خطاب به صگیونیستا باید گفت ؛
ما در راه علی ،
یا سلاخی میکنیم ، یا سلاخی میشویم ؛
خلاص ؛
#فور .
قرآن یکی یکی اسم نمیبَرد !
نمیگوید بعد از ۱۰۰ سال یا کمتر و بیشتر ؛
مردی به اسم معاویه میآید ،
که با شخصی به نام علی میجنگد ،
و شما به نفع علی وارد جنگ شوید .. !
نباید هم وارد جزئیات بشود ،
و نباید موضوعات را شماره کند ،
و انگشت روی حق و باطل بگذارد ..
قرآن آمده است تا جاودان بماند ؛
پس باید اصول و کلیات را روشن کند ،
تا در هر عصری اگر
باطلی مقابل حق قرار گرفت ؛
مردم با معیار آن کلیات عمل کنند .. ؛
[ شهید مطهری ] .
[ جاذبه و دافعهعلی ، ص۱۵۴ ] .
#فور .
شب اول محرمیه ، دو کلوم حرف بزنیم ؛
امروز گفتیم حی علی العزای حسین ،
چشم به هم بزنی میبینی تموم شد ؛
چشم به هم بزنی ده شب نوکریت تموم
میشه ..
رفیق یه وقتی دیدی سال بعد محرم نبودیا ؛
چه کسایی که پارسال شب عاشورا با منو
شما گفتن ، حسین دست مارو به محرم سال بعد
برسون و الان زیر خاکن ..
گریه کن ، ضجه بزن واسه حسین ، گریبان
چاک بده ، به سر و صورتت بزن واسه غمه
حسین ؛
مرجع من و امثال من تو این چیزا ، عمه جانم
زینبه ..
خودتو واسه حسین خرج کن ؛
بخدا این اشکا اگه نام حسین بهشون بخوره ،
اون بالا خوب خریدار داره ..
الان بگو حسین ، حسین ، حسین ...
که شب اول قبرت ، این نام برات نا آشنا نباشه ؛
دعاتون میکنم ، اگه سال بعد محرمی
من نبودم ، زیر خاك بودم ، دستم از این
دنیا کوتاه بود ، شماهم منو دعا کنید ؛
و در آخر ؛
چشم بر هم بزنی در دلِ صحرا مانده .. ؛
#فور .
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بابا حسین ، میشه بگی
که من هنوز نازم .. ؟
#فور .
سه تفاوت اربا اربا و فقطّعوا چیه ؟
چرا به بدن علیٌ الاکبر میگن اربا اربا ،
اما به بدن ارباب بی کفن مون میگن فقطعوا ..
-
هر دو عبارت به معنی پاره پاره ، جدا جدا ،
تکه تکه است ..
اما یه فرق هایی هم دارن ،
عرب تو معنا به بریدن شدن منظم میگه :
فقطعوا ..
به بریده شدن نا منظم میگه اربا اربا ..
یعنی چی ؟
یعنی بالای سر علیٌ الاکبر وقت نداشتن ،
و هر لحظه ممکن بود اباعبدالله برسه ..
با عجله ضربه میزدند و قطعه قطعه میکردند ..
و به همین خاطر به علیٌ الاکبر میگن اربا اربا ..
اما بالای سر غریب عالم ، وقت داشتند ،
دیگه کسی مزاحم شون نبود ، با صبر آقا رو شهید کردن ..
و به همین خاطر هم به ارباب میگن : فقطعوا ..
[ غریب حسین ] .
#فور .
شیخ السکوت ؛
به تعداد نیست ، که به وفاداریه ؛ یوسف یازده برادر داشت حسین یه عباس ..
وسایل غارت شدهی کربلا را
مقابل یزید بردند .
در میان وسایل ، پرچم بزرگی بود .
دیدند همه جای پرچم سوراخ شده
و آسیب دیده است ؛
و فقط جای یک دست سالم است !
یزید حیرت زده پرسید :
چه کسی این پرچم را حمل میکرده .. ؟
گفتند : عباسبنعلی ..
یزید سه بار از روی تحیر
ایستاد و نشست و گفت :
این جای سالمِ دست
نشان از این است
که او تا لحظهی آخر ،
علَم را رها نکرده است !
[ این است معنای وفای عباس
به برادرش حسین ] .
[ الخصائصالعباسیه ، ص۱۳۸ ] .
#فور .
برهوتی بی انتها پیش چشم های خستهاش
گسترده شده ، جایی میان دیروز هایی که نیامدند
و فردا هایی که شاید نیایند ..
لب های خشکیدهاش ، بی آنکه شکوهای
کنند ، خاک را میمکند ؛ نه از سر انتخاب ،
که از سر ناچاریِ عریانیِ زندگی ..
چشمان باریکش را محکم میبندد ،
انگار اگر نبیند ، درد راهی به دلش پیدا نمیکند ؛
انگار تاریکیِ پلك هایش بتواند جای خالیِ
قرصی از نان را پر کند ..
یا جای خالیِ مادری که دیگر نمیداند
بوسهاش طعم دارد یا نه ؛
دستان کوچکش ، که هنوز فرق نان و اسباب بازی
را نمیدانند ، در باد تاب میخورند ؛ نه برای بازی ،
که برای التماس ..
التماس به باد ، خاك ، آسمان و ... هرچیزی که
وعدهای از بودن ، در آن هست ؛
دنیا برایش بزرگ است ، آنقدر که گم شده
در حجمِ بی اعتناییاش .. !
و کوچك است ، آنقدر که تمام وسعتش ،
به گودی شکمش خلاصه میشود ؛
- او روزه نیست ، چون باور ندارد که افطار
میآید ..
- او صبور نیست ، فقط دیگر گریه ندارد ..
- او کودک است ، اما کودکیاش را گوشهای
جا گذاشتهاند ، میان بمب و بی توجهی و
بشقاب هایی که سالهاست پر نشدهاند .. ؛
در گلوی کوچکش ، جهان گیر کرده ؛
جهانی که با صدای بلند از عدالت میگوید !
اما در عمل ، گرسنگی را آزاد گذاشته تا
کودکان را یک به یک ببلعد ؛
[ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ] .
-
شیخ السکوت ؛
-
#فور .
بابا مثل خودت ، غریب گیر آوردنم ..
از پشت سر میزدنم .. 💔
سیاه شده کل تنم .. 💔
[ هنر ِ سکوت ] .
#فور .