eitaa logo
سخن بزرگان
273.7هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
4 فایل
💗لذت بردن شما هدف ماست💗 . . . . . . . . تبلیغات پربازده مجموعه یاقوت👈 https://eitaa.com/joinchat/1630011521C1e73ba237d . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست @sokhan_iw
✨ دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست @sokhan_iw
@sokhan_iw ‍ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ .. ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ، ﺗﻮ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ ﻫﺮ ﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﺩﻝ ﺭﻓﺖ از این خانه ..!
@sokhan_iw روز مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مست و خراب از می انگور کنید مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید مست مست از همه جا حال خرابش بدهید بر مزارم مگذارید بیاید واعظ پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ جای تلقین به بالای سرم دف بزنید شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید روز مرگم وسط سینه من چاک زنید اندرون دل من یک قلمه تاک زنید روی ببرم بنویسید وفادار برفت آن جگر سوخته خسته از این دار برفت
@sokhan_iw ‍ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ .. ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ، ﺗﻮ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ ﻫﺮ ﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﺩﻝ ﺭﻓﺖ از این خانه ..!
✨ دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست @sokhan_iw
✨ دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست @sokhan_iw
✨ دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست @sokhan_iw
✨ دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست @sokhan_iw
آه ، تا کی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد گر همان بر سر خونریزی مایی ، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ @sokhan_iw
آه، تا ‌کی ز سفر بازنیایی، بازآ اشتیاقِ تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، ما را بکشد گر همان بر سرِ خونریزی مایی، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقتِ آنَست که لطفی بنمایی، بازآ رفتی و بازنمی‌آیی و من بی‌تو به جان جانِ من این‌همه بی‌رحم چرایی، بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی گرچه مستوجب صدگونه جفایی، بازآ @sokhan_iw
چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم مگو وقتی دل سد پاره‌ای بودت کجا بردی کجا بردم ز راه دیده در دامان خود کردم ز سر بگذشت آب دیده‌اش از سر گذشت من به هر کس شرح آب دیدهٔ گریان خود کردم ز حرف گرم وحشی آتشی در سینه افکندم به او اظهار سوز سینهٔ سوزان خود کردم @sokhan_iw
‌‌‌‌چه‌ها با جانِ خود دور از رخِ جانانِ خود کردم مگر دشمن کند اینها که من با جانِ خود کردم طبیبم گفت درمانی ندارد دردِ مهجوری غلط می‌گفت! خود را کشتم و درمان خود کردم... ز سر بگذشت آب دیده‌اش از سرگذشتِ من به هر کس شرح آب دیدهٔ گریان خود کردم ‌ ‌ @sokhan_iw
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه می‌داری نمی‌بایست کرد اول به این حرف آشنا خود را ببین که در خوناب حسرت ماند پا در گل کسی کو بگذراندی تشنه از آب بقا خود را ‌ ‌ @sokhan_iw
. وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز ناز بر من کن که نازت می‌کشم تا زنده‌ام نیم جانی هست و می‌آید نیاز ازمن هنوز آنچنان جانبازیی کردم به راه او که خلق سالها بگذشت و می‌گویند باز از من هنوز سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع پرسد اکنون باعث سوز و گداز از من هنوز همچو وحشی گه به تیغم می‌نوازد گه به تیر مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز ‌ ‌ ‌@sokhan_iw
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش آن نیاز که رفعِ حیا تواند کرد نگاه را به نگاه آشنا تواند کرد خوش آن نگاه که در آشنایی اوّل شروع در سخن مدّعا تواند کرد خوش آن غرور که وام دوصد جواب سلام به یک کرشمه‌ی ابرو ادا تواند کرد خوش آن ادا که هزاران هزار وعده‌ی ناز به نیم جنبش مژگان روا تواند کرد خوش آن فریب که در عین تیغ راندن‌ها علاجِ دعویِ صد خون‌بها تواند کرد خوش است طرزِ اداهای خاص با وحشی خوش آن که پیرویِ طرزِ ما تواند کرد ‌ ‌ ‌@sokhan_iw
عشق می فرمایدم مستغنی از دیدار باش چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش شوق می گوید که آسان نیست بی او زیستن صبر می گوید که باکی نیست گو دشوار باش وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست گلستان خواهی قفس مستغنی از گلزار باش وصل اگر این است و ذوقش اینکه من دریافتم گر ز حرمانت بسوزد هجر منت دار باش صبر خواهم کرد وحشی از غم نادیدنش من چو خواهم مرد گو از حسرت دیدار باش ‌ ‌ ‌@sokhan_iw
صبح دل افروز عنایت دمید💕 باد روان بخش هدایت وزید🌸 کوکبه ٔمهر پدیدار شد💕 هر دو جهان مطلع انوار شد🌸 سلام صبح بخیر💗🍃🌸🍃 @sokhan_iw
گرکسب کمال می کنی می گذرد ورفکرمجال می کنی می گذرد دنیاهمه سربه سرخیال است،خیال هرنوع خیال می کنی می گذرد! @sokhan_iw