eitaa logo
بهانه های قلم‌🍃
236 دنبال‌کننده
231 عکس
26 ویدیو
1 فایل
خدا در تو تماشا کرد خود را🍃 کپی اشعار با ذکر نام شاعر بلامانع است🌹 امانتدارباشیم🍃 خديجه خداکرمی @mehmanedonya1
مشاهده در ایتا
دانلود
چه ظلم هاست این بهاروبغض کرده روزگار نگاه کن به باغبان،به غنچه های بی قرار جوانه زیرچکمه ها،شکوفه ای نمانده است خزان به باغ مان زده ،تو دیر کرده ای نگار!
دیرآمدی وُ یاس پژمرد درمعبردل، قاصدک مرد دیر آمدی حتی شقایق طاقت نیاورد ازغم افسرد
برمزار این ستاره ها دخیل، بستم فکر آسمان بی ستاره نیز هستم
چشمان تو خم کرده قد غم را هم دیدی چه به روزگار غم آوردی!
"هرکس که زده ضربه ای از پا افتد" این کوسه اگر پاش به دریا افتد... کفتار خیال خام، در سر دارد این شیر محال است که از نا افتد @sogandbarqalam
لقد شنقوا في فمي كلماتي.. واژه‌هایم را در دهانم به دار آویخته‌اند.. (شاعر عراقی)
دروازه ی چشمت به دلم باز کن ای یار درمانده گدا می رسد از راه به دیدار در راه که می آمدم این ذکر لبم بود یک وقت خدا،بسته نباشد در دربار شب های جهان بی تو سحر هیچ نمی شد پلکی زده ای نور در اینجا شده تکرار وقتی به تماشای تو ای ماه می آیم الهام جدیدی به دلم می شود هربار مانند بهاری که خزان دورو برش نیست سرسبزترین فصل زمان می شوم انگار @sogandbarqalam
با داغ قرینیم که با آه نشستیم سنگینی غم بود که در راه نشستیم شب های یتیمانه ی ما ظلمت محض است درسوگ غریبانه ی آن ماه نشستیم
درغروب می رسد، شبان خسته ی دلم پشت گله درمیان گردوخاک بی تکلف و رها آن غریب سینه چاک کودکانه جست وخیز می کند اشتیاق چشم های روشنم، روسری سبز دشت را زشوق استجاره کرده ام برای تاک چشم من ... چشم من پناه گاه آهویی گریز پاست از خطر.. باد،دیوانه گی نمی کند درجوار چشم های سبز پاک، گردوخاک هم تمام می شود.. می رسد شبان بی تکلفم به خانه اش @sogandbarqalam
الحب یحترق وأنا اذوب ويا لها من نهاية جميلة ... عشق ... میسوزاند و من ذوب میشوم و چه عاقبت زیبایی ... @khalvatevesal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمه جان،مظهر توحید بود کوثرحق،باورو امید بود تافته ای بود جدا بافته ماهِ برازنده ی خورشید بود
نام مرا یک بگذارید برشانه ام اندوه بگذارید @sogandbarqalam
تورادوست داشتم چنانچه گویی تو از آخرین عزیزان من بر روی زمینی وتو رنجم دادی چنانچه گویی من از آخرین دشمنان تو بر روی زمینم
اندوه تو اندازه ی دل هست ولی حیف دستان فقیرم بخدا خالی خالی ست
سلام بر مهدی (عج)🌹 مثل نابینا که با دنیای ظلمت خو گرفته ست غرق دردنیای خویشیم و تو را از یاد بردیم @sogandbarqalam
فاحت رائحة الرهام اشتقت إلى جذوري بوی خاک نم‌خورده پیچید دلتنگِ ریشه‌ام شدم
تو پریِ عاشق اما نابلد در قلب رود «دل شبیه قایقی کوچک به دنبال تو بود»
تکرار شد اندوه تو تکثیرشد آخر درطاقچه ی قلب جهان قاب غمت ماند @sogandbarqalam
فضایی برای اشغال نیست، از جای خالی اش دلم پراست!
عشق، یک تاجر بازاری خوشنام وبلد فقر،سرمایه ی دل بود نیاورد وسط @sogandbarqalam
یک تار مویت یک طرف دنیا همه یک سو یک تار مویت بال سنگین ترازویم از فرط قحطی‌خوردگی تیزند دندان‏‌ها دنبال این مردم نیفتی بره آهویم
سلام برمهدی (عج)🌹 برشام سیاه دلم ای مظهر خورشید تردید ندارم که تو مهتاب سپیدی @sogandbarqalam
درکوران جهل خویش مانده ام به فریاد جان مظلومم برس یاباقرالعلوم! و مرام امامم یاری ستمدیدگان است...
غربت،غمت را می کشد آغوش چون مادر در گوشه ای با غم برایت سیرمی گرید @sogandbarqalam
هدایت شده از | الیه راجعون |
دلبستگی به هرچه فنا می شود خطاست بازی بس است! عاشق پروردگار شو @qalamhayeashegh
بهانه های قلم‌🍃
سلام برمهدی (عج)🌹 برشام سیاه دلم ای مظهر خورشید تردید ندارم که تو مهتاب سپیدی #خدیجه_خداکرمی @s
عزیز حق وسرگردان صحراو بیابانها همان شاهی که جیره خوار او هستندسلطان ها غمش اندازه ی کوه است و چشمانش پراز اشک و دلش خون است بی اندازه ازاعمال انسانها
سفیرت را به کوفه ی جانم روانه کن! دارالاماره را خرابه می بینم...!
4_6028238396688695969.mp3
3.21M
دکلمه ترکی فوق العاده پرمعناوعرفانی👌
بهانه های قلم‌🍃
دکلمه ترکی فوق العاده پرمعناوعرفانی👌
دشمن من کیست؟ دشمن ترسناک من؟ ای کاش دشمنم را می شناختم تا قبل از اینکه او به من ضربه بزند راه را براو می بستم.... دشمن من کیست؟ خوبیهای مرا کنار گذاشته و ازبدیهایم به خوبی حرف نمی زند... نه! عیب های مرا نمی گوید ودرغیاب من به من نمی خندد... نه! نقص های مرا بهتر از من نمی شناسد... نه ،نه،نه... ای کاش چشمهای دشمنانم را به چشم های خودم می دوختم... آنگاه با چشمهای آنان به خودم بهتر نگاه می کردم... اگر این هنر را داشتم در دنیا دیگر هیچ غصه ای نداشتم! درآن صورت خودم را بهتر می دیدم ... درآن صورت برعیب های خودم ،خودم دشمن می شدم... اگر خودم ،خودم را می دیدم! درآن صورت من ،من می شدم، ای دوستانی که مرا از من بهتر می بینید! درغیاب من با قهقهه به من بخندید! طوری که صدای خنده هایتان به گوشم برسد... بدیهای مرا بگویید به طوری که من هم خبردارشوم، مرا به خودم وامگذارید! دشمن من کیست؟! ای کاش می شناختم تاقبل از اینکه به من ضربه بزند راه را براو می بستم... من از عهده ی دشمن ترسناک برمیایم، اما از عهده ی خودم نه... من با دستهای خودم یک روز عسل ،یک روز زهر می خورم! شاعر؛بختیار وهابزاده