eitaa logo
- سـخـنـان گـهـربــار !
177 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
523 ویدیو
7 فایل
بارالها . . . ؛ تو نادیده میگری من هم نادیده میگیرم توخطا هایم را من عطاهایت را ! _ eitaa.com/Cherikiyon_enghelabi . _ eitaa.com/maaref_Danishi_arzeshi . http://eitaa.com/joinchat/1976172574C764de743b2 _ دوستاتون رو به جمع مون دعوت کنید !
مشاهده در ایتا
دانلود
💚پیامبر اکرم ص 🌹من نام دخترم را فاطمه (س) گذاشتم زیرا خدای عزو جل فاطمه (س) و هر کس او را دوست دارد از آتش دوزخ دور نگه داشته است.🌹 📒امالی ج۱ ص۲۹۴
أیُّمَا امْرِئٍ وَلِیَ مِنْ أمْرِ المُسْلِمِینَ وَلَمْ یَحُطْهُم بِما یَحُوطُ بِهِ نَفْسَهُ لَمْ یَرَحْ رائِحَةَ الجَنَّةِ. هر کس بخشی از کار مسلمانان را بر عهده گیرد و در کار آن‌ها مانند کار خود دلسوزی نکند، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.) کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۰، ح ۱۴۶۵۴
أعْلَمُ النّاسِ مَن جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إلی عِلْمِهِ. داناترین مردم کسی است که دانش دیگران را به دانش خود بیفزاید.) نهج الفصاحه، ص ۶۹، ح ۳۶۰
عبداللّه بن عمرو نقل میکند: روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از يكى از اتاق هاى خود بيرون آمد و وارد مسجد شد و به دو دسته جمعيت برخورد: دسته اى قرآن مى خواندند و به درگاه خدا دعا كردند، و دسته ديگر ، مشغول آموختن و آموزش دادن بودند. پيامبر (ص) فرمود : «همگى كار خوبى انجام مى دهيد. اين دسته ، قرآن مى خوانند و به درگاه خدا دعا مى كنند ، اگر خداوند بخواهد ، به آنان مى بخشد يا از آنان دريغ مى كند، و اين دسته ، مى آموزند و آموزش مى دهند؛ و به راستى كه من معلّم برانگيخته شدم». آن گاه با آنان که مشغول آموختن بودند نشست.» 📚 منبع: سنن ابن ماجة: ج1، ص83
حکایتی بسیار زیبا 🌺 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... (برگرفته از خاطرات آن مرحوم)
بسم الله الرحمن الرحیم💕 اللهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفِیعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ 📚 وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ‏] الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ 🕊 وَ الْأَنْبِیَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِینَ اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ [بِاسْمِکَ‏] الْکَرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنِیرِ وَ مُلْکِکَ الْقَدِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ💛 أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ یَا حَیّا قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّا بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّا حِینَ لا حَیَّ یَا مُحیِیَ الْمَوْتَى وَ مُمِیتَ الْأَحْیَاءِ یَا حَیُّ لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ❄️ اللهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِکَ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا🌊 وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [کِتَابُهُ‏] وَ أَحَاطَ بِهِ کِتَابُهُ [عِلْمُهُ‏] اللهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ 🌙 وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ‏] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ🌸 اللهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْما مَقْضِیّا فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِرا کَفَنِی شَاهِرا سَیْفِی مُجَرِّدا قَنَاتِی مُلَبِّیا دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَة🌱َ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ🌾 حَتَّى لا یَظْفَرَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ اِلّا مَزَّقَهُ وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَیْرَکَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ وَ مُشَیِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِینِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ اللهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ‌ وَ‌ آلِهِی بِرُؤْیَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِکَانَتَنَا بَعْدَهُ اللهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ🌻 آنگاه سه بار بر ران خود دست مى‏ زنى، و در هر مرتبه مى‏ گویى: الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ🦋 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ•°
