بھمگـفت:خوشبحالماھوخورشید
پرسیدم:چـرا . . .🧐
جوابمدادگفت:حداقل
ازدیدن امامزمانعـج محرومنیستن👌🏼
#امام_زمان
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
شھیدمھدےذاڪرحسینے
هیچوقتگریہنمےکرد. 😳
معتقدبودگریہفقطبراےامامحسین(ع) است.👌🏼
فقطبعضیازاوقاتکہنهجالبلاغہرا میخواند،اشکےگوشہچشمشراخیس میکرد.😔
ولےزمانےرسیدکہ،براےرفتنبہسوریہبہ شهیدسردارحاجحسیناسدالهےالتماس میکردوگریہمیکردواشکمیریخت😭کہبہاوهماجازهرفتنبدهند .
آخرشبکہحاجےبہمهدےگفت:براےرفتن بہسوریہآمادهباش،انگارمهدے دوباره مهدےمتولدشد...
#شهیدانه
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
✍🏻"حرص و آز "
کشاورزی هر سال که گندم میكاشت، ضرر میكرد...🌾
تا اینكه یك سال تصمیم گرفت، با خدا شریك شود و زراعتش را شریكی بكارد...👌🏼
اول زمستان موقع بذرپاشی نذر كرد كه هنگام برداشت محصول، نصف آن را در راہ خدا، بین فقرا و مستمندان تقسیم كند.
اتفاقاً آن سال، سال خوبی شد و محصول زیادی گیرش آمد.👌🏼
هنگام درو از همسایههایش كمك گرفت و گندمها را درو كرد و خرمن زد...
اما طمع بر او غالب شد و تمام گندمها را بار خر كرد و به خانهاش برد و گفت:
«خدایا، امسال تمام زراعت مال من، سال بعد همهاش مال تو!»👌🏼
از قضا سال بعد هم سال خیلی خوبی شد، اما باز طمع نگذاشت كه مرد كشاورز نذرش را ادا كند...!
باز رو كرد به خدا و گفت:
«ای خدا، امسال هم اگر اجازہ دهی، تمام گندمها را من میبرم و در عوض دو سال پشت سر هم، برای تو كشت میكنم!»
سال سوم از دو سال قبل هم بهتر بود و مرد كشاورز مجبور شد، از همسایگانش چند تا خر و جوال بگیرد، تا بتواند محصول را به خانه برساند.
وقتی روانه شهر شد، در راہ با خدا راز و نیاز میكرد كه: «خدایا، قول میدهم سه سال آیندہ همه گندمها را در راہ تو بدهم!!»
همینطور كه داشت این حرفها را میزد، به رودخانهای رسید...
خرها را راند، تا از رودخانه عبور كنند كه ناگهان باران شدید بارید و سیلابی راہ افتاد و تمام گندمها و خرها را یكجا برد...
مردك دستپاچه شد و به كوہ بلندی پناہ برد و با ناراحتی داد زد:
«خدایا! گندمها مال خودت، خر و جوال مردم را كجا میبری؟»
#حکایت
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
- سـخـنـان گـهـربــار !
✍🏻"حرص و آز " کشاورزی هر سال که گندم میكاشت، ضرر میكرد...🌾 تا اینكه یك سال تصمیم گرفت، با خدا شر
هرکه را باشد طمع اَلکَن (لکنت زبان) شود
با طمع کی چشم و دل روشن شود
پیش چشم او خیال جاہ و زر،
همچنان باشد که موی اندر بصر!
جز مگر مستی که از حق پر بوَد
گر چه بِدْهی گنجها، او حُر بود
📚(مولانا، مثنوی معنوی)
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
امام_على عليه السلام فرمودند: 🌸✨
🔰 المِراءُ بَذرُ الشَّرِّ
✍🏻 مجادله، بذرِ شرّ است
📚غررالحكم حدیث 393
#حدیث
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
🔰امام صادق (ع):
✍🏻برآوردن حاجات مؤمن از آزاد کردن هزار بنده و فرستادن هزار اسب برای جهاد در راه خدا بهتر است.👌🏼💯
📚کافی ص۱۹۳ح ۳
#حدیث
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
💠امام علی (ع):
✍🏻بپرهیز از خلف وعده که آن موجب نفرت خدا و مردم از تو میشود.
📚نهج البلاغه (للصبحی صالح)،ص۴۴۴
#حدیث
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
شهید محمد حسین یوسف الهی🌸✨
🌷 وقتی محمد حسین در کلاس اول دبیرستان بود، رفته بود مسجد. دیر کرده بود. نگرانش شدم. وقتی پدرش آمد، از او پرسیدم: محمد حسین کجاست؟
گفت: نگران نباش! مسجد است می آید.
وقتی آمد خانه از علت دیر آمدنش پرسیدم و گفتم: مگر نباید ناهار بخوری؟
🧔 گفت: با بچه ها قرار گذاشتیم روزی چند ساعت به مطالعه #کتاب های شهید مطهری و دکتر شریعتی بگذرانیم. شما دیگر باید به دیر آمدن و نیامدن من عادت کنید. (راوی: مادر شهید)
📚 کتاب حسین پسر غلام حسین (نخل سوخته، ص 32.
#شهیدانه
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝
🍀 امام صادق عليه السلام :
🔸 اِنَّ لاَِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلْبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعْطيَةٌ؛🌸✨🌸✨
🍃 بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.👌🏼
📚 مجموعه ورام، ج ۲، ص ۹۱
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
@sokhanangoharbar
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