@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 157}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 35}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 31}
ادامه ...👇
نکته3:ملاحظه نمودید که ایزد سروش در جایگاه عدالت (ترازو) در کنار ایزد مهر و رشن قرار داشت. جایگاه عدالت برج #میزان بود که در عالم صغیر معادل کلیه ها است. و یکی از وظایف روزانه ایزد سروش مبارزه با دیو خشم بود. حال در عالم صغیر (جسم انسان) هنگامی که خشمگین می شویم چه اتفاقی می افتد ? فشار خون بالا می رود.
ارتباط #فشار_خون و کلیه ها چیست? فشار خون برای کلیه ها مضر است و می تواند بدان آسیب برساند. همچنین یکی از وظایف کلیه ها در بدن، تنظیم فشار خون است.
بنابراین با توجه به تطابق عالم صغیر و کبیر، همانگونه که در عالم کبیر ایزد سروش با دیو خشم در ستیز است. و جایگاهش در بالای البرزکوه، در جایگاه میزان است. در عالم صغیر (بدن انسان) نیز کلیه ها فشار خون ناشی از #خشم را تنظیم می نمایند.
همچنین در توضیحات ایزد #سروش آمده بود که این ایزد با دیو کُند که باعث کُندی و سستی میشود نیز دشمن است. باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که هنگامی که کلیه ها(#ترازو) سالم باشند هورمونی به نام #اریتروپوئیتین تولید می نمایند که عامل حمل اکسیژن توسط گلبول های قرمز خون می باشد. با کم کاری کلیه ها تولید این #هورمون نیز کمتر و با از کار افتادن نسبی کلیه ها، تقریباً متوقف میشود. این مسئله باعث می شود که اکسیژن در گلبول های قرمز خون کاهش یابد که باعث خستگی در اندام های ماهیچه ای و مغز میشود. که به نوبه خود باعث بی حالی کُندی و سستی میشود. زیرا شخص همیشه خسته است و احساس خستگی می نماید با وجود آنکه فعالیت جسمانی خاصی انجام نداده است. بنابراین فعالیت درست کلیه ها منجر به عدم احساس خستگی و کسلی میشود. اما از کار افتادن آنها باعث سستی و خستگی و کُندی است. بنابراین همانگونه که در عالم صغیر (جسم انسان) عملکرد درست کلیه ها، با احساس خستگی و سستی در تضاد است. در عالم کبیر نیز ایزد سروش که جایگاهش میزان است با #دیو کُندی در حال مبارزه دائمی است.
اما حال مدخل #البرز کوه را به نقل از کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی به تمامی می آوریم :👇
{ البرز به اوستایی: harab°r°zaiti؛ فارسی میانه: harburz ؛ در اوستا نام رشته کوهی است افسانه ای. در ادبیات پهلوی این رشته کوه به گرد نیمکره زمین می گردد و نیمکره قابل زیست زمین را از نیمکره زیرین زمین که در آب فرو رفته است، جدا میکند. در ابتدای خلقت بر اثر حمله اهریمن به زمین کوه ها از زمین بیرون آمدند. کوه اصلی کوه البرز بود که هشتصد سال طول کشید تا از زمین به در آمد. دویست سال طول کشید تا به ستاره پایه رسید. دویست سال طول کشید تا به ماه پایه رسید. دویست سال طول کشید تا به خورشید پایه رسید و دویست سال طول کشید تا به منتهی الیه آسمان یا روشنی بیکران رسید. این کوه میان گیهان کشیده شده است. در حالی که پایه آن به آسمان در جایی که جهان را احاطه کرده، پیوسته است. ریشه های این کوه در زیر زمین پراگنده است و آن را به هم پیوسته نگاه می دارد و از این ریشه ها همه کوه های دیگر به تعداد 2244 کوه سر بر می آوردند. در وسط زمین کوه تیرگ که قله البرز است قرار دارد و از آنجا تا به عرش چینود پل کشیده شده که روان ها پس از مرگ در سفر خویش به بهشت یا دوزخ باید از آن بگذرند. ستیغ ارزور، دروازه دوزخ، بر لبه کوه البرز است. بر البرز 180 روزن به سمت خراسان (مشرق) و 180 روزن به سمت خاوران (مغرب) وجود دارد. خورشید هر روز به روزنی در آید و به