خوشی کجاست به جز عشق بازی ازلی
نگه به صورت احمد فقط به عشق علی...
پناه می برم امشب به حکم لم یزلی
ز مرتضی به نبی و ز مصطفی به علی...
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#عید_مبعث
#ماه_رجب
#امام_زمان
@sohrabimohammad
السلام علی مولانا مولی الموالی امیرالمومنین علی علیه السلام...
بیان لطیف و زبان دلفریب و قالب لب خوش
کرشمه نازک و عشوه غریب و لطف و غضب خوش
حدیث زلف دراز تو کوته است از این رو
که گفتهایم به هم اول معاشقه شبخوش
بسی معاینه کردیم ای حقیقت صحت
علیل کوی تو را وقت میشود به مطب خوش
بجز سگان سخنگوی تو به مملکت پارس
کسی نبسته چنین راه را به قوم عرب خوش
شعف به قافیه جفت است با نجف که بگوید
درآ به رقص و نگهدار شرط و وضع ادب خوش
گدای بزم تو نازد به خلد زآن که مدام است
جلیس نازک و می دیرسال و حال طرب خوش
بهای کشته دوبار است گر به ماه حرام است
هلاک دوست شدن زین بود به ماه رجب خوش
ببین ز برج اسد وضع کشتگان ضعیفت
دلیل دلکش و قاتل شریف و حکم و سبب خوش
ز مضجع تو بلند است آستانه انگور
چرا نباشد از این اعتبار دور عنب خوش
شبی ز برج اسد بر گدای خویش نظر کن
سگیاست ناخوش و دارد گمان خویش به رب خوش
به یاد لعل لبت کز شکر خراج گرفته است
به هیج جا نشود چون عراق حال رطب خوش
حدیث عشق تو با ناکسان چگونه شود جفت
رسید وصل خوش آن را که داشت اصل و نسب خوش
✔️پی نوشت:
تصویر؛ شاهکار مینیاتور فارسی (تولد امام علی (ع) در کعبه) اثر استاد محمود فرشچیان
#میلاد_حضرت_علی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
یا ضِیغَم المُهَمهَمُ و یا ناصر النبی یا کاتب الکتائب و یا قاتل القوی یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
باده گاهی ز عنب هست و گهی از رطب است
این همان است که در روی تو لب روی لب است
دم کشیدند همه سبزدلان در هیئت
چای سادات اگر سبز نباشد عجب است
جام من هست کنون مثل دو تا عاشق مست
چشمم از باده ی رخساره تو لب به لب است
زلف در زلف و نگه در نگهند اهل نظر
رفتن و آمدن ما به برت شب به شب است
ابرویت حامی فرمان نگاهت شده اند
قتل ما را سر کویت سبب اندر سبب است
شکر فارس چو تجار برم سوی حجاز
فارسی شعر بخوانید که یارم عرب است
خَم ابروی تو انگار خُم وارونه است
فتحه و ضمه تماما طرب اندر طرب است
بوسه از دور دهم نیست اگر پای سفر
لب ارادت برساند چو قدم بی ادب است
تاک بنشان سر قبرم که مرا روز جزا
چشم امید شفاعت به دخیل عنب است
رنگ افشاندن ما فرصت ابراز نداشت
گرچه هر دیده که عاشق شده فرصت طلب است
ذوالفقار تو دو دم دارد و عیسی یک دم
پس اولوالعزم ز شمشیر تو یک دم عقب است
طفلک اشک چو سر کرد در این تر حالی
جای آنست که من جان دهم از سر حالی
تو اگر ذوق کنی رنگ فلک میریزد
کرک و پر از همه ی خیل ملک میریزد
تو اگر سیزده ماه رجب سبزه شوی
سیزده بار ز اعداد نمک میریزد
دلم از ریخت که افتاده دلم را تو نریز
خود به خود چینی ام از رد ترک میریزد
دهنت باده "الله معی" مینوشد
لب ما ساغر "الله معک" میریزد
ذوالفقار تو در آنجا که دهد جولانی
سر چنان ریزه شن از چشم الک میریزد
من خدا خواندمت از پینه ی پیشانی تو
طرح تکفیر مرا در دل شک میریزد
ما رسیدیم و بیا ز سر شاخ بچین
میوه ها را به لب حوض دل کاخ بچین
کن گسیل از پی این سیل سپاهی گاهی
سد معبر بنما بر سر راهی گاهی
من به ایوان طلای تو محک خواهم زد
زرگری نیست کند کفتر چاهی گاهی
در مناجات تو من نیز قد افراشته ام
می دمد بر لب یک چاه گیاهی گاهی
با همه روسیهی زینت رخسار توام
می شود خوبی رخ خال سیاهی گاهی
ظالم آن نیست که سر را بزند بهر گناه
سر زند شه به گدا روی گناهی گاهی
آه من رفت نجف تا که طواف تو کند
گردبادی شود از شوق تو آهی گاهی
در محیطی که کنی سجده به خود زاعجازت
بال جبریل بدک نیست به زیراندازت
من نه آنم که ز دربار تو سر بردارم
صنما کی ز قدوم تو گهر بردارم
اعتبار تو به من رفعت دیگر داده
می توانم که کلاهی ز قمر بردارم
دزد مضمون توام دست مرا گر بزنی
دست افتاده به آن دست دگر بردارم
شهر را پر کنم از مرحمت تازه تو
