🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_506 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده _ دلت واسم میسوزه ؟ سرش رو پایین انداخت : _ منم سرن
💥💫💥💫💥💫
#پارت_507
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
باهاش درد و دل کردم حسابی آروم شده بودم اما نه خیلی زیاد هنوز یه داغ سنگین روی قلبم داشت سنگینی میکرد ، نمیدونم چقدر گذشته بود که صدای شفق بلند شد :
_ میخواید برگردید پیش خانوادتون ؟
تلخ خندیدم :
_ من الان هیچکس رو ندارم همه از من متنفر هستند فکر میکنند به شوهرم خیانت کردم باعث شدم پسرم کشته بشه کی چشم دیدن من و داره ؟
_ شاید اشتباه کنید چون ...
وسط حرفش پریدم :
_ میخوام بمیرم چون دیگه هیچ امیدی واسه زنده موندنم نیست من ...
اینبار شفق حرف من و قطع کرد :
_ هنوز یه دلیل واسه زنده موندن هست که باید بیشتر مراقبش باشید
_ منظورت چیه ؟
لبخندی روی لبهاش نشست و گفت :
_ شما حامله هستید
اشکام روی صورتم جاری شدند ، دستم روی شکمم نشست و گفتم :
_ داری دروغ میگی نه ؟
_ نیاز نیست من بهت دروغ بگم واقعا حامله هستی تازه چند هفته اش هست ، دکتر تو رو معاینه کرد گفت فردا هم بریم واسه آزمایش
با شنیدن حرفای شفق حسابی شوکه شده بودم خیلی زیاد عجیب بود
اینکه پسرم رو از دست داده بودم و دوباره حامله شده بودم ! این میتونست یه نشونه باشه تا اشتباه های گذشته ی خودم رو جبران کنم !
_ پریزاد خانوم
خیره بهش شدم :
_ بله
_ دیگه نباید به خودکشی فکر کنید !
_ چرا داری به من کمک میکنی ؟
لبخند تلخی روی لبهاش نشست و گفت :
_ پدر شما هم یکبار باعث شد زندگی من درست بشه
💫💥💫💥💫💥
💅 @sooraty