روزنی غروب کند. بر کنار البرز دریای «فراخکرد» و «پویدیگ» قرار دارند. دو رود مهم «ارنگ» و «وهرود» از البرز سرچشمه می گیرند و گرداگرد زمین راهی می کنند و دوباره به البرز باز می گردند. هوگر بلندترین قله کوه البرز است که بر فراز آن ایزد هوم مسکن دارد و برای مهر قربانی آورد و از همین قله است که رودخانه اردوی أناهید جاری می شود و نیز جم در خانه گوهرین خود بر فراز این قله ایزد اناهید را نیاز می فرستد. نشستنگاه ابرها نیز برفراز البرز است. این کوه افسانه ای محل وقوع اعمال بزرگ و سرنوشت ساز است. اورمزد بر بالای این کوه یزش میکند. خانه هزار ستونی ایزد سروش که از درون خود بخود روشن است و 👈مسکن ایزد مهر بر بالای کوه البرز قرار دارد. 👉سام که از داشتن فرزند سپید موی خود زال آزرده است، فرمان می دهد تا کودک را در دامن کوه البرز رها کنند. سیمرغ که بر فراز کوه البرز لانه دارد زال را به فرزندی می پرورد. کیقباد نیز در کاخی با شکوه بر فراز البرز می زیست. کیکاوس نیز بر بالای البرز هفت خانه ساخت. اهریمن تهمورس را بر فراز این کوه فرو بلعید. ستاره «#ونند»(معادل نسر واقع) بر گذرهای کوه البرز نهاده شده تا راه دیوان را ببندد. چمروش مرغ، دشمنان ایران را بر فراز این کوه نابود می کند. }
@soltannasir
🌞
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 159 }
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 37}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 33}
ادامه ...👇
{ ادامه حدیث 10565/5) ...👈فرمود : همان طوری که با شما آمدم ، سوگند به کسی که دانه را شکافت و انسان را زنده آفرید ! من (به اذن خداوند) مالک و حاکم زمین و آسمان هستم و اگر مختصری از آن را مشاهده کنید ، قلب های شما پذیرای آن نخواهد بود ، همانا اسم خداوند دارای هفتاد و سه حرف می باشد ، یک حرف از آن ها نزد عاصف بن برخیا بود و به وسیلهٔ آن سخن گفت و خداوند زمین را _در فاصلهٔ بین سلیمان تا عرش بلقیس_ شکافت به طوری که تخت بلقیس ( در کنار #سلیمان ) حاضر گشت و سپس زمین در فاصلهٔ یک چشم بر هم زدن به حال خود بازگشت و به خداوند سوگند ! نزد ما ( اهل بیت رسالت ) هفتاد و دو حرف موجود است و یک حرف آن نزد خداوند متعال محفوظ می باشد « و لاحول و لا قوّة إلّا باللّه العليّ العظيم » ، ،هر کسی که ما را شناخت که شناخت و هر کسی هم که ما را انکار کند ، انکار کرده است ... . (کتاب المحتضر ، تألیف حسن بن سلیمان حلّی )
مؤلف(مرحوم سید هاشم بحرانی ) گوید : تمام حدیث در سورهٔ «کهف » باب یأجوج و مأجوج ، (حدیث3) گذشت .
فقیر نیز حدیث مربوطه را در دروس مربوط به #ذوالقرنین به تمامی نقل می نمایم .😊
10566/6) علی بن ابراهیم گفته است : فرمایش خداوند متعال : « ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾» ، منظور از «قٓ» ، کوهی است که بر دنیا احاطه دارد و پشت آن👈 #یأجوج و #مأجوج می باشد . و این سوگند است ، «بَلْ عَجِبُوا» ، یعنی قریش تعجب کردند ، « أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ» ، یعنی رسول خدا (ص) که از خانواده خودشان بود ، « فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ * أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ » ، این آیات در رابطه بااُبیّ بن خلف نازل شده ، که به #ابوجهل گفت : من از ( جریان و برنامهٔ ) #محمد(ص) شگفت زده شده ام و استخوان پوسیده ای را برداشت و آن را ( با انگشتانش) نرم کرد و گفت : او گمان می کند که این ها زنده می شوند ! خداوند ( در برابر او ) فرمود : «بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ » ، یعنی برنامه تی که گوناگون می باشد .