🔴 قرائت سوره مومنون در روزهای جمعه باعث عاقبت بخیری میشود. 🔹 امام صادق علیه السلام : اگر کسی سوره مؤمنون را تلاوت کند خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم می کند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره «مؤمنون» مداومت داشته باشد جایگاه او در منزل فردوس خواهد بود.(۱) 🔹 پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر کس سوره مؤمنون را در روز جمعه بخواند و به این امر مداومت نماید منزل او در فردوس اعلاء با پیامبران مرسل باشد و نیز فرمودند: اول و آخر این سوره از گنجهای بهشت است.(۲) 📚 (۱)ثواب الاعمال، ص ۱۰۸ 📚 (۲) درمان با قرآن، ص ۶۴ 💫🌱به نیت تعجیل در امر فرج مولامون بخونیم ان شاءالله
🌿شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد. روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. یک سال یعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد. مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود... 🦋 بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کنیم. ✨امام علی (ع)✨ 🌷چه بسا چيزي را از خداوند طلب میکنی و به تو عطا نميشود، ولی خداوند بهتر از آنرا به تو عطا ميكند... 📗تصنيف غرر الحكم،ح 3765 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣ داستان خواندنی 🌼🍃مرد تاجرى در شهر كوفه ورشكست شد و مقدار زيادى بدهكار گرديد، به طورى كه از ترس طلبكاران در خانه‌اش پنهان شد و از خانه بيرون نيامد تا اينكه شبى از خانه خارج گرديد و براى مناجات به مسجد رفت و مشغول نماز و راز و نياز به درگاه خداوند بی نياز شد و در دعاهايش از خداوند خواست كه فرجى بنمايد و قرض‌هایش را اداء فرمايد 🌼🍃در همان زمان بازرگان ثروتمندى در خانه‌اش خوابيده بود در خواب به او گفتند: اكنون مردى خداوند را می‌خواند و اداى دين خود را می‌طلبد برخيز و قرض او را ادا كن بازرگان ثروتمند بيدار شد وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دوباره خوابيد 🌼🍃باز در خواب همان ندا را شنيد تا اينكه در مرتبه سوم برخاست و هزار دینار با خود برداشت و سوار شتر شد و به طرف آن مسجد رفت ناگاه داخل مسجد صداى گريه و زارى شنيد، نزد تاجر ورشكسته رفت و گفت: اى بنده خدا دعايت مستجاب شد 🌼🍃هزار دينار پول را به او داد و گفت: با اين پول قرض‌هایت را بپرداز و مخارج زن و بچه‌هایت را تأمين كن و هرگاه اين پول تمام شد و باز محتاج شدى اسم من فلان و خانه‌ام در فلان محله است به من مراجعه كن تا دوباره به تو پول بدهم 🌼🍃تاجر ورشكسته گفت: اين پول را از تو می‌پذیریم زيرا می‌دانم بخشش پروردگارم است ولى اگر دوباره محتاج شدم نزد تو نمی‌آيم بازرگان پرسيد: پس به چه كسى مراجعه می‌كنى؟ تاجر ورشكسته گفت: به همان كسى كه امشب از او خواستم و او تو را فرستاد تا كارم را درست كنى 🌼🍃باز هم اگر محتاج شوم از او کمک می‌خواهم كه بخشنده ترين بخشندگان است و هيچگاه بندگان خود را از ياد نمی‌برد اگر محتاج شوم باز هم از خدايم كه به من نزدیک است و دعايم را مستجاب می‌كند، می‌خواهم كه تو و امثال تو را بفرستد و كارم را اصلاح کند. 🌼🌿🌼🌿🌼 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍
✍حکمت خدا روزی حضرت موسی (ع) به پیشگاه خداوند عرضه داشت: خدایا امروز من را به برخی اسرار و امور نهفته آگاه کن! خداوند خطاب به او فرمود: به کنار چشمه برو، خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه حوادثی در آنجا رخ می دهد! موسی این کار را کرد و به نظاره ی چشمه پرداخت. در همان لحظه سواری به کنار آب آمد ،لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس لباس بر تن کرد و رفت.اما کیسه ی پول های خود را جا گذاشت. کودکی کنار چشمه آمد و کیسه ی پول را برداشت و رفت. موسی شاهد بود که در همان لحظه کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست. در همین لحظه سوار به دنبال کیسه ی خود بازگشت و چون کیسه را نیافت، از کور پرسید: آیا تو کیسه ی پول مرا ندیدی؟ کور که از هیچ چیز اطلاع نداشت ،اظهار بی خبری کرد. سوار،باچند ضربه،کور را از پا در آورد و او را کشت و گریخت. موسی بعد از این واقعه عرض کرد: خدایا! این چه حادثه ای بود که به من نشان دادی؟ حکمت هرچی بود این گونه بود که فرد بی گناه کشته شد!!! خداوند فرمود: ای موسی! پدر این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار، کار کرده بود و دقیقا آنچه در کیسه بود،حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن خودداری کرده بود. اینک کودک وارث پدر است که از این راه به حق خود رسید. اما آن کور که تو دیدی در جوانی پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با حکمت و عدالت به سزای عمل خود رسید. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ لطفا حمایت کنید👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 @sokhanangoharbar
همه بلدن شن، همه بلدن جا بزنن همه بلدن باشن همه بلدن بگن قسمتمون همینه همه بلدن بگن نمیشه همه بلدن بیارن همه بلدن انجام ندن پس تو یاد و مثل بقیه نباش…! @sokhanangoharbar