🔴🔶کرونا، کودکان، عدل الهی
#شبهات_اعتقادی
کودکان بی گناه چرا باید دچار کرونا شوند؟:
نکته اول: هرچند ممکن است یکی از عوامل بیماری و دشواری در زندگی، عدم اطاعت از فرامین الهی و در حقیقت مکافات اعمال بد انسان باشد ولی این گونه نیست که هر جا بیماری وجود دارد، مصداقی از مصادیق «عذاب الهی» است! آری، برخی از این اتفاقات ناگوار، منشأ انسانی داشته و عملکرد انسان ها در نوع مناسبات و اتفاقاتی که در یک منطقه و یک دوره می افتد، مؤثر است. همچنانکه قرآن کریم در این خصوص می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِى النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ »؛ «به سبب اعمال مردم، در برّ و بحر فساد آشکار شد تا جزاى بخشى از اعمالى را که انجام دادهاند به آن ها بچشاند شاید بازگردند». (1)
و البته گاهی عوامل بشری و یا علل طبیعی منشأ شیوع بیماری و یا برخی بلاهاست که در این موارد نباید عدالت الهی را هدف قرار دهیم.
#روز_هفدهم
@solalehakhlaghi
تقدیر امور و اختیار انسان
مناسبت: شب قدر
#شبهات_اعتقادی
معنای قدر؟ مقدرات؟ اختیار انسان:
در پاسخ اين سؤال، كه چرا اين شب، شب قدر ناميده شده؟ سخن بسيار گفتهاند، از جمله اينكه:
1- شب قدر به اين جهت" قدر" ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مىشود، شاهد اين معنى سوره دخان است كه مىفرمايد:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ:
" ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم، و ما همواره انذار كننده بودهايم، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مىگردد" (دخان- 3 و 4).
اين بيان هماهنگ با روايات متعددى است كه مىگويد: در آن شب، مقدرات يك سال انسانها تعيين مىگردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور ديگر، در آن ليله مباركه تفريق و تبيين مىشود.
البته اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگيها و لياقتهاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است.
يعنى براى هر كس آن مقدر مىكنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينههايش از ناحيه خود او فراهم شده، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد و بلكه تاكيدى بر آن است.
2- بعضى نيز گفتهاند آن شب را از اين جهت شب قدر ناميدهاند كه داراى قدر و شرافت عظيمى است (نظير آنچه در آيه 74 سوره حج آمده است ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ" آنها قدر خداوند را نشناختند").
3- گاه نيز گفتهاند به خاطر آن است كه قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسيله فرشته صاحب قدر نازل گرديد.
4- يا اينكه شبى است كه مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
5- يا اينكه كسى كه آن شب را احيا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مىشود.
6- يا اينكه در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مىشوند كه عرصه زمين بر آنها تنگ مىشود، چون تقدير به معنى- تنگ گرفتن نيز آمده است مانند وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ (طلاق- 7). (1)
1. تفسير نمونه، ج27، ص: 188
#شب_قدر
#تقدیر_امور
#اختیار
@solalehakhlaghi
#شبهات_اعتقادی
♦️♦️♦️آیاخدا دیده می شود؟؟؟؟؟؟؟
نکته اول: اگر منظور از دیدن، دیدن با چشم (رؤیت بصریّة) باشد، جواب منفی است ؛و تفاوتی بین دنیا و آخرت ندارد.
دلایل ممتنع بودن رؤیت خداوند به معنای مذکور، متعدد هست که به دو مورداشاره میشود:
الف: دیدن با چشم، وقتی معنا دارد که آن چیز، جسم یا جسمانی باشد و چنین چیزی حتماً دارای جهت هست و چیزی که جهت داشته باشد، محدود است و نیازمند مکان، درحالیکه خداوند از تمام این امور منزه است.
ب: اگر بگوییم خدا دیده میشود: یا تمام ذات الهی را میبینیم که لازمهی آن محدود بودن هست و یا جزئی از ذات را مشاهده میکنیم که لازمه آن مرکب بودن و دارای اجزاء بودن خداوند است که تمام این امور در حقّ خداوند محال هست.
