eitaa logo
سخن و مداحی ناب خبر فلسطین اخبار پرسپولیس استقلال فوتبال برتر ورزش سه
13.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
39 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته): بعد از وادی السلام قبرستانی به عظمت تخت فولاد اصفهان نداریم. 💫 کانال معرفی سرزمین مقدس تخت فولاد👇 @takhtefoulad_ir 🔻پیامبران مدفون در تخت فولاد 🔻 قبوری که زیارتشان مجرب است 🔻 تصاویر ناب از علما 🔻صدای علمای قدیم 🔻دانلود کتاب تخت فولاد 🔻عجایب تخت فولاد 💫 عضویت در کانال معرفی سرزمین مقدس تخت فولاد👇 https://eitaa.com/joinchat/3050831878Cbc3390435a 💫آشنایی با زوایای آشکار و پنهان دومین قبرستان بزرگ جهان تشیع👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📲Instagram: instagram.com/takhtefoulad_ir 📱Telegram: @takhtefoulad_ir
، کربلای عوام بود و کربلا ، غدیر خواص در غدیر با آنکه بیعت گرفته شد ، جفا شد و در کربلا با آنکه بیعت برداشته شد ، وفا شد مدظله‌العالی 💬 @nab_menbar
🔸 حکایت شنیدنی علامه جعفری از جشن غدیر 🔹 مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد: 🔸یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. 🔹 محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... 🔸 من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند. 🔹عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. 🔸بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. 🔹 وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم. 🔸 سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. 🔹 در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ 🔸 اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. 🔹 سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد ... 🔸 معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. 🔹 پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) ازاین جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته اید و غذاها، شیرینی ها و شربت های خوشمزه می خورید بعد می روید خانه و فکر می کنید که در مدح علی شعر گفته اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. 🔸این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه می کردند. آقای سپهر،بعدها می گفت: تعدادی از آنها زندگی شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. ابن سینای زمان ص 102 - 97. به نقل از مرحوم سید علی اکبر پرورش. 💬 @nab_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5854720158857168885.mp3
7.35M
🎵بسیار زیبا و شنیدنی👆 ⚠️دین بدون رو میشه بی خطر کرد!!مثل کبریت خیس شده..!🚫 . 👈صحبت های کابردی در مورد قرآن و ولایت 💬 @nab_menbar
🌷از درگه تو هيچكسی نا اميد نيست🌷 🌷باب الحوائجی كرمت فرق ميكند🌷 🌺ولادت با سعادت امام موسی کاظم(علیه السلام) بر شما عزیزان مبارک 🌺 ⁦◀️⁩از سخنان گهربار حضرت باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام بهره مند شویم👇 💠 مَا مِن شَیءٍ تَراهُ عَینَاک إلّا وَ فِیه مَوعِظَه 🌷چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزی است. 📚بحاالانوار، ج. ۷۸، ص. ۳۱۹، 💠 قِلَّهُ المَنطِق حُکمٌ عَظِیم، فَعَلَیکُم بِالصُّمتِ 🌷بر شما باد به خموشی که کم گویی، حکمت بزرگی است. 📚بحاالانوار، ج. ۷۸، ص. ۳۲۱، 💠مَن اَحزَنَ والدَیهِ فَقَد عَقهُما 🌷هر که پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است. 📚تحف العقول، ص. ۴۲۵، 💠 مَنِ استَوى‏ یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ 🌷هر کسى که دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است. 📚بحار الأنوار، ج. ۷۸، ص. ۳۲۶، ح. ۵ 💬 @nab_menbar