سپس خداوند علیه آن ها احتجاج کرده و برای بعثت و آمدن در قیامت ، مثالی را مطرح نموده و فرموده است :« أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ *وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ » ، یعنی از هر جفت زیبا و نیکویی را رویانیده ایم ، « تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ *وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ » ، هر دانه ای ( پس از روئیدن ) قابل درو و چیدن می باشد . ( تفسیر قمی ) }
احادیث مربوط به کوه قاف به نقل از تفسیر روایی البرهان ذیل تفسیر سوره قاف به پایان رسید .
عزیزان شباهت بین توصیف البرزکوه باستانی در نزد ایرانیان را با کوه قاف در نزد مسلمین مشاهده نمایید .
نکته1: دقت نمایید در حدیث امام رضا (ع) گفته شد که خداوند پشت این #نطاق آسمانی یک #زبرجد_سبز (کوه قاف) دارد . و چون از حضرتش پرسیدند که نطاق چیست ? فرمودند : حجاب و پرده
مسئله ای که به خاطر می آید این است که کوه #قاف در پس پرده است . و در بُعدی که ما از عالم می بینیم نیست .
نکته 2: در توضیحات البرز کوه آمده بود که ستاره👈 ونند👉 ، معادل 👈نسر واقع 👉 یا همان سعد ذابح و یا همان ستاره ای که امروزه در نزد منجمین علوم جدیده به آن آلفا شلیاق می گویند . بر گذرهای کوه البرز👉 نهاده شده تا راه دیوان را ببندد !
زرتشتیان این ستاره را در مراسمی به نام ونند بُرید ستایش می نمایند .
علتی که به این کوکب #نسر_واقع می گویند . این است که صورت این کوکب از قدیم الایام در نزد گذشتگان به شکل #کرکس بوده است !
حال عزیزان به یاد بیاورید که در احادیث کوه قاف نیز ( حدیث10565) ، فرشته ای به شکل نسر (کرکس) در کوه قاف وجود داشت که نام وی در حدیث 👈 «ترجائیل » بود .
بسیار محتمل است که #ترجائیل فرشته و ملک موکل ، کوکب #ونند یا نسر واقع باشد .
ادامه دارد ..
@soltannasir
🌞🐓🐔🗻🏔⛰🌋
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 160}
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 38}
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 34}
ادامه ...👇
در باب ستاره #ونند (#نسر_واقع) ان شاءاللّه در دروس آینده مفصّل تر صحبت خواهیم نمود . در باب کوه #قاف نیز در دروس ذوالقرنین ان شاءاللّه مفصّل تر صحبت خواهیم نمود و بعضی احادیث کتب روایی برادران اهل سنت را نیز نقل خواهیم نمود . همچنین از کتب جغرافیایی و کتب عرفانی نیز مطالبی را نقل خواهیم نمود .
اما حال عزیزان به یاد بیاورید که در دیانت زرتشتی ، روح مرده از پل #چینود بر فراز #البرز کوه ، عبور می نمود تا به جایگاه میزان (#ترازو) برسد . که جایگاه ایزد #مهر است . و گفته شد دو #سگ در هدایت روح مرده در مسیر پل چینود ، نقش داشتند یکی سگ زرین گوش است که با ایزد رشن در ارتباط است . و گفته شد که ایزد #رشن به فریاد رسنده گله داران👉 است . همچنین سگ دومی نیز به نام سگ پسوشورون یا سگ شبانان 👉 وجود دارد . که روان را از پل چینود می گذراند و با گرز ایزد مهر ارتباط دارد .
همچنین گفته شد که در اساطیر مصری ایزد آنوبیس ، موجودی به شکل #سگ سیاه رنگی است . که زورقی که روح مرده را به سوی تالار حقیقت حمل می نماید ؛ می راند .
حال عزیزان معادل البرزکوه اساطیری در عالم اسلام کدام کوه بود ? کوه قاف
در کدام سوره به کوه قاف اشاره شده است ? سوره قاف ، آیه 1 👈« ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ » چنانچه در احادیث معصومین مشاهده نمودیم .
اما نکته جالب ماجرا اینجاست که اللّه تبارک تعالی در سورهٔ مبارکه «قٓ» به مسئله معاد و بهشت و دوزخ اشاره می نماید که با آنچه که در دروس اسطوره ای آمده بود تطابق نسبی و بسیار جالبی دارد یعنی همانگونه که کوه البرز با داستان قضاوت ارواح ارتباط دارد .
