من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم
پای تو مانده ام آنقدر که ویران بشوم
منم و شهر حسودان ، منم و این همه بغض
بغلم کن که در آغوش تو پنهان بشوم
ابرم و بر تن تنهایی خود می بارم
دوست دارم که بر اندام تو باران بشوم
باش و بی رحم تر از ارتش نازی ها باش
تا در اشغال تو یک عمر لهستان بشوم
من دیوانه به امید تو عاشق شده ام
تو بلد باش مرا تا کمی آسان بشوم
من خودم را بلدم، غیر جنون راهی نیست!
کمکم کن که در آغوش تو درمان بشوم
عهد بستم که کنار تو به پایان برسم
من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم
#علی_صفری
@sokhan_iw
از عشق گریزانم و با عشق موافق
تردید قشنگیست خودانکاری عاشق
از عشق به آغوش چه دردی بگریزیم
حالا که غمش هم شده آرامش عاشق
گفتم که در آغوش خود آرام بگیرم
دیدم اثری نیست از آن آدم سابق
داغ است ولی داغ قشنگیست که آن را
در سینه نگه داشتهام همچو شقایق
از فرضیه تا واقعه با عشق دویدم
عمری متناقض شد و یک لحظه مطابق
یک لحظه نگاهم به تو افتاد و از آن روز
از عشق گریزانم و با عشق موافق
#علی_صفری
@sokhan_iw
از عشق گریزانم و با عشق موافق
تردید قشنگیست خودانکاری عاشق
از عشق به آغوش چه دردی بگریزیم
حالا که غمش هم شده آرامش عاشق
گفتم که در آغوش خود آرام بگیرم
دیدم اثری نیست از آن آدم سابق
داغ است ولی داغ قشنگیست که آن را
در سینه نگه داشتهام همچو شقایق
از فرضیه تا واقعه با عشق دویدم
عمری متناقض شد و یک لحظه مطابق
یک لحظه نگاهم به تو افتاد و از آن روز
از عشق گریزانم و با عشق موافق
#علی_صفری
@sokhan_iw