#فتنه شیطانی بزرگ در ایران و افغانستان
پردهبرداری از توطئه خونینِ افغان هراسی / «مریم سما» در آلبانی چه میکند؟
طی روزهای گذشته فیلمهایی از زدن، کشتن، شکنجه شدن و تجاوز به مهاجران افغان منتشرشده که بسیاری از آنها دروغ و بعضاً مربوط به مدتها قبل است!
سرویس سیاست مشرق*- اواخر اسفند ۱۴۰۰ بود که موج دوم اخبار دروغ و ویدئوهای جعلی در مورد افغانها و افغانستان فضای مجازی ایران را درنوردید. این موج برخلاف موج پیشین که از اوایل سال ۱۴۰۰ شروعشده بود و بیشتر معطوف به انتشار دروغ در مورد وقایع داخل افغانستان بود، وقایع داخل ایران را هدف اصلی خود قرار داده است و با حمله به ذهنیت مردم ایران درصدد برانگیختن واکنشهای خشن ناشی از وحشت از سوی ایرانیان است؛ تا آنگاه این خشونت را در ابعادی هزار برابر بزرگنمایی شده به ذهن مردم افغانستان و مهاجران افغان تزریق کند و چرخهای از نفرت و خشونت بین دو ملت برادر ایجاد شود.
درواقع آمریکاییها پس از شکستهای پیاپی در میادین نظامی و اطلاعاتی در سطح منطقه (که منجر به کاهش چند صدهزارنفری نیروی نظامی امریکا در غرب آسیا و آسیای مرکزی نسبت به حدود ده سال قبل شده است) این بار برای نجات خود به ابزار ترکیبی روان شناسی-رسانه ای توسل جستهاند. امریکا در این حربه خطرناک (و البته از آخرین حربههای ممکن خود)، فضای مجازی را بهعنوان بستری برای پنهان شدن، کمتر ضربه خوردن و بیشتر ضربه زدن انتخاب کرده است.
#موج اول چه بود؟
شاید اغراق نباشد که بگوییم در بهار و تابستان ۱۴۰۰ هر هفته، صدها خبر و ویدئوی دروغ در مورد افغانستان با تمرکز بر داعشی جلوه دادن طالبان در فضای مجازی منتشر میشد. کلمهای نیز از سوی برخی رسانههای اصلاحطلب اختراع شد که سعی میکردند با آن هرگونه واقع گویی از مسائل افغانستان را ساکت کنند: «تطهیر طالبان». تکنیکهای زیرکانه جدیدی در این موج اول (نسبت بهدروغ پراکنی در سالهای قبل) استفادهشده بود مثلاً در برخی از فیلمها که حاضران به زبان پشتو صحبت میکردند و مردم ایران متوجه معنای واژگان نمیشدند یک توضیح (کپشن) درج میشد و محتوای دلخواه فریبدهندگان به خورد مخاطب ویدئو داده میشد.
این ویدئوها میتوانست بسیار بیربط به موضوع تحولات افغانستان باشد اما تیم یا سازمان فریبدهنده روی بیسوادی رسانهای برخی از مردم حساب کرده بود و تا حدی نتیجه هم گرفت به این معنا که تودههای مردم این ویدئوها را به همراه اخبار کذب دیگر، به دست خودشان مانند یک ویروس منتشر میکردند (وایرال شدن اخبار کذب در مورد طالبان). در این موج برخی افراد رسانهای شناختهشده (مثلاً یک خبرنگار نسبتاً معروف) هم در حساسترین لحظات توئیت میزد و خبر از مباح شدن خون مردم هرات توسط طالبان میداد درحالیکه درصحنه عمل و واقعیت حتی یکهزارم از چنین چیزی صحت نداشت.
#جابهجا شدن مرزهای وقاحت
امریکا از افغانستان اخراج شد و از رهبر معظم انقلاب اسلامی تا فرانسیس فوکویاما همگی از تحقیر و شکست امریکا در این صحنه سخن گفتند اما پروژه تخریب ذهنی مردم ایران و افغانستان توسط آلت دستهای داخلی امریکا متوقف نشد و هرروز تحلیلی بهظاهر زیرکانه مبنی بر اینکه طالبان همان داعش است و طالبان همه شمارا فریب داده در سطح رسانههای مکتوب و مجازی منتشر میشد. ذهنیت برخی افراد موجه نیز تحت تأثیر این موج و طوفان اخبار و فیلمهای نادرست قرار میگرفت و با چنین نگاهی حرفهایی میزدند. وقتی تیمهای رسانهای تحت قیادت امریکا، موج دوم را باتجربهها و درسهای موج اول شروع کردند، انبوه دادههای جعلی پیشین در ذهن جامعه رسوبکرده بود و ضمناً پمپاژ چنین اخباری هم توقف نشده بود بلکه چیز دیگری به آن اضافه شد. این بار با افزودن اخبار ضد مهاجر و ایجاد این توهم که میلیونها افغان بهعنوان سربازان مخفی عمل خواهند کرد، شایعات و دروغها شکل دیگری پیدا کرد. بر همین اساس باید نام موج دوم را موج افغان هراسی/ایران هراسی گذاشت. موج اول میتوانست به جنگ داخلی در افغانستان و درگیر شدن ایران در آن جنگ بیانجامد که با هشیاری مسئولین مربوطه چنین نشد ولی موج دوم تودههای مردم را هدف گرفته و همان رسانهها و جریانات بینام و بانام پیشین بدون کوچکترین شرمی از انبوه دروغهای قبلی این بار نیز سوار بر موج شده و وقیحانه دم از پیشبینیهای دست خود میزنند. آیا کسی تیتر روزنامه جمهوری اسلامی را فراموش کرده است که با انتشار یک عکس اشتباه سخن از بازار بردهفروشی در افغانستان به میان آورده بود!؟ عکس دختری که خانوادهاش را آمریکاییها به شهادت رساندهاند توسط این روزنامه در محتوایی معکوس تبدیل به مرثیه برای خروج آمریکاییها شده بود چراکه معنی آن تیتر دروغین این بود که تا آمریکاییها بودند امنیت بود و با رفتن امریکا کار به بازار بردهفروشی و بدتر از آن کشیده است. اینک همین روزنامه با جمعکردن انبوهی از داده