کوه قاف نیز اینگونه است و موضوع این سوره در باب حشر و معاد است .
در. این سوره ظرایفی وجود دارد که از دید همه صاحب نظران و مفسرین قرآن تاکنون پنهان مانده است !!!
اکنون کل سوره قاف را به تمامی نقل می نماییم : 👇
{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾
قاف سوگند به قرآن باشكوه (۱)
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ ﴿۲﴾
[كه آنان نگرويدند] بلكه از اينكه هشداردهنده اى از خودشان برايشان آمد در شگفت شدند و كافران گفتند اين [محمد و حكايت معاد] چيزى عجيب است (۲)
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ﴿۳﴾
آيا چون مرديم و خاك شديم [زنده مى شويم] اين بازگشتى بعيد است (۳)
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ ﴿۴﴾
قطعا دانسته ايم كه زمين [چه مقدار] از اجسادشان فرو مى كاهد و پيش ما كتاب ضبط كننده اى است (۴)
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ ﴿۵﴾
[نه] بلكه حقيقت را وقتى برايشان آمد دروغ خواندند و آنها در كارى سردرگم [مانده]اند (۵)
أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ﴿۶﴾
مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريسته اند كه چگونه آن را ساخته و زينتش داده ايم و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست (۶)
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿۷﴾
و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دل انگيز رويانيديم (۷)
تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ ﴿۸﴾
[تا] براى هر بنده توبه كارى بينشافزا و پندآموز باشد (۸)
وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ ﴿۹﴾
و از آسمان آبى پر بركت فرود آورديم پس بدان [وسيله] باغها و دانه هاى دروكردنى رويانيديم (۹)
وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِيدٌ ﴿۱۰﴾
و درختان تناور خرما كه خوشه[هاى] روى هم چيده دارند (۱۰)
رِزْقًا لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ ﴿۱۱﴾
[اينها همه] براى روزى بندگان [من] است و با آن [آب] سرزمين مرده اى را زنده گردانيديم رستاخيز [نيز] چنين است (۱۱)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ ﴿۱۲﴾
پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود (۱۲)
وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ ﴿۱۳﴾
و عاد و فرعون و برادران لوط (۱۳)
وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ﴿۱۴﴾
و بيشه نشينان و قوم تبع به تكذيب پرداختند همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه] تهديد [من] واجب آمد (۱۴) ...}
ادامه دارد ...
@soltannasir
🌞🐕
@soltannasir
{پاسخ به سوالات 172}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 50}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 46}
ادامه ...👇
یک نکته مهمی که در باب سائق و شهید وجود دارد. این است که درست است که عمل سائق به مانند عمل چوپان است. و عمل فرشتهٔ شهید از نظر فقیر شبیه به سگ چوپان می باشد. ولی این بدان معنی نیست که لزوماً فرشته شهید شکلی به مانند سگ داشته باشد. بلکه عمل وی شبیه به عمل سگ گله می باشد. عمل سگ گله را انسان ها نیز می توانند انجام بدهند.
من باب مثال گاوچران های آمریکایی به هنگام هدایت نمودن گله گاوها و یا اسب ها، یک یا چند نفر از آنان سوار بر اسب، از پشت گله با شلیک گلوله گله را می ترسانند و به جلو می رانند. و چندین نفر در طول مسیر سوار بر اسب مواظب هستند که گله از مسیر اصلی خویش خارج نشود. و چون یکی از حیوانات و یا تمام گله، از مسیر خارج شد. با شلیک گلوله دوباره، حیوان مورد نظر و یا گله را به مسیر اصلی خویش باز می گردانند.
بنابراین عمل سگ گله را انسان نیز می تواند انجام دهد. و لزومی ندارد که فرشته شهید شکلی به مانند سگ در اساطیر داشته باشد.
فقیر در احادیث ندیده ام که فرشته ای به شکل سگ وجود داشته باشد. ضمن اینکه در احادیث آمده در خانه ای که سگ در آن وجود داشته باشد. فرشتگان بدان خانه وارد نمی شوند.
نکته: سگ اصحاب کهف، یک استثنا است که در احادیث از وی تعریف شده است. و نکتهٔ جالب این است که وی نیز سگ گله بوده است.
