.
#دختری_که_به_هیچ_دکتری_اجازه
#لمس_بدنش_را_نداد❗️
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و #لگنش از جایش درمیرود
پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش میبرد دختر اجازه نمیدهد کسی #دست به لگنش بزند
هر چه به دختر می گویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که می کنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمیگذارد کسی دست به او بزند
به ناچار دختر هر روز #ضعیف تر وناتوانتر می شود
تا اینکه یک حکیم #باهوش و حاذق سفارش می کند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به #لگن دخترتان او را مداوا کنم
پدر #دختر با #خوشحالی زیاد قبول می کند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست طبیب شرط #عجیبی_میگذارد...
#ادامه👇
eitaa.com/joinchat/1918304256Cc99eb2aa0b
هدایت شده از 😂ᵢₛgₐ ₙₑwₛ | ایسگا نیوز😂
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
😳 #دامادی که #مادرش را فروخت😔👇
🔴داماد به شکل ناگهانی مهمانان را غافلگیر کرد در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره #مادرم رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد.😳شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ ازش خوشم نمیاد!😔داماد میکروفن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟"😳حاضرین که از این رفتارش بشدت تعجب کردند همگی سکوت اختیار کردندکه...... ‼️😳 🔴 #ادامه داستان 👇 👇
http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
😳 #دامادی که #مادرش را فروخت😔👇
🔴داماد به شکل ناگهانی مهمانان را غافلگیر کرد در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره #مادرم رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد.😳
شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ ازش خوشم نمیاد!😔
داماد میکروفن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟"😳
حاضرین که از این رفتارش بشدت تعجب کردند همگی سکوت اختیار کردندکه...... ‼️😳😳
🔴 #ادامه داستان 👇 👇 👇
http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015
هدایت شده از تبلیغات انصار💛
#چرا شوهرم به طور ناگهانی از من متنفر شد
#من و شوهرم در کنار هم خوشبخت بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم،ولی ناگهان رفتار شوهرم باهام عوض شد.یک روز اختلافمون بالا گرفت من به حالت قهر رفتم خونه مادرم،یک هفته شوهرم هیچ سراغی از من نگرفت تااینکه مریض شدم و برای برداشتن #دفترچه بیمه برگشتم خونه و دیدم
که شوهرم 😳❌......
#ادامه داستان👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2986147920C983a25faca
هدایت شده از تبلیغات انصار💛
#چرا شوهرم به طور ناگهانی از من متنفر شد
#من و شوهرم در کنار هم خوشبخت بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم،ولی ناگهان رفتار شوهرم باهام عوض شد.یک روز اختلافمون بالا گرفت من به حالت قهر رفتم خونه مادرم،یک هفته شوهرم هیچ سراغی از من نگرفت تااینکه مریض شدم و برای برداشتن #دفترچه بیمه برگشتم خونه و دیدم
که شوهرم 😳❌......
#ادامه داستان👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2986147920C983a25faca
هدایت شده از تبلیغات انصار💛
#چرا شوهرم به طور ناگهانی از من متنفر شد
#من و شوهرم در کنار هم خوشبخت بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم،ولی ناگهان رفتار شوهرم باهام عوض شد.یک روز اختلافمون بالا گرفت من به حالت قهر رفتم خونه مادرم،یک هفته شوهرم هیچ سراغی از من نگرفت تااینکه مریض شدم و برای برداشتن #دفترچه بیمه برگشتم خونه و دیدم
که شوهرم 😳❌......
#ادامه داستان👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2986147920C983a25faca
هدایت شده از تبلیغات انصار💛
#چرا شوهرم به طور ناگهانی از من متنفر شد
#من و شوهرم در کنار هم خوشبخت بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم،ولی ناگهان رفتار شوهرم باهام عوض شد.یک روز اختلافمون بالا گرفت من به حالت قهر رفتم خونه مادرم،یک هفته شوهرم هیچ سراغی از من نگرفت تااینکه مریض شدم و برای برداشتن #دفترچه بیمه برگشتم خونه و دیدم
که شوهرم 😳❌......
#ادامه داستان👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2986147920C983a25faca
هدایت شده از گسترده پیشرفت
⛔ شب ازدواج عجیب دختر پادشاه!
#پادشاه پیری بود که تنها فرزند او دختری بود بسیار زیبا !
دختر با پسری زیبا و قوی ازدواج کرد ولی فردای پس از ازدواج نعش آن پسر را از اتاق بیرون آوردند!
#چندین ماه بعد دختر با فرمانده لشکر شاه ازدواج کرد ولی درست بعد ار شب اول زندگی شان آن مرد نیز بطرز عجیبی دیگر از رختخواب بلند نشد..
#ازدواج سوم نیز با پسر وزیر به همین شکل بود که آن نیز جان خود را از دست داد تا اینکه...
#ادامه ماجرا سنجاق شده در چنل زیر 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1931149482C13657c3277
https://eitaa.com/joinchat/1931149482C13657c3277
به شدت توصیه میشود