eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.3هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_609 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده _ خوب _ هیچ مشکلی با این موضوع ندارم هر جایی خواستن
💥💫💥💫💥💫 _ شوهر به حساب نمیاد مامان جوری شده انگار چند سال هست طلاق گرفتیم . خان زاده نگاهش وحشتناک شد با این حرف من ولی چرا داشت عصبی میشد وقتی واقعیت رو میگفتم نباید بهش برمیخورد _ پریزاد _ جان _ کافیه _ من که چیزی نگفتم مامان ولی باشه . بعدش دیگه هیچ حرفی زده نشد ، وقتی نیمه شب شده بود رفتم سمت اتاقم تا استراحت کنم نمیدونم چقدر گذشته بود که چشمهام رو بسته بودم ولی خوابم نمیبرد یهو صدای باز شدن در اتاق اومد ، چشمهام رو باز کردم خیره بهش شدم و گفتم : _ خان زاده در اتاق رو قفل کرد که سریع سر جام نیم خیز شدم وحشت زده پرسیدم : _ اینجا چیکار میکنی ؟ بهم چشم دوخت : _ اومده بودم بهت نشون بدم شوهرت هستم ، سر شب که خیلی داشتی بلبل زبونی میکردی . نفس عمیقی کشیدم حق نداشت با من اینطوری برخورد کنه ، با عصبانیت بهش توپیدم : _ برو بیرون تا داد نکشیدم خندید : _ من شوهرت هستم داد بزن این وسط فقط همه پی میبرند تو چقدر احمق هستی . داشت راست میگفت این چ حرفی بود من زده بودم بهش آخه _ ببین خان زاده بسه هر چقدر اذیتم کردی حالا برو بیرون چون واقعا اعصابم نمیکشه باهات بحث کنم . _ منم نیومدم باهات بحث کنم اومدم مردونگیم رو بهت ثابت کنم چشمهام گرد شد : _ ببین اگه میخوای تلافی کنی این راهش نیست بعدش من منظورم از مردونگی این نیست ک بعدش به پایین تنه اش اشاره کردم که گوشه ی لبش کج شد : _ پس منظورت چی بود ؟ _ به به .... _ هیس ! ساکت شدم که دستش رو روی گونم کشید : _ دلت واسم تنگ شده بود زودتر میگفتی نیاز نبود مردونگیم رو به رخ بکشی وای خدا این رسما عقلش رو از دست داده بود _ ببین تو دیوونه شدی قهقه ای زد : _ ترسیدی ؟ _ نه 💫💥💫💥💫💥 💅 @sooraty