مثل خاشاک جهان را چو شرر بردارم
لن ترانی چو گذاری و ترانی گویی
کوه را با همه ضعف کمر بردارم
زتو ای شرح قیامت به کجا بگریزم
نشد از روز جزا بار سفر بردارم
ذوالفقار تو در آنجا که دهد شان نزول
سر محال است که دنبال سپر بردارم
جلوه آماده ی حسنیم که تکرار کنی
آنچه با آینه کردی به دیوار کنی
#میلاد_حضرت_علی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ
انس اگر حکم براند به سخن حاجت نیست
دیده گر بوسه بلد شد به دهن حاجت نیست
این که گویند من و او به یکی پیرهنیم
عین حق است و لیکن به بدن حاجت نیست
کفن من به جزا پرچم صلح من و توست
ور نه آن قدر که گویی به کفن حاجت نیست
از همین دور به یک ناله طوافت کردم
دل چو احرام فغان بست به تن حاجت نیست
دل مگو پاره ی خون است که در دست شماست
با دل ما به عقیقی ز یمن حاجت نیست
تو وکیل منی ای دادرس جن و بشر
در صف حشر چو آیی تو به من حاجت نیست
مست و طنّاز، سر معرکه باز آمده ای
خون مگر مانده که با تیغ فراز آمده ای
سر پر نشئه ی ما شیشه ی پُر باده ی توست
این هم از لطف تو و حسن خدا داده ی توست
من ز یک «اَدَّبَنی ربّیِ» تو فهمیدم
خلق جبرئیل امین مشق شب ساده ی توست
درس پس می دهد این طوطی آئینه پرست
من یقین کرده ام این مرغ فرستاده ی توست
گردن جام نوشتند گناهی که مراست
این هم از خاصیت ساغر آماده ی توست
تو خداوند منی، جان خدا هیچ مگو
تو خودِ بوالحسنی، جان خدا هیچ مگو
وصف قد تو محالی است که من می دانم
سرو، پیش تو نهالی است که من می دانم
ختم بر خیر شود گردن آهوی نظر
ابرویت تیغ قتالی ست که من می دانم
امر کردی که تقیه ز سیاهی بکند
ورنه خورشید، بلالی ست که من می دانم
تو لبش بوسی و او پای به دوش تو زند
این علی مرد کمالی ست که من می دانم
آمده تا که مروری کند از درس ازل
وحی جبرئیل، سئوالی است که من می دانم
پدر خاک چو گفتند به داماد رسول
نُه فلک چرخ سفالی ست که من می دانم
هر کجا هست دم از شیر خدا باید زد
چون به دخت تو جلالی است که من می دانم
غرض از هر دو جهان قامت بالای تو بود
غرض از خلق علی، خلقت زهرای تو بود
کیستی ای که مرا تازه تر از هر نفسی
چیستی ای که مرا روشنی پیش و پسی
من به پابوس تو از راه دراز آمده ام
شب محیاست بده زلف به دستم، قبسی
دشمن شیر خدا نیز به پاکی برسد
گر مطهر شود از آب مضاعف نَجَسی
مگرش سامری آواز در آرد ور نه
گاو را حق ندهد منصبِ صاحب نفسی
یا بزن با دم خود یا به دم تیغ علی
یَسَّرَ اللهُ طریقاً بِکَ یا مُلتَمَسی
تو نبوغ ازلی، طیف خلایق ماتت
انبیا کاسه به دستان صف خیراتت
چشم بد دور، عجب فتنه ی دوران شده ای
بر سر معرکه بس، رهزن ایمان شده ای
نیمه شب آمده ای، دُرد کِشان، موی فشان
این چه وقت است که غدّاره کش جان شده ای
باید امروز رخت سرخ تر از مِی می شد
چون که تو حاصل مستی امامان شده ای
سعی در پوشش خود کم بکن ای شمس جلی
بس که پر نوری، از این فرش نمایان شده ای
امرت از روز ازل بر همگان واجب شد
پاسدار حرمت شخص ابوطالب شد
مست و شب گرد شدم کیست بگیرد ما را
مستحق شررم، کیست دهد صهبا را
دادِ مجنون دل آزاده در آمد که چرا
باز تکرار کنی قافیه ی لیلا را
با علی غار برو، با دگری غار مرو
محرم خَشیتِ الله مکن ترسا را
چهارده سال اگر داشت علیِ اعلی
حق نمی داد تو را سروری دنیا را
آن که در مهد، تو را خواند ز آیاتی چند
بعد از این نیز شود بر سر دوش تو بلند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
که نبی شد پسر آمنه، ماه عربی
بعثتی کرد که ابلیس طمع کرد به عفو
رحمتی کرد که خاموش شود هر غضبی
بعثتی نیز رسول غم یحیی دارد
جای حیدر شده همراه بر او زِینِ اَبی
خوش روی ای پسر فاطمه اما به خدا
طاقت زینب تو نیست کمی بی ادبی
ترسم این بار اگر گوش به خواهر ندهی
خون کند چوب یزیدی ز تو دندان و لبی
چون که جان می دهد امروز ز تب کردن تو
چه کند زینب تو با سر دور از تن تو
#انتشار_صدقه_جاریه_است
#عید_مبعث
#ماه_رجب
#قافله_کربلا
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad
به سمرقند چه حاجت كه ثمر شكّر هست
در نجف نیشكر از نهر رجب می روید...
