#خاطره
همیشه با دو سه نفر میرفت گلزار شهدا
قدم به قدم که میرفت جلو ،
دلتنگ تر از قبل میشد ،
دلتنگ شهادت ،
دلتنگ رفقای شهیدش....
کنار قبور می ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش میگفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم میشد فهمید. نجواهایی از جنس دلتنگی ، جاماندگی و دلواپسی .حاجی بین قبر ها راه میرفت مینشست و خلوت میکرد بعد رو میکرد به ما و میگفت:《قرآن همراهتون هست؟》
اگر بود که سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار شهدا حتما میخواند..
#خاطره
📚خاطره دختر شهید حاج قاسم سلیمانی
سالی که شهید شد ما رو برد زادگاهش"قنات ملک" جایی که اون موقع که بابا بچه بود و عشایر بودن چادرشون اونجا بود.
خودش رفت رو درخت برامون شکوفه های گیلاس رو میچید،بابا از عکس و دوربین فراری بود...
بهش گفتم بابا دوست دارم یه بار از ته دل بخندی و عکس ازت بگیرم و خندید گفت بابا اینطور خوبه..؟بعدشم میگفت بابا عکس بگیر بابا خیلی عکس بگیر...
✍🏻راوی:خانم فاطمه سلیمانی
#خاطره𖧻📒̾̾̾
#برادر_شهی༵د⇢꯭⇡༇
دروغےڪه تو ذهنم بشینه و ❕
ناراحتم ڪنه از #باٰبڪ یاٰدم نیست.
#باٰبڪ همش در تلاش بود 🐬
دوره هاٰے مختلفے را بگذرونه تا رزونه
خوبے در ڪاٰرهاش داشته باشه
براٰے هر روزش یڪ روز 📑
قبل سعے میڪرد برنامه داشته باشه
یه اخلاقےڪه داشت 🕯
از هیچڪس هیچ #انتظارے نداشت
سعے میڪرد ڪار خودشا
خودش انجام بده 🔖
اعتقاد داشت چون انتظار ندارم
از دست ڪسے هم ناراحت نمیشم⚜
*همین الان بکوب روی لینک زیر و راجع به خوشتیپ ترین شهید مدافع حرممون بیشتر بدون😍*
https://chat.whatsapp.com/HQjQ2GT8qjD6EMmtbPJCvL