@soltannasir
{پاسخ به سوالات 173}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 51}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس47}
ادامه...👇
{...نکته 1: صورت فلکی شجاع نیز شبیه به #مار می باشد و ممکن است. شکل مار مانند ستون فقرات، در ارتباط با این صورت فلکی شکل گرفته باشد.
نکته 2: آنچه مسلم است ستون فقرات به عنوان یک عضو مهم در بدن انسان نمی تواند با صورت فلکی ای در آسمان مرتبط نباشد! }(#مسبحات و چاکراها48}
ملاحظه نمودید که در دروس مورد نظر سعی در تطبیق صورت فلکی مارافسای با لگن نمودیم و تطبیق مورد نظر چندان مورد قبول خود فقیر نیز نبود. علت این امر، آن بود که. فقیر در تطبیق این صورت فلکی، شکل مار و مارافسای را که متعلق به اساطیر یونانی است را درست فرض نموده بودم.
اما اعراب در دوران جاهلیت صورت فلکی مار و مارافسای را شکل دیگری می دیدند. که بسیار جالب است. آنان کوکب سر مار و کواکب دست راست صورت فلکی جاثی را که در بالای صورت فلکی مارافسای قرار دارد را نسق شامی می دانند. و بخشی از کواکب مار و دست چپ مارافسای و پای راست وی را نسق یمانی می دانند. و میان این دو را مرغزار می دانند و کواکب بین دو نسق در مرغزار را گوسفندان می دانند. و کوکب رأس الحوا را راعی(چوپان) و کوکب رأس الجاثی را کلب راعی(سگ چوپان) می دانند. و کوکب دوم حوا(مارافسای) را نیز کلب راعی می خوانند.
یعنی چوپانی به همراه دو سگ گله گوسفندان را به سمت پایین می راند. یعنی جایی که صورت های فلکی میزان و عقرب قرار دارند .
در کتاب صور الکواکب عبدالرحمن صوفی در بخشی از توضیح صورت فلکی حوا و حیه(مار و مار افسای) صفحه 96 و 97 آمده : 👇
{ ...و عرب کوکب چهارم را که بر گردن حیه(مار) است. و سیم را که میان چشم و گوش است و هر دو به آن کواکب که بر صفی اند و بر منکب (شانه، دوش) و عضد (بازو) و مرفق (آرنج، ساعد) راست جاثی اند پیوسته اند، از جمله نسق شامی (نسق =روش، طریقه، رشته منظم) شمرند.
و هفتم و هشتم و چهارم و دهم را از کوکب #حیه (مار) و هفتم و هشتم را از #حوا(مارافسای) که بر دست چپند، آن جا که مار را بگرفته است . و دوازدهم از صورت حیه و دوازدهم و نوزدهم از حوا که روشنند و بر دو رکبه اند و سیزدهم که بر ساق راست است و جمله صف کشیده اند بر سطری اندک خمیده که بریده شود، آن جا که به آن چهار کوکب مجتمع رسد که بر پای راست حوا است، این سطر را نسق یمانی دانند و این نسق را یمانی از آن سبب خوانند که کواکب او در جانب یمن فرو شود و نسق اول را، شامی هم به آن سبب خوانند که کواکبش در جانب شام فرو شود و کواکب نسق شامی از نزدیک بن گردن حیه (مار) آغاز کند و بر دست چپ جاثی و عضد (بازو) و مرفق (آرنج ، ساعد) و هر دو منکب (شانه) او بگذرد تا به آن دو کوکب روشن جنوبی رسد که از صورت شلیاق هفتم و نهمند. و آن پارهٔ آسمان را که میان هر دو نسق افتد، 👈روضه خوانند یعنی 👈#مرغزار. و کواکب را که میان هر دو نسق در روضه باشند 👈 #اغنام خوانند، یعنی گوسفندان و 👈رأس الحوا را 👈راعی(چوپان) خوانند، یعنی شبان و 👈رأس الجاثی را 👈کلب راعی یعنی سگ شبان و دوم کواکب حوا را که متقدم آن دو کواکب است که بر منکب راستند، هم 👈کلب راعی خوانند. و از جملهٔ کواکب که در میان دو نسقند آنچه بطلمیوس یاد کرده است آن کوکب است که بالای بازوی راست جاثی است که او را خارج صورت نهاده است و #راعی و #کلب_راعی و آن دو کوکب که بر منکب راست اویند و آنکه بر مرفق راست اوست و سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم از کواکب حیه(مار) و شانزدهم.
کواکب حیه در آخر #روضه است و آنچه بطلمیوس یاد نکرده است از جملهٔ آنچه در روضه اند آن کوکب است که از کوکب خارج صورت جاثی که بالای بازوی راست اوست، به مقدار گزی به جنوب مایل است و آن دو کوکب که میان سر جاثی اند و میان آن دو کوکب که بر منکب چپ جاثی اند و آن کوکب که از مرفق چپ حوا مقدار گزی به جنوب و مغرب مایل است و آن کوکب که میان دو منکب حوا است و به منکب راست و جنوب مایل تر است و آن کوکب متقدم بر کوکبی که بر مرفق راست اوست و آن چهار کوکب مجتمع که از دست چپ جاثی به جنوب مایلند و آن کوکب مفرد که تابع این چهار کوکب است و به زیادت از گزی از ایشان دورتر . و در روضه بسیار کواکب دیگر است که از عدد حصر بیرون است امّا چون از اقدار ششگانه خارجند ذکر ایشان نکردیم. }
ادامه دارد...