قران کریم میفرماید: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»؛«چشمها او را نمىبينند؛ ولى او همه چشمها را مىبيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها و باخبر از دقايق موجودات) و آگاه (از همه) چيز است»(1)
نکته دوم: اگر معنای رؤیت خداوند، مشاهده قلبی باشد، این امر اشکالی ندارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در جواب ذعلب یمانی که از ایشان پرسید: آیا پروردگارت را دیدهای؟ فرمودند: آیا کسی را که ندیدهام، عبادت میکنم؟ و وقتی ذعلب میپرسد: کیف تراه؟ حضرت میفرمایند: «لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان...»؛«چشمها او را مانند چيزهاى ديدنى ديگر نمىبيند، ولى دلها با حقايق ايمان او را مى بيند»(2)
منبع :
1. انعام/103
2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 258
@solalehakhlaghi
#شبهات_اعتقادی
عریان بودن در قیامت!
آیا در قیامت، عریان محشور می شویم؟
نکته اول: از روایات پیامبر اسلام و آل الله علیهم صلوات الله، چنین استفاده میشود که همه افراد در روز قیامت، عریان محشور میشوند جز افرادی که در دنیا تقوا را لباس خود قرار داده و اهل ایمان باشند.
قرآن کریم میفرماید: «...وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْر...»؛ «و جامهی پرهيزگارى از هر جامهاى بهتر است» (1)
در روایتی که در منابع شیعه و سنی مذکور است و به نقل از رسول مهربانیهاست چنین آمده: «يُحْشَرُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلا»؛ «مردم در قیامت، پابرهنه، عریان و غیر مختون (مانند روزی که از مادر متولدشدهاند) محشور میشوند». (2)
از وجود نازنین پیامبر اسلام صلواتاللهعلیه منقول است که خطاب به صدیقه طاهره سلامالله علیها فرمودند: «تُسْتَرُ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ وَ تُبْدَى عَوْرَةُ الْكَافِرِين»؛ «عورت مؤمن پوشیده میشود و عورت کافران آشکار». (3)
امام صادق علیهالسلام یکی از اوصاف مؤمنین در قیامت را چنین بازگو میکنند: «مَسْتُورَةٌ عَوْرَاتُهُم»؛ «عورتهای آنان پوشیده است». (4)
نکته دوم: البته باید توجه داشته باشیم، هرچند عریان محشور شدن نوعی عذاب که نتیجه و ظهور اعمال و رفتار ما در دنیا است اما در آن صحنه، انسانها چنان به خود مشغول و در فکر نجاتشان میباشند که به هم دیگر نگاه نمیکنند و توجهی به هم ندارند. لذا وقتی یکی از همسران پیامبر از ایشان پرسید: «وای از این زشتی! آیا آنان از زن و مرد به عورتهای یکدیگر نگاه میکنند؟!»، پیامبر فرمودند: «هر انسان در آن روز چنان به خودش مشغول و گرفتار است که حتى فرصت ذهنی برای این کار ندارد». (5)
منبع :
1. اعراف/26
2. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج7، ص: 69
3. همان، ص 111
4. همان، ص 184
5. همان/69
@solalehakhlaghi
#شبهات_اعتقادی
بنای بر قبر
مناسبت: ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام )
مگر اسلام مخالف ساختن بنا بر قبر نیست؟:
وهابیان، ساختن گنبد ، ضریح و بقعه و ... بر روی قبور را حرام و تخریب آن را واجب می دانند. آنان ساختن این چیزها بر روی قبور را نوعی شرک و کفر می پندارند.
صغانی می گوید: «مشاهد به منزله بت ها هستند و همان کاری را که عرب جاهلی با بت های مختلف می کرد، پرستندگان قبور، امروزه با مشاهد و قبور انجام می دهند و تغییر نام، عمل را عوض نمی کند.»
به گمان آنها، ساختمان کردن قبرها، بدعتی است که بعد از عصر تابعین رخ داده و در قرون نخستین اسلامی نبوده است. آنان در این مسأله پیرو پیشوای خود، ابن تیمیه و شاگرد او ابن جوزیه هستند. از این رو آنان در چند قرن گذشته، تا می توانستند مشاهد و زیارتگاه ها را ویران کردند و حتی قبور ائمه بقیع و قبر امام حسین(ع) را نیز استثنا نکردند.
آنان در تخریب قبور بقیع، استفتایی تنظیم کردند و به نزد یکی از علمای مدینه فرستادند و او در جواب چنین نوشت:
«ساختن و بنا کردن روی قبرها به اجماع مسلمین حرام است و در این زمینه احادیث صحیح روایت شده و از این رو بسیاری از دانشمندان به وجوب خراب کردن آن ساختمان ها فتوا داده اند و از جمله احادیثی که راجع به لزوم خراب کردن قبور مورد استناد قرار گرفته حدیثی است که علی(ع) به ابی الهیاج می گوید: من تو را برای کاری می فرستم که رسول خدا مرا برای آن کار فرستاده : اگر مجسمه ای دیدی آن را بشکن و هرگاه قبر بلندی دیدی آن را با خاک یکسان کن.
