خوابیدن بدون سوتین درشب حدود ٪95درصد سرعت خوابیدن را بالا میبرد 👌
⇠ شب هنگام و در زمان استراحت و خواب سوتین خود را باز کنید
و اجازه بدهید سطح سینه شما از اکسیژن بیشتری برخوردارشود
💅💄💇
💞 @sooraty
#سفید_کردن_پوست_در_یک_هفته
شكر پوست شما را به خوبی لایهبرداری كرده و گلیسیرین آن را نرم خواهد كرد در حالی كه لیمو برنزگی پوست شما را روشنتر خواهد كرد.
مواد لازم:
🔻یك دوم فنجان شكر
🔻چند قطره گلیسیرین
🔻یكچهارم فنجان آبلیمو
♨️مواد را در یک کاسه مخلوط كنید. این اسكراب را روی نواحی برنزه شده پوست خود بمالید
💅💄💇
💞 @sooraty
درمان #شوره_مو
💢 برای درمان شوره سر پوست لیمو را در ظرف محتوی روغن نارگیل خیس کنید. این ترکیب را ۱۰ روز نگهدارید و سپس آنرا صاف کرده و به موهایتان بمالید
#آرایش_زیبایی
💅 @sooraty
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💕💕💕💕💕 شروع رمان زیبای #دخترونه_های_همسردوم #خانزاده😍👇 #پارت_1 _باید همسر خان زاده بشی! با چشمها
💕💕💕💕💕
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
#پارت_2
_اما بی بی خان زاده سنش از من بزرگتره من فقط هفده سالمه نمیخوام باهاش ازدواج کنم چرا من رو مجبور میکنید
بابام عصبی از اتاق خارج شد بی بی اومد کنارم نشست و با دلسوزی بهم خیره شد و گفت:
_ببین پدرت خیلی عصبی شد اون چه گناهی کرده که تو این سن باید شاهد از دست دادن دخترش باشه و انقدر از بقیه حرف بخوره ، حالا تو هم میخوای مثل خواهرت رفتار کنی و پدرت رو سرافکنده کنی.
_من نمیخوام بابام سرافکنده بشه اما نمیخوام همسر خان زاده بشم من هنوز بچه ام
_همه ی دخترای روستا همسن تو ازدواج کردند و صاحب بچه شدند اگه با خان زاده هم ازدواج نکنی پدر بزرگت مجبورت میکنه با ارباب ده پایین ازدواج کنی اون از خان زاده هم پیرتره و دوتا زن داره که جفتشون نازا هستند
با شنیدن این حرف بی بی تو خودم جمع شدم
_من میترسم بی بی
_از چی میترسی قربونت برم!؟
_شب حجله ی خواهرم رو یادتون رفته که چجوری غرق در خون بود چقدر کتک خورده بود از خان زاده
بی بی نفس عمیقی کشید و گفت:
_خواهرت حتما گناهی داشته مطمئن باش خان زاده بی دلیل هیچ کاری انجام نمیده
_شما چرا انقدر طرفدار خان زاده هستید!؟
_چون میدونم اگه باهاش ازدواج کنی خوشبخت میشی و از این عمارت خوفناک نجات پیدا میکنی ، پدربزرگت رو خیلی خوب میشناسی اگه با خان زاده ازدواج نکنی تو رو خیلی راحت به عقد یکی از اون ارباب های پیر روستا بخاطر پول درمیاره بهتره خوب فکرات رو بکنی ما هیچکدوم بد تو رو نمیخوایم.
بی بی بعد از تموم شدن حرف هاش از اتاق رفت بیرون ، خان زاده یکی از خان زاده های اصیل روستا بود که حتی پدر بزرگ که ارباب روستای پایین بود هم با وجود سن و سالی که ازش گذشته بود ازش حساب میبرد
خان زاده چند سال پیش عاشق خواهرم ماه چهره شد ماه چهره یکی از دخترای زیبا و خوشگل روستا بود اما برعکس من که یه دختر آفتاب مهتاب ندیده بودم ماه چهره یه دختر تحصیل کرده بود که سر و گوشش هم خیلی میجنبید اما همیشه با سیاست بود برای همین هیچکس کاری باهاش نداشت
خان زاده وقتی اومد خواستگاری ماه چهره ، ماه چهره بخاطر پول و قیافه ی خوب خان زاده و ملاک هایی که باید رو داشت خیلی زود تن به ازدواج داد جوری که همه متعجب شدیم چون ماه چهره دوست نداشت هیچوقت ازدواج کنه و خودش رو محدود کنه!
