💝💝💝
آن روز قرار بود
🌿 خانواده آقای ابراهیمی
به خانهمان بیایند و
خوب میدانستم
این، یک مهمانی ساده نیست...
راستش
🍁 دست و پایم را گم کرده بودم
چه بپوشم، چطور رفتار کنم...
آخر، این
اولین بار بود...
حس میکردم من که
🎉 هنوز آمادگی ازدواج ندارم....
مادر، حال و روزم را که دید
آرام آمد کنارم نشست؛
نگاهم کرد و
گفت:
🌸 عزیزم،
این روزها دیر یا زود،
برای همهی دخترها از راه میرسد
اینکه نگران هستی،
🔆 خیلی طبیعی است اما
مراقب باش
این نگرانی، باعثِ
تصمیمهای عجیب و غریب،
مثلا فقط فلانی! یا ازدواج هرگز! نشود... 🍃
هر بار خواست
برایت #خواستگار بیاید،
کنار همهی مطالعهها و همهی
🌱🌙 به سر و وضع رسیدنها،
برای آرامش قلبت، بلند شو
چند رکعت نماز، یا
چند صفحه
قرآن بخوان و از خدا
بخواه بهــترین را برایت رقم بزند . . . 💚💜
#قبل_از_ازدواج
💝 @sokhananiziba