eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
⛔️فوری🔞 بسم الله جنی که خودش را به مردم نشان داد( مکان عراق) سبحان الله😨 ببینید چطور حرف میزنه موبه بدن آدم سیخ میش فیلم کاملش تو کانال زیر هست📛👇 https://eitaa.com/joinchat/1870331926C862183f77f
برای داشتن پوستی زیبا و و بدون چروک میتوان از گیاهان دارویی استفاده کرد , بومادران با روغن کنجد برای ساختن کرم های آفتابی محافظ پوست کاربرد فراوان دارد. 💅👄join👉: 💅 @sooraty
👇 ❣️ برای درمان خارش و خشکی پوست, قسمت داخلی پوست موز را با کمی روغن زیتون به محل مورد نظر بمالید. در طول روز چندبار این عمل را تکرار کنید تا به نتیجه مطلوب برسید. 💅👄join👉: 💅 @sooraty
💕ترفندهای آرایش چشم | چشم های رو به پایین 💟اگر گوشه های پلک شما رو به پایین است باید آن ها را طوری آرایش کنید که رو به بالا نشان شوند. برای اینکار باید به وسیله خط چشم مدادی و یا مایع از گوشه چشم به سمت بالا خط چشم بکشید. با این روش میتوانید چشمان خود را گربه ای نشان دهید. 💅👄join👉: 💅 @sooraty
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
یه مدته جاریم و دخترش شیک پوش شدن🙄🤭🤔 لباسای شیک و پیک میپوشن با قیمت عالی👌👌 جنسایی که تاحالا تو هیچ کانالی ندیدین👗👗 انواع لباس 👩‍👧 شیک ترین لباس های زمستونی مستقیم از تولیدی، ارسال رایگان به سراسر کشور🚚 http://eitaa.com/joinchat/468189195C496ac34c9b 🚫
سلام 👸 کانال من پر از محصولات گیاهی پوست و مو هست، محصولاتی بدون عوارض و بدون برگشت مجدد😍 و برای هر که داشته باشین، محصول داریم👌 کانال من متفاوته، چون🤔 🚚 ارسال رایگان داره 👩‍🏫 مشاوره تخصصی داره 💴 قیمتاش مناسبه 🎉 نیمه هر ماه داریم 🎁 اشانتیون هم داده میشه دیگه چی از اینا بهتر👏 منتظرم اینجا ببینمتون👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3344367671C4da022ad2f 👇👇👇راستی راستی؛ 👇👇👇 هر ماه به 1نفر، در هتلهای مشهد الرضاع تقدیم میکنیم🌺💚🌺
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_426 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده داخل اتاق شدم خان زاده نشسته بود خیره بهش شدم و گفتم
💥💫💥💫💥💫 مگه میشد عاشقش نشد من خیلی وقت بود قلبم رو بهش داده بودم ، با صدایی لرزون شده گفتم : _ نه خش دار گفت : _ پس چرا صدات داره میلرزه الکی خندیدم : _ دیوونه شدی توهم برت داشته فکر کردی عاشقت هستم در صورتی که اصلا اینطور نیست حالا دستت رو بردار خفه شدم دستش رو برداشت و روم خیمه زد ، لبهاش روی لبهام نشست خیلی خشن داشت میبوسید همیشه حرکاتش همینطوری بود بی اختیار منم باهاش همراه شدم که این شد سرانجام یه رابطه دوباره ... صبح شده بود چشم باز کردم تو بغل خان زاده بودم لبخندی   روی لبهام نشست احساس خیلی خوبی بود ، بلند شدم که چشمهاش باز شد با لذت داشت بهم نگاه میکرد ، سریع به سمت حمام رفتم وقتی بیرون اومدم خبری از خان زاده نبود از اتاق خارج شدم که با شنیدن صدایی از اتاق نور متعجب به سمت اتاقش رفتم چیشده بود در اتاقش نیمه باز بود در رو باز کردم و داخل شدم با دیدن صحنه روبروم احساس حالت تهوع بهم دست داد ، سریع بدون سر و صدا از اتاقش خارج شدم ، تموم احساس خوبی که داشتم خراب شد چجوری میتونست همچین کاری باهام بکنه قطره اشکی روی گونم چکید سریع پسش زدم دستی روی شونم نشست که ترسیده به عقب برگشتم با دیدن شاهین نفسم رو آسوده بیرون فرستادم که پرسید : _ چیشده ؟ لبخندی بهش زدم : _ چیزی نشده اخماش رو تو هم کشید و گفت : _ اگه چیزی نشده پس این چه وضعیتی هست که واسه خودت درست کردی ؟ چشمهام با درد بسته شد _ چیزی نیست _ اگه مشکلی هست بگو من میتونم بهت کمک کنم مطمئن باش _ چیزی نیست داداش من برم آرشاویر رو بیارم بریم صبحانه _ آرشاویر همراه بابا رفت صبح زود _ کجا رفت ؟ _ آرشاویر از دیشب اصرار داشت همراه بابا بره  ، بابا هم اجازه اش رو از شوهرت گرفت با خودش برد 💫💥💫💥💫💥