🌸 #دخـــــتــرونــــــــہ💕
💅💄💇
💞 @sooraty
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ آموزشی ❣
فر تلفنی😉💞
🌸 #دخـــــتــرونــــــــہ💕
💅💄💇
💞 @sooraty
#رنگ_موی_طبیعی_شرابی
❤️پودر سدر ۸۵پیمانه
❤️پودر روناس۲پیمانه
❤️پودر مازو۳پیمانه
❤️پودر گل بابونه ۳۵ پیمانه
❤️کتیرا۱۰پیمانه
♨️دقت شود اندازه دقیق مخلوط شود.
🍃پودر گیاهان فوق را با هم مخلوط کنید با مقداری اب به صورت خمیر با قوام آبکی در اورید و پس از آماده کرن موها برای رنگپذیری ؛موهارا به آن آغشته و چند ساعت در همان حالت نگهدارید سپس با اب ولرم بشویید.
🌸 #دخـــــتــرونــــــــہ💕
💅💄💇
💞 @sooraty
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیزاین عالی 😍❤️
🌸 #دخـــــتــرونــــــــہ💕
💅💄💇
💞 @sooraty
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💕💕💕💕💕 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده #پارت_2 _اما بی بی خان زاده سنش از من بزرگتره من فقط هفده سالم
💕💕💕💕💕
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
#پارت_3
شب زفاف خواهرم رو هیچوقت یادم نمیره همه ی ما منتظر پارچه ی خونی بودیم اما وقتی در اتاق خان زاده شد چی دیدیم خان زاده با عصبانیت از عمارت خارج شد ، خواهرم غرق در خون روی تخت افتاده بود خان زاده باهاش مثل یه تیکه آشغال رفتار کرده بود
هر موقع خواهرم رو میدیدم صورت خوشگلش درب و داغون بود متعجب بودم آیا این همون خان زاده ای بود که عاشق ماه چهره بود!
با شنیدن صدای در اتاق سرم رو تکون دادم و از فکر کردن به گذشته دست برداشتم
_بفرمائید
در اتاق باز شد و خدمتکار شخصی مادر بزرگ اومد داخل اتاق
_خانوم گفتند برید اتاقشون باهاتون کار داره
_باشه الان میام
با بیرون رفتن خدمتکار شخصی خانوم بزرگ بلند شدم و از اتاق خارج شدم ، به سمت اتاق خانوم بزرگ که طبقه ی پایین عمارت بود حرکت کردم کنار در اتاق که رسیدم طبق عادت همیشگی تقه ای زدم
_بیا داخل
داخل اتاق شدم خانوم بزرگ یه اتاق بزرگ بود با نمای قدیمی البته زیبا و شیک
_سلام خانوم بزرگ
بدون اینکه جواب سلامم رو بده گفت:
_شنیدم باز گرد و خاک به پاک کردی
_خانوم بزرگ من ...
با عصبانیت داد زد:
_خفه شو
ساکت شدم و با ترس بهش خیره شدم همیشه از خانوم بزرگ میترسیدم خیلی بیشتر از پدربزرگ خانوم بزرگ ترسناک بود
_تو چجوری جرئت کردی انقدر سلیطه بازی دربیاری هان!؟
با بغض به زمین خیره شده بودم که صدای بلند شدن خانوم بزرگ اومد و پشت بندش صدای قدم هاش که داشت به من نزدیک میشد
_سرت و بلند کن!
سرم رو بلند کردم که همزمان شد با سیلی محکمی که تو گوشم خورد تعادلم رو از دست دادم و پرت شدم روی زمین که اینبار فریاد زد
_بلند شو
با گریه بلند شدم که دوباره صداش بلند شد:
_به من نگاه کن
بهش خیره شدم که محکمتر از قبل زد توی صورتم قبل از اینکه بیفتم دستم رو گرفت
_فکر کردی میزارم مثل خواهرت سرکش بشی آبروی خاندان ما رو ببری آره توله سگ
🌸 #دخـــــتــرونــــــــہ💕
💅💄💇
💞 @sooraty
خدایا🙏
امروز دستمان را پُر کن
و دلمان را خالی
دستمان را از مهربانی👐
و دلمان را از کینه💕
بارالها 🙏
دراین هیاهوی روزگار
دوستانم رایاری کن
دستی به زندگیشان بکش
وغرق درخوشبختی کن🙏💕
آمین یا قاضِیَ الْحاجات 🙏
ای برآورنده ی حاجت ها 🙏
#سلام_روزتون_بخیر🌸🍃