eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.3هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
#پارت_102 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده وقتی داخل اتاق شدم با درد روی تخت خوابیدم فرانک اومد کنارم ن
_ من هم زن قانونی تو هستم تو عاشق منی نه این پس چرا وقتی من هر چیزی بهش میگم جبهه میگیری دلیل این رفتارت چیه اگه دوستش داشتی وقتی عین سگ داشتم کتکش میزدم جلوی من رو میگرفتی و ... _ چی گفتی ؟! با شنیدن صدای عصبی مهرشاد  شقایق به سمتش برگشت و گفت : _ شنیدی چی گفتم پس نیاز به تکرار دوباره نیست . مهرشاد به سمت ارباب برگشت _ تو اجازه دادی این دست روی پری دخت بلند کنه آره !؟ فرانک به سمت مهرشاد رفت چیزی در گوشش گفت که مهرشاد با عصبانیت گذاشت رفت و فرانک هم پشت سرش رفت منم دیدم که اینجای جای من هم نیست پس بلند شدم که شقایق داد زد : _ بشین سرجات . ترسیده سرجام نشستم که به چشمهام خیره شد و گفت : _ کجا داشتی میرفتی ؟! با شنیدن این حرفش نفس عمیقی کشیدم و گفتم : _ داشتم میرفتم بیرون . _ چرا !؟ با شنیدن این حرفش سکوت کردم که ارباب سرد گفت : _ شقایق بسه تمومش کن شقایق با گریه گفت : _ این دختر بچه خدمتکار رو دوست داری !؟ _ نه با شنیدن نه قاطع ارباب احساس سوزش میکردم تو قلبم چشمهام با درد بسته شد نشسته بودم تا تحقیر بشم ، صدای شقایق بلند شد : _ پس چرا وقتی گفتم میخوام خدمتکار من بشه عصبی شدی اینو برای من توضیح بده ! _ چون تو میخوای ابروی من رو ببری . شقایق متعجب گفت : _ چی !؟ _ من یه ارباب هستم و دوست ندارم شخصیتی که دارم بین مردم روستا خراب بشه اما تو قصد داری شخصیت من رو خراب کنی میخوای زن من بشه خدمتکار تو بعدش من بشم مضحکه ی مردم آره !؟ _ نه ارباب پوزخندی بهش زد و گفت : _ اما تموم رفتار تو همین و ثابت میکنه شقایق میدونی دوستت دارم وگرنه باهات ازدواج نمیکردم هر چی دوست داری برات فراهم میکنم اما تو دست از خاله زنک بازیا برنمیداری همش نقشه کشیدن همش کتک توهین حقارت کافی نیست داری با اینکارا خودت رو کوچیک میکنی میدونی که دوستت دارم . _ حسودیم شده بود . ارباب پوزخندی زد : _ به چی !؟ این دختر بچه رعیت که هیچوقت نتونستم هیچ حسی جز ترحم نسبت بهش داشته باشم !؟ اشکام روی صورتم جاری شدند بس نبود تحقیر شدن !؟ 💕💕💕💕💕
👩🏻‍🦱راحت کردن سشوار با برس‌های حرارتی 👩🏻چنین برس‌هایی برای سشوار کشیدن ایده‌آل است چرا که گرم شدن سطح برس می‌تواند تکمیل‌کننده گرمای سشوار باشد. حالت گرد برس نیز باعث می‌شود موها بهتر حالت بگیرد. با برس گرد حرارتی کوچک می‌توانید فرهایی را در موها ایجاد کنید. هرقدر برس حرارتی شما بزرگ‌تر باشد بهتر می‌توانید با آن موها را صاف کنید. 💋💅 💅 @sooraty
🔷توصیه مهم به افرادی که با زدن ریمل چشمهاشون قرمز میشه 🔹برای رفع این مشکل توصیه میشود از ریملهایی که خرده مژه دارند استفاده نکنند زیرا در اکثر مواقع ، این به اصطلاح خرده مژه هایی که برای پر نشان دادن مژه ها در ریملهاست زیر پلک می چسبند و باعث قرمزی و التهاب چشمها می شوند به خصوص اگر ریمل مرغوبی هم نباشد. بنابراین مهمترین توصیه ، استفاده از ریملهای بدون خرده مژه برای افرادی است که پس از زدن ریمل دچار این مشکل می شوند. 💋💅 💅 @sooraty
