🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💕💕💕💕💕 #پارت_36 #دخترونه بدون اینکه منتظر چیزی از جانبش باشم به سمت کلاس حرکت کردم که صدای نیلو هم
💕💕💕💕💕
#پارت_37
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
شماره خان زاده رو گرفتم که بعد از خوردن چند تا بوق برداشت صدای پر از عشوه ی دخترونه ای پیچید:
_بفرمائید !؟
متعجب از صدای دخترونه گفتم:
_ببخشید فکر کنم اشتباه تماس گرفتم
و گوشی رو قطع کردم دوباره نگاهی به شماره انداختم اما درست بود قبل از اینکه بخوام دوباره شماره رو بگیرم صدای گوشی بلند شد و صدای خان زاده تو گوشی پیچید:
_بله
با شنیدن صداش حس کردم قلبم داره از جاش کنده میشه اون دختره کی بود که قبل اون گوشیش رو جواب داده بود ، به سختی لب باز کردم و گفتم:
_منم
با شنیدن صدام کمی مکث کرد و بعد از چند دقیقه صدای خشک و خش دارش تو گوشی پیچیده شد:
_پریزاد کاری داشتی !؟
قبل از اینکه لب باز کنم چیزی بگم صدای همون دختره اومد
_آراز عشقم نمیخوای بیای قطع کن اون گوشی رو امشب تا صبح میخوام باهات عشق و حال کنم
با شنیدن حرف هاش چشمهام گرد شد یعنی چی اون میخواست با شوهر من عشق و حال کنه اونجا چخبر بود صدای سرد خان زاده که حالا فهمیده بودم اسمش آراز بلند شد:
_فعلا کار دارم بعدا باهات تماس میگیرم.
و صدای بوق که داخل گوشی پیچیده شد با دهن باز شده به گوشی خیره شده بودم واقعا قطع کرد با حرص گوشی رو پرت کردم روی مبل و خودم همونجا نشستم سرم رو میون دستام گرفتم لعنتی داشت با یه دختر غریبه عشق و حال میکرد و اون دختره هرزه ای که معلوم نبود کیه الان تو بغلش بود و داشت براش ناز و عشوه میومد
حتی با فکر کردن بهش هم حالم بد میشد و حالت تهوع بهم دست میداد باورم نمیشد آدم انقدر عوضی باشه
من زنش بودم اون وقت داشت خودش رو با یکی دیگه ارضا میکرد خان زاده هوسباز!
* * * * * *
نگاهم به صورت بیخیالش افتاد خون داشت خونم رو میخورد به سختی داشتم خودم رو کنترل میکردم تا هیچ حرف بیخود و بی موردی نزنم که بعدا پشیمون بشم خیلی بیخیال و خونسرد اومد روبروم نشست که با حرص از سرجام بلند شدم که صداش بلند شد
_بشین!
نگاه حرصیم رو بهش دوختم و با غضب گفتم:
_بشینم چیکار کنم به حرف های مفت و بی سر ته تو گوش کنم که چی !؟
با شنیدن این حرف من یه تای ابروش بالا رفت نگاهی به سر تا پام انداخت و گفت:
_میبینم که امروز قاطی کردی زبونت دراز شده
چشهام رو باز و بسته کردم نفس عمیقی کشیدم تا فحش بارش نکنم اما مگه میذاشت حتی یه دقیقه هم ساکت باشم ، بلند شد روبروم ایستاد و خش دار گفت:
_چته !؟
با شنیدن این حرفش از کوره در رفتم و عصبی فریاد کشیدم
_واقعا میخوای بدونی من چم شده اره ، اون دختره ی کثافط کی بود !؟
خونسرد بهم خیره شد و گفت:
_از کدوم دختر داری حرف میزنی!؟
_همونی که میخواست باهات عشق و حال کنه!
💕💕💕💕💕
۱۵ فروردین ۱۳۹۹