در حدیث داریم که سگ اصحاب کهف جزء سه حیوانی است که وارد بهشت می شود.
چنانچه در تفسیر قمی در بارهٔ سگ اصحاب کهف آمده: 👇
{ قال الصادق (ع): فلا يدخل الجنة من البهائم إلا ثلاثة، حمار بلعم بن باعوراء و ذئب يوسف و كلب أصحاب الكهف: (6) امام صادق (ع) فرمود كه از حيوانات وارد بهشت نمي شود مگر سه نفر: الاغ بلعم باعورا و گرگ كه متهم شد حضرت يوسف را خورده و سگ اصحاب كهف است. }
بنابراین همانگونه که #سگ اصحاب کهف مشمول استثناء معنوی در آخرت می شود. ممکن است استثنا در باره فرشته ای سگ گونه نیز وجود داشته باشد. فقیر این مسئله را غیر ممکن نمی دانم. اما تا حدودی بعید و دور از ذهن می دانم.
اما حال ادامهٔ داستان سائق و شهید ...
امیدوارم به یاد داشته باشید که میزان و ترازو با البرز کوه ارتباط داشت. به طوریکه بخشی از آن بر روی البرز کوه و بخشی بر بُن البرز کوه قرار داشت.
و البرز کوه باستانی همان کوه قاف در روایات اسلامی است. و همانگونه که #البرزکوه با قضاوت ارتباط داشت. در سوره #قاف نیز به مسئله سائق و شهید و دادگاه محشر و به دوزخ افتادن 👈مشرکین و به بهشت رفتن موحدین و پرهیزگاران اشاره شده است.
همچنین ستاره ونند (نسر واقع یا کرکس نشسته) بر گذر راه های البرز کوه باستانی قرار داشت و آن گذر راه ها را می بست تا موجودات دوزخی وارد نشوند. و از طرفی دیگر در روایت کوه قاف ملاحظه نمودید که فرشته ای به شکل #کرکس به نام #ترجائیل وجود داشت. که احتمالاً صورت ملک موکل کوکب #نسر_واقع (#ونند= کرکس نشسته) در صورت فلکی شلیاق باشد.
یکی از صور فلکی که در تطابق شکل صور فلکی با اندام های بدن در دروس #مسبحات و #چاکراها بررسی نمودیم. صورت فلکی مار افسای بود.
بخشی از آن دروس را می آوریم تا یک احتمال دیگر را در باره این صورت فلکی مطرح نماییم :👇
{ با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن، صورت فلکی مار و مار افسای یا حوا نیز به استخوان لگن و دنبالچه تا حدی شباهت دارد. اگر به شکل این صورت فلکی دقت شود و آن را معکوس فرض نماییم.
نیم تنه بالایی بدن مار افسای یا حوا به استخوان خاجی و دنبالچه ای شباهت دارد. و پایین ترین بخش استخوان خاجی به مثابه کوکب #رأس_الحوا در سر مار افسای می باشد. و نیم تنه پایینی بدن مار افسای به مثابه مهره های کمری می باشد.
و مار نیز به مثابه #قوس لگن می باشد.
البته این تطابق به مانند بعضی دیگر از تطابق ها 👈چندان قوی نیست.👉
علتی که این صورت فلکی نیز به لگن منسوب شد. این است که در جایگاه برج قوس نشسته است. در باب تطبیق صورت فلکی مار و مارافسای احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که صورت فلکی مار را به ستون فقرات منسوب نماییم . زیرا شکل ستون فقرات بسیار به مار شباهت دارد. در توضیحات #صورت_فلکی #مار و مارافسای گفته شد که این دو (مار و مار افسای) صورت فلکی جدای از یکدیگر بوده اند که با یکدیگر ادغام شده اند.
بنابراین ممکن است مار منسوب به ستون فقرات باشد و #مار_افسای تطابقی نداشته باشد ! فارغ از درست یا غلط بودن این تطبیق همانگونه که گفته شد ستون فقرات بسیار به👈 مار شباهت دارد.
همچنین می دانیم که در سیستم های تانترای شرقی نظیر یوگا و لامائیسم بودایی استخوان دنبالچه مرکز نیروی عظیم کندالینی می باشد که به شکل 👈 ماری خفته یا چنبره زده ترسیم می شود.}
ادامه دارد...
@soltannasir
🌞🐕