هدایت شده از - معارف ناب دانشی و ارزشی !
❇️#پندهای_جاودانی
💠#سلب توفیق و دلیل اون
یکی از همسفرهایم که در طی دو سال آشنایی با هم، همه هفتهها شبهای چهارشنبه زائر مسجد مقدس جمکران بودیم، چند هفته ای غیبت داشت. پس از مدتی دوباره با هم همسفر شدیم. به او گفتم کجا بودی؟ نگرانت شدیم. با حالت پریشان و چشمان گریان گفت دعوت نبودم. با اصرار توضیح خواستم. گفت: هفتۀ اول به این علت موفق به زیارت نشدم که لحظۀ آمدن، دل درد شدیدی گرفتم و به اتوبوس نرسیدم. هفتۀ دوم، صبح خارج از شهر کار داشتم فراموش کردم شب ناگهان یادم آمد و دیر شده بود.
هفتۀ سوم، آمادۀ حرکت شدم که فرزند چهار سالهام شیشه در پایش رفت. مجبور شدم او را به بیمارستان ببرم و باز از اتوبوس جا ماندم.
هفتۀ چهارم، به دفتر کاروان آمدم ولی اتوبوس حرکت کرده بود. آمدم دروازه تهران ولی هر چه ایستادم اتوبوسی پیدا نکردم. دیگر ناامید شدم و در حال بازگشت به خانه در بین راه، شخص فقیر آبرومند و بسیار محترمی که میشناختم را دیدم که مقابل داروخانه ای ایستاده است. پرسیدم اینجا چه میکنی؟ با حالت پریشانی گفت: فرزندم در بیمارستان بستری است و برای گرفتن داروهای او پول نداشتم. به این محل آمدم تا از آشنایی پول قرض بگیرم ولی او به مسافرت رفته بود. چون نسخه خیلی سنگین است حالا نمی دانم چه کنم؟! نسخه را از او گرفتم و دارویش را تهیه کردم. به او گفتم: من این کار را برای سلامتی و خشنودی آقا امام زمان(عج) انجام دادم. او هم در حالی که گریه میکرد گفت: اجر شما با امام زمان(عج)!.
خواستم تاکسی بگیرم و به خانه برگردم ولی یک لحظه به ذهنم آمد که چهار هفته است هر چه میکنم نمیتوانم به مسجد مقدس جمکران بروم. چه خطایی از من سر زده است که این توفیق از من گرفته شده است. حالت عجیبی پیدا کردم و در حالیکه اشک میریختم به سوی مسجدی در آن نزدیکی رفتم. در مسجد با اشکِ توبه، نماز امام زمان(عج) را خواندم و بعد از نماز، توسل به حضرت علی اصغر(ع) پیدا کردم و امام زمان(ع) را به حقّ جدّشان امام حسین(ع) و مادرشان حضرت فاطمه زهرا(س) قسم دادم که مرا ببخشید و دوباره توفیق حضور در مسجد مقدس جمکران را به من بدهد.
حدود ساعت ۴/۵ بود که به قصد زیارت مسجد مقدس جمکران از آن مسجد خارج شدم و آمدم در مسیر جاده قم ایستادم. فوراً یک ماشین سواری جلوی پای من ایستاد و گفت: کجا؟ گفتم: میخواهم به جمکران بروم، تا هر کجا مسیرتان باشد میآیم. گفت: اتفاقاً من هم به جمکران میروم. با کمال تعجب سوار شدم. در راه از من پذیرایی کرد و هیچگونه پولی نگرفت. فهمیدم امام زمان(عج) مرا بخشیده و به خانه اش دعوت کرده است. آن شب، نماز در مسجد جمکران و توسل به امام زمان(عج) لذّت دیگری داشت.
و در حال نماز و توسل از حضرت درخواست کردم که علت دعوت نشدنم را به من بفهماند. چند شب بعد یکی از دوستانم را در خواب دیدم که به من گفت: میدانی چرا دعوت نشدی؟ گفتم: نه. گفت: آن شبی که عروسی دعوت بودی آخر شب که مرد و زن دورِ هم نشسته بودند و موسیقی گذاشتند و مردها با هم جلوی زنها میرقصیدند. تو نه تنها آنها را منع نکردی بلکه خودت هم با آنها همکاری کردی. چند نفر پشت سر تو گفتند: این آقا که شبهای چهارشنبه به جمکران میرود ببینید که چه میکند؟! به این علت دل امام زمان(عج) را به درد آوردی. ما اگر دم از امام زمان(عج) میزنیم و شبهای چهارشنبه مشرف به جمکران می شویم، باید اعمال و رفتارمان هم برای امام زمان(عج) موجب آبرو باشد. با تهیۀ دارو برای آن شخص دل امام زمان(عج) را دوباره به دست آوردی به همین خاطر مجدداً از تو دعوت کردند.
📚منبع: کرامات یار در جمکران ، سید محمد متین پور، نشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، صفحه ۵۱ (همراه با تلخیص و ویرایش).
┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈
🌸قالَ المهدی (ع): یَعْمَلُ کُلُّ امْرِیء مِنْکُمْ ما یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَ لْیَتَجَنَّب ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَاِنَّ امْرَءاً یَبْغَتُهُ فُجْاهٌ حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَهٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حُوبَه!.
🖋امام مهدی(ع) فرمودند: هر یک از شما باید عملی را انجام دهد که سبب نزدیکی به ما و جذب محبّت ما گردد و باید دوری کند از کرداری که ما نسبت به آن، ناخوشایند و خشمناک می باشیم. پس چه بسا شخصی در لحظه ای توبه کند که دیگر به حال او سودی ندارد و نیز او را از عِقاب و عذاب الهی نجات نمی بخشد.
📚 منبع: بحارالانوار: ج ۵۳، ص۱۷۶، س ۵، ضمن ح ۷، به نقل از کتاب احتجاج.
#✅🔰#مطالب متفاوت، زیبا، جدید و ناب مذهبی، فرهنگی و قرآنی را با ما بخوانید:!🌷🌷🌷♻
- eitaa.com/Cherikiyon_enghelabi
📚#کانال:https://eitaa.com/maaref_Danishi_arzeshi
💯🪴گروه:http://eitaa.com/joinchat/1976172574C764de743b2
@sokhanangoharbar🥀