75.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه بافت زیبا دخترونه😍 فوق العاده👏 --------------------------♦️----------------------------- 💅 @sooraty
میکاپ زیبا😍💄 چطوره؟! --------------------------♦️----------------------------- 💅 @sooraty
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
#پارت_103 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده _ من هم زن قانونی تو هستم تو عاشق منی نه این پس چرا وقتی من
با خشم بلند شدم و بدون توجه بهشون گذاشتم رفتم ، تموم مدت من رو مجبور کرد بودند بشینم تا تحقیرم کنند چقدر پست و رذل بودند با گریه داشتم به سمت اتاقم میرفتم که به فرانک و مهرشاد برخورد _ پری دخت _ لطفا بعدا صحبت کنیم . اما مهرشاد عصبی گفت : _ وایستا ببینم بدون توجه بهش داخل اتاقم شدم که جفتشون پشت سرم اومدند داخل اتاق مهرشاد با عصبانیت گفت : _ اون عفریته چی بهت گفت که اشکت رو در آورد !؟ _ خیلی بده مهرشاد خیلی _ چی !؟ _ رفتار ارباب اون قلب من رو میشکنه هر دقیقه تیکه پاره اش میکنه بدون اینکه براش مهم باشه ، تحقیرم میکنه بدون اینکه بفهمه دارم با شنیدن حرف هاش جون میدم اصلا براش مهم نیستم حتی یه ذره _ ناراحت نباش _ نیستم اما قلبم درد میکنه . _ اون آدم نباید برات مهم باشه حتی یه ذره شنیدی !؟ _ آره _ پس الان هم نمیخواد با فکر کردن به حرف هاش خودت رو ناراحت کنی تو یه داداش داری یه زن داداش خوب داری . فرانک اومد کنارم نشست با لبخند گفت : _ پری دخت _ جان _ تو ما رو دوست نداری !؟ _ شما بهترین کسایی هستید که میشناسم من دیگه جز شما دو تا هیچکس رو ندارم تنها کسایی هستید که به فکر منید . _ پس به ما اعتماد کن باشه !؟ _ دارم _ الان اشکات رو پاک کن بگیر بخواب فردا یه روز خیلی خوب میشه مطمئن باش تلخ خندیدم _ امیدوارم چون خیلی خسته شدم از این زندگی تکراری و پوچ که بدون هیچ هدف خاصیه . * * * * _ عجب شب خیلی خوبی بود ارباب واقعا یه عاشق مثل قدیم نمیدونی فرانک دیشب تا صبح چقدر من و نوازش کرد و .... مهرشاد با عصبانیت بلند شد که صدای ارباب از پشت سرش اومد : _ چیشده !؟ مهرشاد به سمتش برگشت و گفت : _ این زنت ذره ای شخصیت و حیا نداره نشسته از شبی که داشتید و گذروندید تعریف میکنه ، زشت نیست داداش یعنی انقدر بی غیرت شدی اجازه میدی که ... مهرشاد ساکت شد دستی داخل موهاش کشید و گفت : _ شرمنده داداش عصبی شدم میدونی که حساسم من برم به کار ها برسم و بعدش گذاشت رفت که فرانک رو به شقایق گفت : _ لطف کن جلوی شوهر من همچین مزخرفاتی نگو . 💕💕💕💕💕
میکاپ زیبا😍💄 --------------------------♦️----------------------------- 💅 @sooraty
از این شنیون های ساده و راحت دوست دارید؟! چطوره؟ --------------------------♦️--------------------------- 💅 @sooraty