⚫️ علی انصاریان درگذشت متاسفانه علی انصاریان بازیکن فوتبال پیشکسوت تیم های استقلال و پرسپولیس براثر بیماری کرونا درگذشت روحش شاد و یادش گرامی باد 💔 | #News 💅 @sooraty

📝 ‏مثل اینکه هر کی استوری اینستا با مضمون مادر نذاره مامانشو دوس نداره #توییت_ها 🕊 🍀 💟 💅 @sooraty

شایدم حلقه 😬💍 🍀 💟 💅 @sooraty

#کنج_آرامش 😌 🍀 💟 💅 @sooraty

📝 روز مادر رو به پداریی که برا بچشون هم پدر بودن و هم مادرم تبریک میگیم، دمتون گرم. #توییت_ها 🕊 🍀 💟 💅 @sooraty

#هی_فلانی_زندگی_شاید_همین_باشد ♥️ 🍀 💟 💅 @sooraty

خدا کنهههه 🍀 💟 💅 @sooraty

📝 ‏به مناسبت‌ روز مادر، صبح زود بیدار شدم و در کابینتا رو محکم باز و بسته کردم. روزتون مبارک باشه.😁 #توییت_ها 🕊 🍀 💟 💅 @sooraty

👨‍⚕️توصيه پزشكان برتر ایران 🇮🇷براي درمان ریشه ای سفیدی مو 👨‍🦲 نكته جالبشم اينه که ما براي اثبات حرفامون اول خودمون رو مورد آزمايش 🧪قرار دادیم و بعد نتيجه رو داخل صدا و سيما عنوان كردیم 📰 🍃 🍀 🌿 🍃 🍀 🌿 🍃 🍀 🌿 👨‍⚕️ميتونيد مشاوره رايگان تلفني 🤳 هم ازمون بگيريد با ارسال عدد ۴ به سامانه ۱۰۰۰۶۱۸۹ ضمنا برای کسایی که تا پانزدهم بهمن پیامک ارسال کنند یک سوپرایز خیلیییی ویژه داریم 🙈😳❤️

💥💫💥💫💥💫 #پارت_554 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده _ تو مطمئنی عاشقم نیستی ؟ _ آره مطمئن هستم عاشقت نیستم و میخوام دست از سر من برداری چون باعث میشی اذیت بشم ، تو تنها کاری که میتونی انجام بدی اینه مراقب خانواده ات باشی ، به شهیاد و شیرین توجه کنی هر چی باشه بچه های تو هم هستند با چشمهای ریز شده داشت بهم نگاه میکرد وقتی حرفام تموم شد ، دستش رو نوازش وار روی صورتم کشید و با صدایی خش دار شده پرسید : _ پس تو چی ؟ نفس عمیقی کشیدم و گفتم : _ نمیفهمم چی میگی ؟ _ به تو هم باید توجه داشته باشم ؟ میدونستم چرا داره اینطوری میگه میخواست من تحریک بشم با شنیدن حرفاش اما این اتفاق هیچ وقت نمیفتاد ،میخواست واکنش نشون بدم تا بگه عاشقش هستم و از این طریق اذیتم کنه چشمهام رو خمار کردم که چشمهاش برق خاصی زد ، با صدایی پر از عشوه و ناز جوابش رو دادم : _ من نیازی به توجه تو ندارم عزیزم عزیزم رو خیلی کشدار گفتم ، اخماش بشدت تو هم رفت ، انگار اصلا از این حرف من خوشش نیومده یهو خندیدم و ازش فاصله گرفتم : _ دوست داشتی بگم عاشقت هستم آره ؟ پوزخندی زد : _ هیچ چیزی نمیتونه باعث عوض شدن احساساتت بشه تو عاشقم هستی _ این درست نیست چون من به هیچ عنوان عاشقت نیستم مطمئن باش ابرویی بالا انداخت : _ جدی ؟ _ بله که جدی من عاشقت نیستم هیچوقت هم عاشق یه آدم بی احساس مثل تو نمیشم همچنان ایستاده بود با چشمهای یخ زده اش مستقیم داشت تو چشمهام نگاه میکرد ، میدونستم نمیتونم بیشتر از این طاقت بیارم واسه همین سریع گفتم : _ میشه من و برگردونی خونه ؟ خودش جلو راه افتاد منم سریع پشت سرش رفتم ، فقط من و آورده اینجا تا به خودش ثابت کنه عاشقش هستم اما کور خوندی اینبار من اون آدم گذشته نیستم سوار ماشین شدم که راه افتاد اینبار با سرعت داشت رانندگی میکرد انگار میخواست اینطوری عصبانیتی که درونش هست رو خالی کنه . خیلی زود رسیدیم سریع پیاده شدم به سمت داخل رفتم ، فقط نور و شهربانو تو نشیمن بودند میخواستم برم بالا که صدای نور بلند شد : _ فقط میخواستی شوهر من بیاد دنبالت آره ؟ 💫💥💫💥💫💥 💅 @sooraty