🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_623 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده میدونستم منظورش مامان بابا هست اما اونا خودشون باعث
💥💫💥💫💥💫
#پارت_624
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
_ خیلی خوشحال شدم حسابی ناراحت شده بودم که حالا قراره چ اتفاق هایی واسه ما بیفته اما خیالم راحت شد
لبخندی روی لبم نشست و اسمش رو صدا زدم :
_ شفق
_ جان
_ مراقب خودت باش به زودی همه چیز مثل اولش میشه مطمئن باش !
میدونستم همه چیز قرار هست مثل اولش بشه پس نباید هیچ نگرانی تو قلبم راه میدادم اینطوری واسه ی منم بهتر بود
* * * *
با شنیدن صدای زنگ در خونه با خیال اینکه شاید آقاجون باشه رفتم در رو باز کردم با دیدن خان زاده با چشمهای گشاد شده داشتم بهش نگاه میکردم ، اینجا رو چجوری پیدا کرده بود
_ تو اینجارو چجوری پیدا کردی ؟
اومد داخل که در رو بستم رفت تو نشیمن نشست روبروش دست به سینه ایستاده بودم که گفت :
_ آقاجونت خونه ی قشنگی واست خریده
_ این موضوع هیچ ربطی به تو نداره از کجا فهمیدی اینجا هستم ؟
پوزخندی گوشه ی لبش نشست :
_ واقعا فکر کردی واسم سخت هست بفهمم کجایی ؟ بعدش فکر کردی انقدر بی غیرت هستم که اجازه میدم زنم بره گوشه خیابون میدونستم میاد دنبالت
دود داشت از سرم خارج میشد
_ تو واقعا آدم بی شرم و حیایی هستی !
_ هیس
ساکت شدم که بهم اشاره کرد بشینم ، ناچار رفتم نشستم میدونستم واسه صحبت بود
بنابراین رفتم نشستم و منتظر بهش چشم دوختم که گفت :
_ نور نمیخواد شهیاد و شیرین بیان پیش ما
برعکس همیشه لبخندی روی لبم نشست و خیلی زیاد خوشحال شدم
_ حق داره حامله هستش تو نباید اذیتش کنی بخاطر همچین چیز هایی
با چشمهای ریز شده داشت به من نگاه میکرد :
_ ببینم تو خوشحال شدی ؟
_ نه
_ آره
_ دروغ چرا اره خوشحال شدم چون بچه هام قرار هست پیشم باشند
_ این به این معنی نیست که من نمیام پیششون گاهی میام و شبا هم پیششون هستم همه با هم .
_ یعنی چی ؟
_ یعنی من هنوز هم شوهرت هستم حالا حالیت شد ؟
_ آره
💫💥💫💥💫💥
💅 @sooraty
از این چایی های حال خوب کن لطفا ☕️
🍀
💟
💅 @sooraty