در صحیح مسلم هم این حدیث روایت شده است؛ اما موضوع مسجد قراردادن قبرستان ها و نماز خواندن در آنها و روشن کردن چراغ، نیز به مفاد حدیث ابن عباس ممنوع است ... و اما توجه به سوی حجره نبوی(ص) در موقع دعا کردن، بهتر است که از این عمل نیز جلوگیری بشود، چنان که از کتب معتبر استفاده می شود، چون بهترین سمت ها، سمت قبله است و همچنین طواف بر قبور و بوسیدن و به طور کلی دست کشیدن به آنها اعمالی است حرام و ممنوع! و نیز ذکر خواندن و رحمت فرستادن در مواقع نامبرده همگی بدعت است و این، چیزی است که نظر ما به آن رسیده است.»
آنان این فتوا را مستمسک تخریب قبور ائمه در بقیع و نیز تخریب دیگر بقعه ها و زیارتگاه ها قرار دادند؛ در پاسخ به این فتوا باید گفت:
1. ادعای اجماع در این باره کاملاً بی اساس است؛ پیروان بیشتر مذاهب اسلامی در اعصار گوناگون این عمل را جایز می دانستند و این سیره مستمر مسلمانان بوده است. مسلمانان بر قبور آنان که از دنیا می رفتند، بقعه می ساخته اند و نسبت به عالمان و بزرگان خود در این مسأله، حساسیت بیشتری نشان می داده اند.
2. حدیث ابی الهیاج، حدیث ضعیفی است؛ چه این که در سلسله راویان آن، راویان غیر ثقه وجود دارند که از جمله آنها سفیان ثوری است. دیگر آنکه این حدیث، به فرض صحت سند، نمی تواند ادعای وهابیان را اثبات کند؛ چون حدیث مذکور، امر به مسطح کردن قبر می کند و این که آن را همانند پشت ماهی نسازند؛ کلمه مُشرِف در حدیث به معنای بلندی بیش از حد است. از این رو آن حضرت دستور داده تا قبرهای بیش از حد بلند را مساوی کنند و کوتاه کنند، نه آن که قبر را تخریب کنند! چه این که تمام مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که می توان، بلکه مستحب است قبر بالاتر از زمین ساخته شود.
3. درباره برخی از احادیث منسوب به پیامبر(ص) که از ساختمان ساختن بر روی قبرها و گچ کاری قبر نهی فرموده، باید گفت که سند این احادیث ضعیف است و متن آنها نیز دارای اضطراب است. نیز باید گفت: نهی اعم از کراهت و حرمت است و به فرض که این احادیث ضعف متن و سند نداشته باشند، ممکن است مقصود از آنها کراهت باشد و کراهت آنجایی است که بر ساختن گنبد و بارگاه، فایده عقلایی مترتّب نباشد، وگرنه آنجا که ساختن بارگاه، از شعائر اسلامی باشد و منافع فراوان معنوی را به دنبال آورد، امر بسیار پسندیده ای است.
4. در آغاز اسلام، مسلمانان بسیار فقیر بودند. برخی از آنان خانه نداشتند و بی سرپناه بودند؛ شاید نهی از ساختمان بر روی قبر ناظر به آن روزگار بوده که بسیاری بی سرپناه بوده اند، نه در دوره های بعد که مسلمانان تمکن مالی فراوان پیدا کردند و به ثروت بسیار دست یافتند.
5. پیامبر(ص) در خانه خود دفن شد؛ اما هیچ یک از صحابه نکوشید که خانه پیامبر را ویران کند تا به حدیث پیامبر(ص) مبنی بر نهی از ساختمان بر قبور عمل کند! این نیز دلیل دیگری بر ردّ سخن وهابیان!
6. آیا وهابیان هرگز نسبت به مصالح عظیم جامعه مسلمانان اندیشیده اند؟ آیا آنان به فکر جلوگیری از نفوذ استعمارگران در بلاد اسلامی بوده اند؟ آیا آنان در برابر نفوذ صهیونیست ها در بلاد اسلامی واکنش نشان داده اند؟ آیا این قدر که از بوسیدن قبر پیامبر خدا(ص) عصبانی می شوند، از محاصره اقتصادی کشورهای مسلمان ناراحت می شوند؟
#سایت_مرسلات
@solalehakhlaghi