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
«حَیِّ لایَموت»
در شب زلف تو اُمّید نجاتی دارم،
شجره نامه ات انگار ز رٓبْ می روید...
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
یا هادی الاُمَمْ
رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته
صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته
فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی
این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟
یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش
یا دل آئینه ی آئینه دارش ریخته
تیر دیگر در کمان صیاد دنیا، چون نداشت
زهر را، چون طرح بر جان شکارش ریخته
خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند
آبروی سامرا از چشم زارش ریخته
در عیادت از دلش شاید که دل ها بشکند
چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته
بس که می سوزد گمانم قالب خورشید را
از دل آتش نهاد داغدارش ریخته
شاید از کرببلا می آید و قبر حسین
ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته
در کفن پیچید مانند خبر در کوچه ها
در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته
جای دارد تاک روید معنی از خاک درش
اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته...
#شهادت_امام_هادی
#امام_هادی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
یا ولید الکعبة
امام سجّاد عليه السلام:
«إنَّ فاطِمَةَ بِنتَ أسَدٍ ضَرَبَهَا الطَّلقُ و هِيَ فِي الطَّوافِ فَدَ خَلَتِ الكَعبَةَ فَوَلَدَتْ أميرَالمُؤمِنينَ فِيها»؛
حضرت فاطمه دختر اسد علیها السلام، در حال طواف بود كه درد زايمان او را فرا گرفت ؛ پس وارد كعبه شد و أمير مؤمنان علیه السلام را در كعبه تولد نمود.
بحار الأنوار ج ۳۵ ص ۲۳
✔️پی نوشت:
تصویر؛ شاهکار مینیاتور فارسی (تولد امام علی (ع) در کعبه) اثر استاد محمود فرشچیان
#میلاد_حضرت_علی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
یا امیرالمومنین
خَم ابروی تو انگار خُم وارونه است
فتحه و ضمه تماما طرب اندر طرب است
بوسه از دور دهم نیست اگر پای سفر
لب، ارادت برساند چو قدم بی ادب است
ذوالفقار تو دو دم دارد و عیسی یک دم
پس اولوالعزم ز شمشیر تو یک دم عقب است
تو اگر ذوق کنی رنگ فلک میریزد
کرک و پر از همه ی خیل ملک میریزد
تو اگر سیزده ماه رجب سبزه شوی
سیزده بار ز اعداد نمک میریزد
#میلاد_حضرت_علی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
یا امیرالمومنین خَم ابروی تو انگار خُم وارونه است فتحه و ضمه تماما طرب اندر طرب است بوسه از دور د
دهنت باده "الله معی" مینوشد
لب ما ساغر "الله معک" میریزد
ذوالفقار تو در آنجا که دهد جولانی
سر چنان ریزهی شن از چشم الک میریزد
#میلاد_حضرت_علی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلیاللهعلیکیااباعبدالله (علیهالسلام)
عید است در مدینه، ولی غم به پا کنید
زینب مسافر است برایش دعا کنید
هیئت محترم روضة الحسین علیه السلام
برادر آقا سید مَهدی حسینی
#قافله_کربلا
#عید_مبعث
#ماه_رجب
#رجب
#قاسم_نعمتی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
32.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه ۱۴۰۳٫۱۱٫۱۱
به پیشِ چشمِ قَمر، در مقابلِ کوکب؛
حرم به "فاطمه" تعظیم میکند امشب...
خدا غروبِ "شبِ جمعه" سَمتِ "کرب و بلا"
به صف کشیده جهان را برایِ عرضِ ادب...
#ماه_شعبان
#ماه_رجب
#رجب
#شعبان
#شب_جمعه
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad