eitaa logo
سلیمانی‌آسمانی
282 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.1هزار ویدیو
12 فایل
یا همه عالَم بگیریم 🌷 یا بر عالم ، پی زنیم 🌷 ارتباط مستقیم با مدیر کانال @photometia
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 دین برای شراب و قمار آن‌قدر حساسیت ندارد که برای تفرقۀ در جامعه حساسیت دارد 🔻 امیرالمؤمنین(ع): کسی که به شعار تفرقه دعوت می‌کند او را بکشید ولو زیر عمامۀ من باشد 🔘 برخی عمامه ‌به‌سرها در این فتنه، زود موضِع غلط گرفتند اما دربارۀ آشوب‌ها و قتل‌ شهدای فتنه سکوت کردند 🔘 از هنرمند و ورزشکاری که از احکام اسلام خبر ندارد، انتظاری نیست اما عالم دینی چرا باید به تفرقه دامن بزند و امنیت جامعه را به‌هم بزند؟! __________ برخی از عمامه به‌سرها در این فتنۀ اخیر، قسمتی از کلام امیرالمؤمنین(ع) را در اطلاعیۀ ضدّ نظام و تفرقه‌افکن‌شان نوشتند و گفتند: امیرالمؤمنین فرمود که ظلم به یک دختری را اگر کسی بشنود و بمیرد حق دارد! امیرالمؤمنین(ع) نفرمود که غارت آن گوشواره، طلب‌ مرگ دارد، بلکه فرمود: بی‌تفاوتی در مقابل غارتگران، آرزوی مرگ دارد. یک جایی دختری را غارت کردند و دیگران در مقابل این تروریست‌های غارتگر ساکت بودند و دفاع نکردند. اگر کسی از این بی‌تفاوتی بمیرد حق دارد. اگر یک بی‌سوادی از نهج‌البلاغه سوءاستفاده کرد بر او حرجی نیست؛ عمامه‌‌به‌سر چرا باید از نهج‌البلاغه بد برداشت کند؟ برخی عمامه ‌به‌سرها در این فتنه، زود موضِع غلط گرفتند اما دربارۀ غارت‌ و آشوب و شهادت امثال این شهید، سکوت کردند. طبق کلام امیرالمؤمنین(ع) این سکوت عمامه‌ به‌سرها در برابر ظلمی که به این ملت و به این شهیدان می‌شود را اگر کسی ببیند و آرزوی مرگ کند حق دارد. برخی عمامه به‌سرها هستند که دستور قتل آنها را امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه داده است. می‌فرماید: با جمعیت و با مردم باشید، دست خدا با جماعت است و از تفرقه پرهیز کنید. «وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلْفُرْقَةَ» بعد می‌فرماید: کسی که به شعار تفرقه دعوت می‌کند او را بکشید ولو زیر عمامۀ من باشد «فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِهِ» (نهج‌البلاغه/خطبه127) حضرت امام بیش از هزار مرتبه در سخنرانی‌هایشان به وحدت دعوت کرده‌اند ولی ما عمامه‌ به‌سرهایی داریم که رسماً به تفرقه دعوت می‌کنند! کجای دنیا مردم را علیه نیروی انتظامی و نیروهای نظم‌بخش جامعه تشجیع می‌کنند؟ آیا این کار از یک عالم دینی باید سر بزند؟ چه کسی فضا را داغ کرد تا امثال این جوان به شهادت برسند؟ بر هنرمند و ورزشکار و افرادی که چه‌بسا از احکام اسلامی خبردار نباشند، حرجی نیست اما یک عمامه‌ به‌سر چرا باید این کار را بکند؟ چرا در حوزه، کسی باید بیاید مردم را به تفرقه دعوت کند؛ آن‌هم تفرقه از جنس اپوزسیون شدن در مقابل نظام؟ یعنی از وقیحانه‌ترین حالتش! ریشۀ مشکلات ما اینها است. همیشه تفرقه را در جامعه، داغ نگه می‌دارند و با هر حادثه‌ای دوباره می‌آیند روی موجش سوار می‌شوند. یک عالم دینی این کار را نمی‌کند. عالم دینی سرسپردۀ هیچ جناحی نیست. عالم دینی نباید به تفرقه دامن بزند چون خطر کلام امیرالمؤمنین(ع) او را می‌گیرد. از عالم دینی انتظار نمی‌رود که امنیت جامعه را به‌هم بزند. اگر جامعه آرام باشد، وقتی یک مشکلی در جامعه پیش بیاید، آن را حلّ می‌کنیم. ولی اینها هیچ‌وقت نمی‌خواهند مشکلات حل بشود. در یک فضای آرام که دوقطبی نباشد، هر مشکلی در اقتصاد و مدیریت کشور و مشکلاتی از جنس رانت‌خواری، ضعف مدیران و ناصحیح بودن قوانین، همه حل‌شدنی است. چه وقت می‌شود دربارۀ هر قانونی از جمله قانون حجاب، صحبت کرد؟ وقتی که جامعه آرام شد و دوقطبی از بین رفت. نه وقتی که کومله می‌خواهد امنیت ما را از بین ببرد؛ کومله‌ای که هنرش این است که با موزاییک سر می‌برد و اصلاً مال کردستان هم نیست بلکه مال استان دیگری است و تا دلت بخواهد از کُردها هم کشته است. از ائمۀ محترم جمعه گله دارم که چرا سورۀ منافقین را-که علیه دوقطبی‌سازی و تفرقه است- در فرهنگ جامعه جا نمی‌اندازند؟ بگذارید همۀ جوان‌های ما بدانند که دین برای عرق و شراب و قمار و خیلی از محرّمات آن‌قدر حساسیت ندارد که برای تفرقۀ در جامعه حساسیت دارد. ما منتظر امام‌زمان(ع) هستیم تا این منافقین ذلیل و نابود بشوند «تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ» البته در آن زمان هم نفاق اعتقادی و اخلاقی داریم ولی نفاق اجتماعی نه‌تنها نداریم بلکه بر اساس روایات، کسی که ذره‌ای به‌سوی نفاق اجتماعی برود، حضرت مهدی(ع) دستور قتل او را خواهد داد و این فرمان امیرالمؤمنین(ع) را اجرا خواهد کرد. چرا؟ چون همۀ جامعۀ بشری توجیه هستند و می‌فهمند که تفرقه افکندن چه پدیدۀ شومی است و زشت‌ترین نوع تفرقه افکندن هم «دوقطبی‌سازی» است.. 🚩 مسجد اعظم قم-وداع با پیکر شهید فتنه اخیر - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱ @soleimaniasemani
..👇 🔻تاملی در نوع موضع گیری رهبر انقلاب پیرامون ناآرامی های اخیر چند هفته قبل که تازه ناآرامی ها داشت اوج می گرفت، نوشتم که «برای کسانی که فتنه ٨٨ را از نزدیک دیدند، اتفاقات چند روز گذشته شوخی است.» و حالا که زمان بیشتری می گذرد، قرائن بیشتری برای آن ادعا دارم. از جمله مقایسه روند موضع گیری های کمرنگ رهبر معظم انقلاب نسبت به ناآرامی های اخیر در مقایسه با موضع گیری های پررنگ ایشان در فتنه سال ٨٨ . فتنه سال ٨٨ که از خرداد ماه آغاز و تا دی ماه (مجموعا ٨ ماه) ادامه داشت فتنه سنگین، فراگیر و پیچیده ای بود. به قدری که از همان فردای انتخابات تا ٨ ماه بعد از آن رهبر معظم انقلاب بارها و بارها درباره آن صحبت کردند. تقریبا در هر دیداری و به هر مناسبتی ایشان چند دقیقه ای را به صحبت درباره اتفاقات آن سال و حواشی بعد از انتخابات اختصاص می دادند و از ابعاد مختلف آن فتنه صحبت می کردند به طوری که بعدا مجموعه بیانات ایشان فقط در سال ٨٨ درباره فتنه تبدیل به یک کتاب جداگانه شد. اما درباره ناآرامی های اخیر تا به امروز ایشان چگونه موضع گیری کردند؟ اولین سخنرانی ایشان بعد از شروع ناآرامی ها در ٣٠ شهریور ١٤٠١ در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس بود. جایی که خیلی ها انتظار داشتند رهبر انقلاب مفصل یا حداقل به صورت جزیی اشاره ای به آشوبها داشته باشند اما ایشان حتی یک کلمه در این باره صحبت نکردند. چرا؟ چون هرچقدر صدای این اتفاقات در رسانه های خارجی و ماهواره ای بلند بود در بین توده های مردم ضریب کمتری داشت. تقریبا دو هفته بعد نیز  ( ۱۱ مهر ۱٤٠١ ) در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری، رهبر انقلاب به سخنرانی پرداختند و تنها در بخشهایی از سخنانشان به این غائله اشاره کرده و ضمن اشاره به نقشه های خارجی برای ایجاد ناامنی در کشور تاکید کردند که مواضع  «برخی چهره‌های ورزشی و هنری هیچ اهمّیّت ندارد؛ روی این نباید حسّاسیّت به خرج داد.» امروز هم که ایشان با اعضای دوره جدید مجمع تشخیص دیدار کردند، ضمن بیان نکاتی درباره جایگاه و وظایف مجمع تشخیص جمله ای مهم را خطاب به مسئولان یادآورد شدند: «مراقب باشید این مسائل حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید.» آنالیز سخنان رهبر انقلاب درباره ناآرامی های اخیر در سه دیدار اخیرشان نشان میدهد که در مجموع  نوع موضع گیری و جملاتی که ایشان درباره این اتفاقات بیان کرده اند، کاملا متفاوت با فضای سال ۸۸ است. تفاوت اصلی نیز در اینجاست که در اتفاقات سال ۸۸ بخش زیادی از مردم دچار شبهه شده بودند و به همین خاطر حداقل در روزهای اول پس از برگزاری انتخابات، یک جریان قابل توجه هم در خیابان حضور داشت اما در جریان اغتشاشات اخیر هرچقدر جنگ رسانه ای جهانی قوی و محکمی علیه جمهوری اسلامی وجود دارد اما جریان اجتماعی قابل توجهی با افراد حاضر در کف خیابان همراهی نمی کند و به جز هسته های آشوب چند ده نفره پراکنده، اثری از همراهی مردم با آنها وجود ندارد. این شاید مهمترین تفاوت آشوبهای اخیر با حوادث سال ۸۸ است که هم مشاهدات عینی و خیابانی آن را تایید می کند و هم نوع موضع گیری رهبر انقلاب درباره آن. رهبر انقلاب درباره آشوب های سال ۸۸ همان ابتدا از لفظ «فتنه» استفاده کردند چون حق و باطل به شدت به هم ممزوج بود و افراد زیادی از توده های مردم دچار سوال بودند اما در ناآرامی های اخیر ایشان از لفظ «اغتشاش» استفاده کردند چرا که از همان ابتدا مرز بین حق و باطل مشخص بود و به همین خاطر هیچ بخش قابل توجهی از مردم دچار شبهه نبودند. به همین خاطر با گذشت 20 روز از شروع ناآرامی ها علیرغم اینکه مردم از موضوعات مختلف اقتصادی و معیشتی گلایه دارند اما روی خوشی به این مدل تجمعات نشان نمی دهند زیرا می دانند شورش های بی سر و بی هدف، نه تنها امکان بهتر کردن اوضاع را ندارد بلکه سرنوشت قطعی آن از بین بردن محسنات فعلی است. @soleimaniasemani
🔻آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! 🖋 مهدی جمشیدی ۱. بسیار اندک‌ بودند، امّا می‌خواستند «وانمود» کنند که فراونند. می‌خواستند «گروهک‌های مجازی» را به «لشکرهای خیابانی» تبدیل کنند. بااین‌حال، نتوانستند «مردم» را با خود همراه کنند. تصوّر می‌کردند که «جامعۀ ایران»، چونان «انبار کاه»، فقط محتاج یک «جرقۀ کوچک» است تا شعله‌ور شود. نه‌فقط «جرقه»، بلکه «آتش‌ها» برافروختند امّا جامعه نخروشید و با آنها هم‌صدا و هم‌داستان نشد. این اقلیّت محض و مطلق، نعره‌های بلند سر دادند، امّا جامعه به راهی ‌رفت و اینان به راهی دیگر. «اقلیّت مطلق» بودند و «اقلیّت مطلق» ماندند. هرچه که دست‌وپا زدند و هوچی‌گری و روایت‌سازی و بازی‌پردازی کردند، نشد که نشد. و چون ناکام ماندند، در پی جبران برآمدند؛ با «آتش» و «خون» و «دروغ» و «فریب» در خیاباهای فضای مجازی و خیابان‌های ایران. و تلخ‌تر و سوزاننده‌تر از همه، روایت‌های دروغین بود. و از این جمله، متهم‌ساختن آیت‌الله خامنه‌ای به «دیکتاتوری». ۲. آیت‌الله خامنه‌ای چه کرده است که چنین اتهامی را بر او روا داشتند؟! او در هیچ انتخاباتی دخالت نکرده است و همچون یک شهروند عادی، «یک رأی» به صندوق انداخته و سپس نظاره‌گر کنشگریِ آزادانۀ مردم بوده است. او رأی مردم را «محترم» دانسته است و در منطق حکمرانی، «دخالت مستقیم و جدّی» داده است. او همواره به «مشارکت حداکثریِ مردم در انتخابات»، توصیه کرده است و نتیجه را فرع بر حضور دانسته است. حتّی آنگاه که «گزینه‌های زاویه‌دار با او» به قدرت رسیده‌اند، منطق مردم‌سالاری را کنار ننهاده و انتخابات را «ابطال» نکرده است. او در برابر این گزینه‌ها، «کارشکنی» و «سنگ‌اندازی» نکرده و جهت‌گیری‌های شخصی‌اش را مبنای تعاملاتش قرار نداده است. همۀ تعاملات او بر اساس «اخلاق» و در چهارچوب «قانون» بوده است. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۳. آیت‌الله خامنه‌ای در وظایف قوا و نهادها دخالت نکرده و از مدیران و کارگزاران، «مترسک بی‌عمل» و «عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی» نساخته است. او به جای «قانون»، به «خود» ارجاع نداده است و در دورۀ حاکمیّت، نظرش جایگزین قانون نشده است. او سلیقه و پسند خود را بر قانون ترجیح نداده است. هرچه که توانسته، کمتروکمتر مداخله کرده و حضور داشته است تا جریان امور، به‌صورت طبیعی و در امتداد قانون پیش برود. او نه آشکارا و نه پنهانی، هیچ امری را از «مدار قانون»، خارج نکرده و «بدعت» نساخته است. حکومت ایران در چهارچوب قانون پیش می‌رود نه خواسته‌های شخص او. حضور و قدرت و عظمت او، کمترین سایه‌ای بر سرِ قانون نیفکنده است. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۴. آیت‌الله خامنه‌ای، بسیار بر «فرهنگ» و «سبک زندگی» اصرار می‌ورزد، امّا در پی «تحمیل» و «تحکّم» نبوده است. با این‌که «حاکم» و «در قدرت» است، امّا به زبان «زور» و «اجبار» سخن نگفته و «امر» و «فرمان» صادر نکرده است، بلکه همچون یک «عالِم دینی»، دردها و نگرانی‌های فرهنگی‌اش را شفاف و صمیمانه بازگفته و «استدلال» کرده است. آری، «استدلال»! او برای اصلاح سبک زندگی، «بخشنامه‌های فاشیستی» صادر نکرده و از «موضع بالا» به جامعه نگاه نکرده است. او همواره خود را «از جامعه» و «در کنار جامعه»، انگاشته است. او «از مردم» بوده است نه «بر مردم». او «تربیت» و «فهم» و «اخلاق» و «گفتگو» و «تبیین» و «گفتمان‌سازی» را کنار نزده و «تحکّم» و «تحمیل» و «زور» و «خشونت» و «تعدّی» و «جبر» را حاکم نکرده است. زبان او، «زبان استدلال» بوده است؛ همچون تمام گذشتۀ فکری‌اش. «آیت‌الله خامنه‌ایِ نظام جمهوری اسلامی»، همان «حجت‌الاسلام خامنه‌ایِ طرح کلّیِ اندیشۀ اسلامی در قرآن» است؛ با همان حوصلۀ گفتگویی و اهتمام تبیینی و منطق تبلیغی. پس از پنجاه سال، و با وجود صدرنشینی در قدرت سیاسی، حال‌وهوای او دگرگون نشده است. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۵. عدّه‌ای از یک «اعتراض جزئی»، شعار ساختارشکنانۀ «مرگ بر دیکتاتور» ساختند و در خیابان، حرمت او را شکستند و حریمش را درنوردید، امّا او هیچ واکنشی نشان نداد. نه‌فقط توپ و تانک به خیابان نیاورد و چوبۀ دار برپا نکرد، بلکه گفت حساب «هیجان‌زدگانِ بازی‌خورده» را از «غرض‌ورزانِ بازی‌ساز» جدا کنید و همه را به یک چوب نرانید. او هیچ سخنی در دفاع از خود نگفت و زبان به انتقاد نگشود. او مرز میان «منتقد» و «معارض» را شعار «مرگ بر دیکتاتور» ندانست و خویش را محور و مبنای حقّ معرفی نکرد. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۶. نه، او «دیکتاتور» نیست، او «مقتدرِ مظلوم» است. و مگر حاج‌قاسم سلیمانی در وصیّت‌نامه‌اش، آیت‌الله خامنه‌ای را «مظلوم» نخواند؟! چه خون‌دل‌ها که نخورده است در این سال‌ها، و چه دردها و رنج‌ها که پنهان نساخته است در عمق سینه‌اش ... . از چشمانِ قلمم، اشک می‌چکد و از حنجره‌اش، فریاد برمی‌آید. @soleimaniasemani
🔻آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! 🖋 مهدی جمشیدی ۱. بسیار اندک‌ بودند، امّا می‌خواستند «وانمود» کنند که فراونند. می‌خواستند «گروهک‌های مجازی» را به «لشکرهای خیابانی» تبدیل کنند. بااین‌حال، نتوانستند «مردم» را با خود همراه کنند. تصوّر می‌کردند که «جامعۀ ایران»، چونان «انبار کاه»، فقط محتاج یک «جرقۀ کوچک» است تا شعله‌ور شود. نه‌فقط «جرقه»، بلکه «آتش‌ها» برافروختند امّا جامعه نخروشید و با آنها هم‌صدا و هم‌داستان نشد. این اقلیّت محض و مطلق، نعره‌های بلند سر دادند، امّا جامعه به راهی ‌رفت و اینان به راهی دیگر. «اقلیّت مطلق» بودند و «اقلیّت مطلق» ماندند. هرچه که دست‌وپا زدند و هوچی‌گری و روایت‌سازی و بازی‌پردازی کردند، نشد که نشد. و چون ناکام ماندند، در پی جبران برآمدند؛ با «آتش» و «خون» و «دروغ» و «فریب» در خیاباهای فضای مجازی و خیابان‌های ایران. و تلخ‌تر و سوزاننده‌تر از همه، روایت‌های دروغین بود. و از این جمله، متهم‌ساختن آیت‌الله خامنه‌ای به «دیکتاتوری». ۲. آیت‌الله خامنه‌ای چه کرده است که چنین اتهامی را بر او روا داشتند؟! او در هیچ انتخاباتی دخالت نکرده است و همچون یک شهروند عادی، «یک رأی» به صندوق انداخته و سپس نظاره‌گر کنشگریِ آزادانۀ مردم بوده است. او رأی مردم را «محترم» دانسته است و در منطق حکمرانی، «دخالت مستقیم و جدّی» داده است. او همواره به «مشارکت حداکثریِ مردم در انتخابات»، توصیه کرده است و نتیجه را فرع بر حضور دانسته است. حتّی آنگاه که «گزینه‌های زاویه‌دار با او» به قدرت رسیده‌اند، منطق مردم‌سالاری را کنار ننهاده و انتخابات را «ابطال» نکرده است. او در برابر این گزینه‌ها، «کارشکنی» و «سنگ‌اندازی» نکرده و جهت‌گیری‌های شخصی‌اش را مبنای تعاملاتش قرار نداده است. همۀ تعاملات او بر اساس «اخلاق» و در چهارچوب «قانون» بوده است. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۳. آیت‌الله خامنه‌ای در وظایف قوا و نهادها دخالت نکرده و از مدیران و کارگزاران، «مترسک بی‌عمل» و «عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی» نساخته است. او به جای «قانون»، به «خود» ارجاع نداده است و در دورۀ حاکمیّت، نظرش جایگزین قانون نشده است. او سلیقه و پسند خود را بر قانون ترجیح نداده است. هرچه که توانسته، کمتروکمتر مداخله کرده و حضور داشته است تا جریان امور، به‌صورت طبیعی و در امتداد قانون پیش برود. او نه آشکارا و نه پنهانی، هیچ امری را از «مدار قانون»، خارج نکرده و «بدعت» نساخته است. حکومت ایران در چهارچوب قانون پیش می‌رود نه خواسته‌های شخص او. حضور و قدرت و عظمت او، کمترین سایه‌ای بر سرِ قانون نیفکنده است. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۴. آیت‌الله خامنه‌ای، بسیار بر «فرهنگ» و «سبک زندگی» اصرار می‌ورزد، امّا در پی «تحمیل» و «تحکّم» نبوده است. با این‌که «حاکم» و «در قدرت» است، امّا به زبان «زور» و «اجبار» سخن نگفته و «امر» و «فرمان» صادر نکرده است، بلکه همچون یک «عالِم دینی»، دردها و نگرانی‌های فرهنگی‌اش را شفاف و صمیمانه بازگفته و «استدلال» کرده است. آری، «استدلال»! او برای اصلاح سبک زندگی، «بخشنامه‌های فاشیستی» صادر نکرده و از «موضع بالا» به جامعه نگاه نکرده است. او همواره خود را «از جامعه» و «در کنار جامعه»، انگاشته است. او «از مردم» بوده است نه «بر مردم». او «تربیت» و «فهم» و «اخلاق» و «گفتگو» و «تبیین» و «گفتمان‌سازی» را کنار نزده و «تحکّم» و «تحمیل» و «زور» و «خشونت» و «تعدّی» و «جبر» را حاکم نکرده است. زبان او، «زبان استدلال» بوده است؛ همچون تمام گذشتۀ فکری‌اش. «آیت‌الله خامنه‌ایِ نظام جمهوری اسلامی»، همان «حجت‌الاسلام خامنه‌ایِ طرح کلّیِ اندیشۀ اسلامی در قرآن» است؛ با همان حوصلۀ گفتگویی و اهتمام تبیینی و منطق تبلیغی. پس از پنجاه سال، و با وجود صدرنشینی در قدرت سیاسی، حال‌وهوای او دگرگون نشده است. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۵. عدّه‌ای از یک «اعتراض جزئی»، شعار ساختارشکنانۀ «مرگ بر دیکتاتور» ساختند و در خیابان، حرمت او را شکستند و حریمش را درنوردید، امّا او هیچ واکنشی نشان نداد. نه‌فقط توپ و تانک به خیابان نیاورد و چوبۀ دار برپا نکرد، بلکه گفت حساب «هیجان‌زدگانِ بازی‌خورده» را از «غرض‌ورزانِ بازی‌ساز» جدا کنید و همه را به یک چوب نرانید. او هیچ سخنی در دفاع از خود نگفت و زبان به انتقاد نگشود. او مرز میان «منتقد» و «معارض» را شعار «مرگ بر دیکتاتور» ندانست و خویش را محور و مبنای حقّ معرفی نکرد. آیا «دیکتاتور» این‌گونه است؟! ۶. نه، او «دیکتاتور» نیست، او «مقتدرِ مظلوم» است. و مگر حاج‌قاسم سلیمانی در وصیّت‌نامه‌اش، آیت‌الله خامنه‌ای را «مظلوم» نخواند؟! چه خون‌دل‌ها که نخورده است در این سال‌ها، و چه دردها و رنج‌ها که پنهان نساخته است در عمق سینه‌اش ... . از چشمانِ قلمم، اشک می‌چکد و از حنجره‌اش، فریاد برمی‌آید. 🌿🍃 @soleimaniasemani
📢 قیام ملی علیه جنگ ترکیبی 👈 رمز پیروزی و غلبه ایرانی‌طلبان بر ویرانی‌طلبان چیست؟ 🔻 خردادماه ۱۴۰۱ بعد از فروکش‌کردن بحران بیماری همه‌گیر کرونا، مردم در حرم مطهر امام خمینی جمع شده بودند تا با حضور رهبر انقلاب و در سالروز رحلت خمینی کبیر، دوباره پای درس و مکتب امام بنشینند. اما بین سطور و در میان سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، اشارات روشنی از طرح‌های در دستورکار دشمن وجود داشت که گویا برای اجرایی‌کردن آن، چشم به یک زمان مناسب بسته بودند: «امروز مهم‌ترین امید دشمنان برای ضربه زدن به کشور، امید بستن به اعتراضات مردمی است. امیدشان به این است که بلکه بتوانند با کار روانی، با فعّالیّتهای اینترنتی و فضای مجازی و انواع و اقسام اینها، با پول، با مزدور‌پروری، مردم را در مقابل نظام اسلامی و جمهوری اسلامی قرار بدهند.» ۱۴۰۱/۳/۱۴ 🔹️ ایشان چهار ماه بعد و در بیاناتی که در جمع دانشجویان دانشگاه‌های نیروهای مسلح در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی داشتند، مجدداً به این موضوع اشاره کردند که دشمن از مدت‌ها قبل برای آشوب و اغتشاش و ناامنی در کشور، برنامه‌ریزی کرده بود: «این اغتشاش برنامه‌ریزی داشت؛‌ این اغتشاش برنامه‌ریزی‌شده بود. اگر قضیّه این دختر جوان هم نبود، یک بهانه دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اوّل مهر... در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند.» ۱۴۰۱/۷/۱۱ براساس این هشدارها و نشانه‌هایی که جامعه اطلاعاتی کشور آنها را گوشزد کرده بوده است، دشمن برای ایجاد آشوب در پهنه کشور برنامه‌ریزی کرده و از مدت‌ها قبل آماده بود و آنچه او را به طمع انداخت، حادثه‌ای بود که در شهریورماه رخ داد. ♦️گوشه کوچکی از تدارکی بزرگ 🔸️بیانیه‌ مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، در هفته‌های اخیر، ترسیم بخشی کوچک از تدارک بزرگی بود که توسط سرویس‌های امنیتی آمریکایی، اسرائیلی و سعودی، برای مختل‌کردن امنیت در ایران برنامه‌ریزی شده بود. اما دشمن برای دمیدن به شعله آشوب و اغتشاش، برخلاف موارد قبلی تنها به یک ابزار و مجرا تکیه نکرده و همه استعدادها و پتانسیل‌هایش را به میدان آورده بود. اقداماتی برای راه‌اندازی یک غائله سراسری در ایران با هدف جنایت، علیه ملت بزرگ ایران و تمامیت ارضی کشور و زمینه‌سازی برای تشدید فشارهای خارجی که بازی‌گردان و طراح اصلی آن، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود و سرویس اطلاعات خارجی انگلیس، سرویس اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی (موساد)، سرویس اطلاعات خارجی آل‌سعود و چند کشور دیگر هم، در این جریان مداخله کردند. اما این اقدامات چه بود و به چه شکل طراحی و پیاده‌سازی شد؟ ♦️ انگاره‌سازی و راهبری جریان تحریف 🔹️ مؤسسه اعانه ملی برای دموکراسی و نهادهای وابسته نظیر مؤسسه دموکراتیک ملی، مؤسسه بین‌المللی جمهوری‌خواهی، مرکز آمریکایی برای همبستگی کارگران، بنیاد جامعه باز، خانه آزادی و... بخشی از مؤسسه‌ها و اندیشکده‌هایی هستند که در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران مورد اشاره قرار گرفته اند. مؤسساتی که به‌مثابه مغز متفکر جریان تحریف، وارد عمل شده‌اند. نظریه‌‌پردازی و انگاره‌سازی پیرامون نقش زنان در حوادث پیش روی ایران و تئوری‌پردازی برای اعمال خشونت علیه مردم و مقدسات آنان و هجمه به نیروهای امنیتی، ساخته و پرداخته این به‌اصطلاح اتاق فکرهایی است که نسخه جنگ خیابانی و اغتشاش می‌پیچند. ♦️ آموزش به اغتشاشگران و شبکه‌سازی از آنان 🔸️ "کاری که ۲۵ سال قبل سازمان سیا به‌صورت پنهانی و با جاسوسی انجام می‌داد، امروز ما از طریق مؤسسات و در بستر آموزش انجام می‌دهیم!" این اظهارات صریح مدیر مؤسسه اعانه‌ ملی برای دموکراسی است که بیانگر کارکرد اصلی و پشت‌پرده کار آن‌ها است. 🌿🍃🌾 @Soleimaniasemani 🔍 ادامه👇
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 🔸کسی که عالِم به زمان نباشد، تصور می‌کند زمانه، زمانۀ تقیه است و نباید با آمریکا و اسرائیل مقابله کرد🔸 علی علیه السلام می فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» انسان آگاه به زمان، اشتباهات بر او حاکم نمی شود، گرفتار خطای در انتخاب راه نمی شود. پس آگاه به زمان بودن ضرورت دینی هر مسلمانی است، مرد، زن، کوچک و بزرگ بایستی آگاه باشیم به زمان خودمان. از امامان ما سوال شده که ظهور چه زمانی است؟ و چه زمانی حق شما به شما بر می گردد، فرمودند که وقتی که مردم بشوند آن موقع، موقع قیام ماست و موقع بازگشت حق ما به ماست. بعد فرمودند که هرکسی می تواند در بین دوستانش، آشنایانش، خویشاوندانش نمونه گیری کند، امتحان کند، ارزیابی کند اگر در آنها وفا دید معنایش این است که جهان به سمت وفا و صمیمیت دارد می رود. اگر در آنها بی‌وفایی دید بداند که هنوز تا زمان ظهور فاصله‌هایی است و باید زمان‌ها بگذرد. خب زمان ما چه زمانی است؟ زمان «عدم وفاداری» مردم به دین است تا وقت تقیه باشد و نشستن؛ یا زمان «وفاداری» مردم است که وقت قیام کردن و پیش رفتن برای احیای دین باشد؟ امام راحل می‌فرمود مردم ما از مردم عراق در زمان حضرت علی (ع) و مردم مکه و مدینه در زمان رسول خدا (ص) بهترند. دشمنان اسلام دقیقاً عکس این مطلب را می‌خواهند القا کنند. می خواهند تلقین کنند و بقبولانند که نه، بهتر از آن زمان‌ها که نیستند و بگویند که اینها وضعیت دینیشان خوب نیست. چه جوری اقدام می‌کنند؟ می گویند می رویم می کنیم، ببینیم از بین جوان ها چند تای آن ها مسجد می‌آیند؟!! چند درصد نماز می خوانند؟ از بین اینها که نماز می خوانند چند تای آنها نماز جمعه می‌روند و در نماز جماعت شرکت می‌کنند؟ از روی این ملاک می خواهند نتیجه بگیرند که مردم افت دینی پیدا کردند، افت اخلاقی پیدا کردند و مردم آن نیستند که برای قیام بشود روی آنها حساب کرد! به اصطلاح معروف می خواهند بگویند با بند پوسیدۀ اینها نمی‌شود به چاه رفت. خیلی هم در این کار زحمت می‌کشند و برنامه ریزی می‌کنند تا به همه القاء کنند که وضع دینی مردم سست است. روحانیون و علما نتیجه بگیرند که مثل امامانی که تقیه می‌کردند حالا فصل تقیه هست، فصل مقابله و رو به رو شدن و برخورد با اجانب نیست. با بد باش، با اسرائیل بد باش، اما در مقابل آن ها کن، مماشات کن تا وقتی ایمان مردم خوب شد، استقامت مردم خوب شد، آن موقع بیا توی میدان، آن موقع وارد عمل بشو؛ همانطوری که امام ششم هم به جای مقابله با بنی‌عباس و بنی‌امیه، راه درس دادن و بحث کردن و تعلیم دادن را گرفت؛ نه راه مبارزه و مقاومت مسلحانه. خب آدمی که نباشد می گوید اینها راست می گویند. وقت، وقت سازش است وقت است!! [ کانال‌تبلیغی‌تبیینی‌ِ ] 🌱🇮🇷 💠@Soleimaniasemani💠