✨﷽✨ 🍃سيره ی عملی امام کاظم علیه السلام 🍃 🔰عبدالله بن سنان گفت: برای هارون الرشيد لباسهای ارزشمند و زيبايی آورده بودند. هارون آنها را به علی بن يقطين وزير خود بخشيد و از جمله آن لباسها لباسی بود كه از خز و طلا بافته شده بود كه به لباس پادشاهان شباهت داشت. علی بن يقطين لباسها را به اضافه ی اموال ديگر برای مولايش موسی بن جعفر عليه السلام فرستاد. امام عليه السلام همه را پذيرفت ولی آن لباس مخصوص را توسط شخص ديگری برای علی بن يقطين فرستاد، سپس برايش نامه ای نوشت كه اين لباس را از منزل خارج مكن يك وقت مورد احتياج تو واقع می شود. پس از چند روز علی بن يقطين بر يكی از غلامان خود خشم كرد و او را از خدمت عزل كرد. همان غلام پيش هارون الرشيد سخن چينی نمود كه علی بن يقطين قائل به امامت موسی بن جعفر عليه السلام است و خمس اموال خود را همه ساله برای او می فرستد و همان لباسی را كه شما به او بخشيديد برای موسی بن جعفر عليه السلام در فلان روز فرستاده است. هارون بسيار خشمگين شد و گفت بايد اين كار را كشف كنم. فورا شخصی را فرستاد تا علی بن يقطين به نزد او آيد به محض ورود پرسيد لباس مخصوص كه به تو دادم چه كرده ای؟ گفت: در خانه است و آن را در پارچه ای پيچيده‌ام و هر صبح و شام باز می كنم و نگاه می نمايم و از لحاظ تبرك آن را می بوسم. هارون گفت هم اكنون آن را بياور. علی بن يقطين يكی از خدام را فرستاد و گفت در فلان اتاق داخل فلان صندوق در پارچه ای پيچيده است فورا بياور. غلام رفت و آورد. هارون ديد لباس در ميان پارچه ای گذاشته شده و معطر است خشمش فرونشست و گفت: آن را به منزل خود برگردان ديگر سخن كسی را درباره ی تو قبول نمی كنم و جايزه ی زيادی به او بخشيد. دستور داد غلامی را كه سخن چيني كرده بود هزار تازيانه بزنند هنوز بيش از پانصد تازيانه نزده بودند كه مرد . 📗مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۸۹. 💬 @nab_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔰جور دیگر باید دید ◀️ در کودکی همیشه فکر میکردم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است. نزد روانپزشک رفتم و مشکلم را گفتم روانپزشک گفت: "فقط یک سال هفته‌ای سه روز جلسه ای 50 دلار بده و بیا تا درمانت کنم" از آنجایی که این پول را نداشتم که بپردازم بیخیال شدم و نرفتم. شش ماه بعد آن پزشک را در جايي دیدم پرسید: "چرا نیومدی؟" گفتم: "خُب، جلسه‌ای پنجاه دلار، برای یک سال خیلی زیاد بود. یه نجّار منو مجانی معالجه کرد. خوشحالم که اون پول رو پس‌انداز کردم و یه وانت نو خریدم" پزشک گفت: "عجب! میتونم بپرسم اون نجّار چطور تو رو معالجه کرد؟" گفتم: "به من گفت اگه پایه‌های تختخواب را ببُرم، دیگه هیچکس نمی‌تونه زیر تختت قایم بشه❗️" 📌 سخت ترین و گرانترین راه حل الزاما بهترین راه حل نیست. 📌 برای هر تصمیم گیری شتاب نکنیم. 📌 محدودیتها همیشه بد نیست گاهی باعث خلاقیتهای ارزنده ای میشود. 📌 چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. 💬 @nab_menbar
✨﷽✨ 🔰برای دو لقمه بیشتر؛ علی فروش نشویم ! 💠 حضرت علی (ع) بعد از درگذشت غفاری نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی به حال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید. دوم، بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. ✖️مولا گریه کردند و فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. 🔺مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان..دین فروش، وطن فروش و علی فروش نشویم.. 💬 @nab_menbar
✨﷽✨ مقربان روز قیامت 🔰امام کاظم (علیه السلام) می‌فرمایند: طوبی لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ المُقَرَّبونَ یَومَ القیامَةِ خوشا به حال اصلاح کنندگان بین مردم، که آنان همان مقرّبان روز قیامت اند. 📗بحارالأنوار، ج ۶۸، ص ۱۵۶، ح ۱۱ 💬 @nab_menbar
مهلت توبه 🔰در بسياری از آيات و روايات قرآن آمده كه توبه ی فرد تا زمانی مورد قبول واقع می شود كه چشم او به عالم حقيقت بازنشده است. به محض اينكه چشم فرد به عالم آخرت باز شد، ديگر توبه پذيرفته نيست. توبه زمانی باعث رشد و تكامل فرد شده و برای او فايده و ارزش دارد كه از روی اختيار باشد. يعنی با اختيار، حق را انتخاب كرده باشد. اما زمانی كه چشم انسان به حقايقی از جانب عالم غيب باز می شود، از روی اجبار و ترس توبه می كند. اين مسئله ديگر ارزش نداشته و باعث رشد نمی شود. فرعون هم در لحظه ی آخر توبه كرد. به تعبير قرآن فرعون موقع غرق گفت كه من به خدای بنی اسرائيل ايمان آوردم. خداوند متعال در جواب او فرمود: الان ديگر ارزشی ندارد. اين از روی ميل به حق و انتخاب حقيقت نيست كه باعث رشد شود. هركسی هنگام ترس از روی اجبار اين حرف‌ها را می زند. خداوند متعال از اينكه رحمت و مغفرت او شامل حال كسی شود، هيچگاه بخل ندارد. چه در دنيا و چه پس از دنيا. هميشه رحمت خدا واسعه است. اما هنگامی كه شخص عالم آخرت را می بيند و دار دنيا بسته می شود، زمان عمل كردن او تمام می شود. دار عمل، دار دنيا است. مانند يك بطری در بسته كه در اقيانوس انداخته شود. آب بی نهايت است اما چون بطری در بسته است، آب را جذب نمی كند. رحمت خدا بی نهايت است، اما زمانی كه مرگ شخص فرا رسيده و آن طرف را می بيند، دار او بسته شده و عمل تمام مي‌شود. بنابراين اينطور نيست كه مغفرت خدا شامل حال او نشود بلكه اين فرد ديگر نمی تواند مغفرت خدا را جذب كند. 💬 @nab_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🍃انواع عزم🍃 🔰عزم به دو صورت است. عزم آنی و عزم تدريجی. عزم آنی خيلی خوب است. مثل حُر كه تمام گذشته ی خود را كنار می گذارد و به خدمت امام حسين (ع) می آيد. مثل فضيل كه بر دزدی به بالای ديوار رفته بود ولی با شنيدن آيه ی قرآن تغيير كرد. يكی از علما خيلی دخانيات مصرف می كرد. بيمار شد. پزشك به او گفت كه سيگار برای شما ضرر دارد يعنی حرام است و بايد آن را كنار بگذاريد. ايشان همان موقع عزم بر ترك سيگار كرد. به اين اراده، اراده ی آنی می گويند. يك انسان وسواسی می تواند بگويد كه من از فردا صبح اين صفت را كنار می گذارم البته اين يك عزم قوی و قدرت تصميم گيری می خواهد. البته اين كار سخت است ولی هزينه اش كمتر است. عزم تدريجی يعني اندك اندك سعی می كنم كه دروغ را كنار بگذارم. علما می گويند برای اينكه حضور قلب در نماز پيدا كنيم می توانيم بصورت تدريجی اين كار را انجام بدهيم مثلا ابتدا در ركوع اول حضور قلب را رعايت كنيد و بعد كم كم سجده را با حضور قلب بخوانيد و بعد بقيه نماز را به اين صورت با حضور قلب بخوانيد. بعضی ها برای تغيير گام‌های بزرگ بر می دارند كه نمی توانند آنرا به سرانجام برسانند. 💬 @nab_menbar
مباهله 🔰پيامبر در روز مباهله چكاركردند؟ به نجران نصرانی گفتند كه من اين قدر به اعتقادات خودم معتقد هستم كه حاضرم جان خود، دختر، داماد و دو نور چشمم را درطبق بگذارم و بيايم. و ما بگوييم كه خدايا اگر ما بر حق هستيم آنها را نابود كن و اگر آنها برحق هستند ما را نابود كن. وقتی اُسقف نجران اين وضعيت را ديد گفت: اين انسانهايی را كه من می بينم دست به دعا بلند كنند زمين و زمان بهم می ريزد. ما هنوز حاضر نشده ايم كه برای اعتقادات مان از جان مان مايه بگذاريم. همه ی مردم از ارتباط دختر و پسر ناراحت هستند. همه ی مردم از اين گناهان كه براحتی انجام می شود و قبح آن هم ريخته است ناراحت هستند. از اين چشم چرانی ها، روابط آزاد و شوخی كردن‌ها ناراحت هستند. همه ی اين‌ها نياز است. اين قدر روابط باز زن ومرد در فيلم‌ها ادارات بخاطر نياز است. همه می بينيم ولی حاضر نيستيم كه يك خرجی بكنيم. پس بيخود نگوييم كه ما مسلمان هستيم. همه ی ما داريم به معصيت الهی رضايت می دهيم. وقتی بچه ی من غذا می خواهد، از همه زودتر پدر و مادر می فهمد ولی وقتی فرزندانتان همسر می خواهند چرا شما متوجه نمی شويد؟ چه چيزی مانع ما شده است؟ اين يك حجاب‌های بيخود است. بفرض اين واقعيت جامعه است ما بايد هر واقعيتی را بپذيريم؟ يكی از واقعيت‌های انگلستان همجنس بازی است. آيا اين پدر ميپذيرد؟ ما واقعيت‌ها را با عقل خودمان می سنجيم. يكی از واقعيت‌های اروپا بی حجابی است. آيا اين پدر می گذارد؟ 💬 @nab_menbar