@soltannasir
🌞🐕
@soltannasir
{پاسخ به سوالات 174}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 52}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 48}
ادامه...👇
عزیزان ملاحظه نمودید که در تصویر ارائه شده چوپان (کوکب #راعی یا #رأس _الحوا) در وسط ایستاده و در دو طرف وی دو #سگ چوپان (کوکب #کلب_راعی یا #رأس_الجاثی و کلب دیگر راعی که بر منکب راست حوا ) قرار دارند. و #مرغزار سمت راست تصویر است که #گوسفندان در آن قرار دارند و چوپان و دو سگ وی گوسفندان را به سمت جلو یعنی جایی که جایگاه میزان است؛ می رانند.
اعراب شکل صورت فلکی #مار و #مارافسای و جاثی (هرکول) را این گونه به تصویر می کشیدند. و شکل آنان همخوانی بیشتری با اساطیر مصری و ایرانی و جایگاه قضاوت صورت فلکی #میزان دارد. شاید علت این مسئله، نزدیکی تمدن مصر و اعراب از نظر جغرافیایی با یکدیگر باشد و اعراب آن را از مصریان وام گرفته باشند. به هر حال اطلاعات ما در این باره اندک است.
نکته1 : هر چند که کوکب الراعی (رأس الحوا) در این جایگاه به مانند سائقی می ماند که خلایق را به مانند گوسفند از عقب به سوی جایگاه میزان (قضاوت) هدایت می نماید. و دو کوکب کلب راعی (رأس الجاثی و کوکب منکب راست حوا) در این عمل وی را همراهی می نمایند.
اما یک نکته مهمی اینجا وجود دارد و آن این است که اگر کوکب الراعی را با فرشته سائق مشابه بدانیم. آنگاه فرشته شهید کدام است ? کوکب کلب راعی (رأس الجاثی) !?
یا کوکب کلبی که در صورت فلکی حوا بر منکب راست قرار دارد?
در اساطیر هندو و ایرانی و مصری (سگ و گرگ) از وجود دو سگ یاد شده است . که با توصیف اعراب از این صورت فلکی هماهنگی دارد .
اما در آیهٔ قرآن سخن از شهید شده نه شهیدین و این مسئله، این تطبیق را با آیات قرآن با مشکل مواجه می نماید.
البته راه برای تفسیر باز است. من باب مثال می توان گفت اعراب در وجود دو سگ در این صورت فلکی اشتباه نموده اند. و یا اینکه شهید با کلب راعی تطابق ندارد. بلکه خود فرشته دیگری است. یا اینکه در هر بار به جلو راندن گوسفندان به سمت جایگاه میزان یکی از دو سگ در جای خویش باقی می ماند و کلب دیگر با راعی و گوسفندان به جایگاه میزان می رود !
در حال حاضر بهتر است این احتمالات در بوتهٔ امکان گذاشته شود . زیرا از چند و چون ماجرا اطلاع کامل نداریم .
نکته 2: در ادیان ابراهیمی، نظیر یهودیت و مسیحیت، به چوپان و جایگاه آن اهمیت بسیاری داده شده است و حتی خداوند به شبان توصیف شده است . آیهٔ معروف مزامیر داود (ع) نظیر :«خداوند شبان من است؛ محتاج به هیچ چیز نخواهم بود(مزامیر 23:1 )» مؤید این مسئله است .
{ سائق المیزان }
یکی از نکاتی که فقیر در هنگام تحقیق دربارهٔ سائق با آن برخورد نمودم. وجود کوکبی به نام 👈سائق المیزان در نزد اعراب است. در بعضی فرهنگ های 👈جدید لغت عرب نظیر فرهنگ عربی فارسی فرزان در ذیل کلمهٔ سائق اینگونه آمده : 👇
{السائق : 1.فا، راننده ج : ساقة و سُوّاق 2. «سائق المیزان» [کیهان شناسی] : ستاره ای به دنبال ستارگان صورت فلکی میزان که گویی آنها را از عقب می راند. }
ملاحظه می نمایید که ستاره ای در آسمان شب وجود دارد که گویی ستارگان صورت فلکی میزان را از عقب می راند. و عرب به آن سائق المیزان می گویند.
نکته3 : فقیر در کتب لغت و کتب نجومی خویش توضیحی که بتواند برای بنده روشن نماید که این سائق المیزان دقیقاً کدام کوکب است ؛ نیافتم.
(در کتب نجومی ، حتی نام این ستاره موجود نبود .)
فقیر نمی دانم که آیا نام سائق المیزان، نامی جدید است و یا نام تاریخی که اعراب در دوران جاهلیت برای ستاره ای در آسمان شب قائل بوده اند.
شاید بتوان با توجه به معنی نزدیک سائق و راعی ، سائق المیزان را همان ستاره راعی (رأس الحوا) دانست .
اما این تطابق با توضیحاتی که دربارهٔ این کوکب (سائق المیزان) آمده هماهنگی ندارد.
با توجه به توضیحی که درباره این کوکب آمده ، فقیر حدس می زنم که #سائق_المیزان، نام کوکبی در صورت فلکی #عزرا (#سنبله) باشد. در پای راست این صورت فلکی ، ستاره ای وجود دارد که گویی در حال لگد زدن به میزان (ترازو) می باشد. و با توجه به اینکه صورت فلکی عزرا ، صورت فلکی قبل از صورت فلکی میزان است. ستاره یاد شده با توضیحات سائق المیزان بیشترین تطابق را دارد.
نکته4: ممکن است ؛ ستاره سائق المیزان در صورت فلکی عزرا با فرشته سائق در ارتباط باشد. و فرشته شهید نیز با ستاره ای در صورت فلکی میزان که بیرون صورت قرار دارد. مرتبط باشد.
این دو تطابق نیز یک احتمال است و باید در بوته امکان گذاشته شود.
ادامه دارد...
@soltannasir
🌞🐕