eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.3هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_451 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده به سمت آقاجون برگشتم کنار در اتاقش ایستاده بود با صد
💥💫💥💫💥💫 _ آراز مرد سرد و خشکی هست خیلی سخت میشه فهمید تو ذهنش چی داره میگذره اما اگه باهاش راه بیای میتونه یه آدم درست و حسابی باشه ، نمیدونم چرا رفتارش با تو انقدر بد هست عصبی خندیدم : _ مشخص هست آقاجون چون اون مریض روانی هست با شکنجه دادن بقیه روح خودش رو ارضا میکنه _ تو الان از دستش عصبانی هستی بزار اروم که شدی درموردش صحبت میکنیم باشه ؟ _ باشه ، میتونم برم ؟ _ آره از اتاقش خارج شدم ، آقاجون اصلا خان زاده رو نمیشناخت وگرنه متوجه میشد من همیشه بیگناه بودم و اون باعث میشد من بیخود اذیت بشم !... به سمت پایین رفتم مامان همراه نور نشسته بودند داشتند صحبت میکردند رفتم کنار مامان نشستم که نور خطاب بهم گفت : _ خان زاده پیش تو بود ؟ خیره به چشمهای آرایش شده اش شدم و بهش توپیدم : _ آره پیش من بود مشکلی داری ؟ _ وا چرا باید مشکل داشته باشم فقط پرسیدم ، چرا انقدر عصبانی هستی ؟ _ چون تو باعث شدی !. چشمهاش گرد شد : _ چی ؟ بلند شدم بدون اینکه جوابش رو بدم ، رفتم تو حیاط دوست نداشتم به هیچ عنوان باهاش دهن به دهن بشم چون اون فقط باعث عصبانیت من میشد همین ، صدای مامان بلند شد : _ پریزاد کلافه ایستادم به سمتش برگشتم و گفتم : _ بله _ این رفتارت اصلا درست نبود _ کدوم رفتار ؟ _ با نور عصبی خندیدم : _ الان شما پشت نور در اومدید مامان ؟ _ نه اما دوست ندارم دخترم به هیچکس بی احترامی کنه و نمیدونم تو چرا همچین کاری انجام میدی !.. نفس عمیقی کشیدم نمیدونستم مامان چرا داره همچین چیزی میگه اما همش داشت باعث میشد من حالم بد بشه به سختی گفتم : _ تنهام بزارید 💫💥💫💥?