه کرد، فاطمه که در مقابل این مظلومیت شراره احساس تکلیف می کرد دست شراره را که بین او و فتانه نشسته بود در دست گرفت و‌گفت: این حرفا را به دل نگیر، فتانه الان داغ دیده است می خواد به هر طریقی خودش را آروم کنه. شراره که موقعیت را برای عرض اندام مناسب دیده بود گفت: فتانه داغداره و من داغدار نیستم؟! فتانه که انگار گوشهایش پیش فاطمه و شراره بود رو به شراره گفت: تو داغداری؟! تو الان توی دلت عروسی داری، سعید بدبخت مگه برای تو شوهر بود؟ اون یه نوکر بی جیره مواجب بود که میباست کار کنه و بریزه تو حلق تو و اون پدر خدانشناست، باعث ورشکستگی نمایشگاه ماشین سعید، بابات بود،پول هایی را که سعید می خواست خونه بخره بابای حروم خور تو از چنگش در آورد و خورد و یه آب هم روش، من که میدونم باعث و بانی آتش سوزی مغازه، مردن ماهی ها و هر چه بدبیاری سعید داشت توبودی توووو... شراره که هر لحظه عصبانی تر میشد و اگر اینطور پیش میرفت مجلس ترحیم به درگیری شدیدی ختم میشد،فاطمه برای جلوگیری از درگیری از جا بلند شد، کنار فتانه رفت و گفت: فتانه جان این حرفا چی هست میزنی؟ مجلس ترحیم هست خوبیت نداره! فتانه که انتظار نداشت فاطمه از شراره طرفداری کند، دندان هایش را بهم سایید و گفت: تو دخالت نکن دخترهٔ نفهم، خبر نداری این مار خوش خط و خال چه نقشه هایی برات کشیده، اینو از من داشته باش، این شراره آخرش زن روح الله میشه و اونوقت وضع تو دیدنی هست.. فاطمه که انگار کاسه آب سردی روی سرش ریخته باشن، برگشت سر جایش و زیر لب گفت: چقدر بی ملاحظه، چرا پای روح الله را وسط میکشی؟! شراره را چه به روح الله... فاطمه در عالم خودش غرق بود و متوجه نشد که زیور دست شراره را گرفت و از مجلس بیرون بردش.. بعد از مجلس هفتم سعید، شراره توی هیچ کدام از مراسم های سعید شرکت نکرد و به نوعی از این خانواده فاصله گرفت ، اما هر وقت فاطمه پیش خانواده شوهرش می رفت، فتانه به او هشدار میداد که مراقب شراره باش و گاهی علنا جلوی همه میگفت که روح الله شراره را عقد می کند ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی بر اساس واقعیت ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استفاده بهینه از بازنشستگان 😳 ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 گاهی وقتا غیرت یزیدملعون نسبت به ناموسش از برخی عزاداران امام حسین علیه السلام بیشتره...! چرا؟؟؟! کلیپ رو ببینید متوجه میشید.. 🍃🌷لطفا منتشرش کنید،بلکه هم بعضی از آقایان که غیرتشون کم رنگ شده به خودشون بیان ،که اگه بخودشون نیان بدا به احوالشان...! ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دوماد خرپول 👤استاد قرائتی ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
❎ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ... 👈🏻ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ،ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ 👈🏻ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ... ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ . 👈🏻ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ... ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ؛ 👈🏻اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ... ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ . ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
عارفی را پرسیدند زندگی به '' جبر '' است یا به '' اختیار "؟ پاسخ داد: امروز را به '' اختیار'' است تا چه بکارم اما فردا '' جبر '' است چراکه به '' اجبار'' باید درو کنم هرآنچه را که دیروز به ''اختیار'' کاشته ام ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
💠 نقل داستان طنز توسط آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه: 🖊 یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بی‌زحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانه‌اش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بی‌داد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کرده‌ام». ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
داستان 💠در زمان‌های گذشته، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد. ▪️بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی‌تفاوت از کنار تخته سنگ می‌گذشتند؛ ▪️بسیاری هم غر می‌زدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی‌عرضه‌ای است و... . با وجود این، هیچ‌کس تخته سنگ را از وسط برنمی‌داشت. 🔹نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه‌ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکه‌های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: 🌸«هر سد و مانعی می‌تواند یک فرصت برای تغییر زندگی انسان باشد.» ✅ازطریق لینک زیر به سفره های آسمانی بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac