اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند
با برق چشم خرمن جان را شرر زدند
در اول ربيع ، خزان شد بهار من
ماه مرا به آخر ماه صفر زدند
بهر تسليِّ دلِ زهرا يهوديان
باهيزم و لگد به عزاخانه سر زدند
از چوب ، خون تازه روان شد به روي خاك
از بس كه با غلاف به پهلوي در زدند
ديدند كه با تو راه به جايي نميبرند
نزديكتر شدند و سرت را به در زدند
زهرا نبود آنكه بيافتد به روي خاك
سيلي به صورت زن من بي خبر زدند
تا آمدم به خويش جمالش كبود شد
بد سيرتان جمال مرا بي خبر زدند
هر قدر گفت دختر پيغمبرم نزن
اهل مدينه فاطمه را بيشتر زدند
اين جايِ دستهاي فلاني فقط نبود
اين نقش را مُسَلمِّ چندين نفر زدند
معني ور شكسته چو خواهي مرا ببين
سرمايه يِ اميدِ مرا از كمر زدند
مردي كه هيچ ضربه به پشتِ كسي نزد
زهراش را جماعتي از پشتِ سر زدند
افتاد روي جفت علي لنگه ي دري
از بس كه جفت جفت و فُرادي به در زدند
اهل مدينه با همه ي كينه هاي خود
سرو رشيد باغ مرا با تبر زدند
#معنی
#معنی_زنجانی
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@sohrabimohammad
وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد
لفظ بیا ببند به زخمت دوا نشد
صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد
قدری غذا بخور جگرم ریش ریش شد
شاید که ماندی و سفرت از قضا نشد
در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد
قحط طبیب شرم علی را مضاف کرد
قحطی چنین پُر آب عیان هیچ جا نشد
جان خودم قسم که همین چند روز پیش
گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد
پهلوی و روی موی و وضوی جبیره ات
چون من بساط قتل کسی رو به را نشد
#معنی
#معنی_زنجانی
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@sohrabimohammad
در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت
افتاده پیش قافله ها چون خبر، تنت
گفتی انار خواسته ای، ای به روی چشم
دل خون شد و نشست به پای شجر، تنت
در دل به فکر پختن نانی هنوز هم
تب میدمد ز پوست چسبیده بر تنت
چشمت که سرمه خُور شد و با من سخن نگفت
گرچه زبان شده است کنون سر به سر، تنت
برداشت سنگ قبر نبی را گلاب ناب
از بس که رفته بر سر قبر پدر، تنت
هر روز قدری از بدنت آب میشود
بگرفته مخفیانه مسیر سفر، تنت
بیهوده نیست گردن تو رگ به رگ شده
بالش بلند ماند و شده مختصر، تنت
نیمی ز زندگی سر دست تغافل است
این نیمه جان ازوست اگر مانده در تنت
نوروز در لباس تو ثبت مکرر است
لاله دمیده است ز سر تا کمر، تنت
ترسم به ناله ات سر زخم تو وا شود
آرام گریه کن که نگردد خبر، تنت
نم دار گریه کن فقط از دل فغان نکن
ترسم به پا کند شرری از جگر، تنت
شور نشور از مژه ات آب میخورد
در لرزه آمده است از این چشم تر، تنت
#معنی
#معنی_زنجانی
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@sohrabimohammad
شایسته است اگر تو سر حرف وا کنی
مثل قدیم، شوهر خود را صدا کنی
اینگونه که نمی شود ای باوفا عروس
در خانه ام برای وفاتت دعا کنی
دیشب دوباره زینبت از من سوال کرد
بابا چه می شود که طبیبی صدا کنی؟
من از ضریح زلف تو حاجت گرفته ام
باید دوباره آرزویم را روا کنی
من آرزو نموده ام ای دختر رسول
تو آرزوی خوب شدن از خدا کنی
طرز قیام تو چو رکوع است در نماز
وقت رکوع از چه قدت را دو تا کنی؟
سائل سراغ نان تنور تو را گرفت
وقتش رسیده فکر به حال گدا کنی
از گودی دو چشم تو روزم سیاه شد
زین کاسه ها تو خون به دل مرتضی کنی
آیا شود که از سفر خود حذر کنی؟
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنی؟
#معنی
#معنی_زنجانی
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@sohrabimohammad
نثار حضرت زهرا سلام الله علیها و سلامتی حضرت صاحب ۳ صلوات مرحمت بفرمائید...
قلیان به ناله آمد و دودش به سر دوید
از بس که من دهان به دهانش گذاشتم
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
چو گل زیاده خورد آب زود می میرد
چمن وداع بهار است وقت گریه من
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
خواب پریشان ما قابل تعبیر نیست
شانه مگر بشکند این همه اوهام را
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
چنان گذشت پریشان دو روز ِعُمرِ شریف؛
که هرکه حالِ مرا دید یاد زلف تو کرد...
بی تو پر از داغ پریشانیام...
#معنی
#معنی_زنجانی
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad
شکار تربیت کیستی که این همه خوبی؟
غرور، کامل و دل سنگ و ناز بی حد و سر خوش
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
مبین به چشم حقارت به ما که بالا برد
غرور کامل او را نیاز ناقص ما
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
عزت و آبروی من پیش رقیب دست توست
حیف که پس نمی دهی نامه پاره پاره را
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad