eitaa logo
به سوی سماء
943 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
475 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
من آن دیوانه بندم که دیوان را همی بندم زبان عشق می‌دانم سلیمانم به جان تو... اگر بی‌تو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکم وگر بی‌تو به گلزارم به زندانم به جان تو... @sooyesama
دگرباره بشوريدم بدان سانم به جان تو که هر بندي که بربندي بدرانم به جان تو من آن دیوانه بندم که دیوان را همی‌بندم زبان عشق می‌دانم سلیمانم به جان تو نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو چو تو پنهان شوی از من همه تاریکی و کفرم چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو اگر آبی خوردم از کوزه خیال تو در او دیدم وگر یک دم زدم بی‌تو پشیمانم به جان تو اگر بی‌تو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکم وگر بی‌تو به گلزارم به زندانم به جان تو سماع گوش من نامت سماع هوش من جامت عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو درون صومعه و مسجد تویی مقصودم ای مرشد به هر سو رو بگردانی بگردانم به جان تو سخن با عشق می‌گویم که او شیر و من آهویم چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو ایا منکر درون جان مکن انکارها پنهان که سرّ سرنوشتت را فروخوانم به جان تو چه خویشی کرد آن بی‌چون عجب با این دل پرخون که ببریده‌ست آن خویشی ز خویشانم به جان تو تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو ز عشق شمس تبریزی ز بیداری و شب‌خیزی مثال ذره‌گردانم پریشانم به جان تو @sooyesama
ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟! مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟! شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟! @sooyesama
امام علی (ع): هيچ‌کس ايمان را به کمالش نمی‌رساند تا آنکه مرا به عمق معرفتم بشناسد. آنگاه که مرا به اين معرفت شناخت، خداوند قلب او را با ايمان آزموده، سينه‌اش را برای اسلام گشاده ساخته و عارفی روشن‌بين گرديده است... معرفت نورانیت من، معرفت خداوند عزوجل است و معرفت خداوند عزوجل، معرفت من به نورانيّت است. (حدیث معرفت به نورانیت) @sooyesama
هر مخلوقی در فصل شکوفایی‌اش، نیاز بیش‌تری به غذا دارد. لذا در بهار که فصل شکوفایی گیاهان است، نیاز به غذای نباتی افزایش می‌یابد. از این روی گیاهان به آب و نور و هرچه که غذایشان است، احتیاج بیش‌تری پیدا می‌کنند. در حالی‌که در پاییز و زمستان که فصل فسردگی و ایستایی گیاهان است، نیاز به غذا در آن‌ها کم‌تر است. آدمی نیز در فصل شکوفایی‌اش این‌گونه است. ما دو فصل شکوفایی آدمیت داریم: یکی رجب و شعبان و رمضان و دیگری ذی‌قعده و ذی‌حجه و محرم. آدم در این دو فصل شکوفایی نیازش به غذای حقیقی‌اش که توحید است، بیش‌تر است. چرا که زمینه رشد و شکوفایی آدمیتِ آدم در این ایام بیش‌تر است. لذا در این ایام دستورات بیش‌تری از سوی شریعت وارد شده، تا در این بستر آماده، آدمیت ما رشد بیش‌تری داشته باشد. @sooyesama
انسان از صبح که بلند می‌شود و پای درس و کلاسی می‌رود، در همان حال حواسش به این باشد که این استاد که دارد صحبت می‌کند، کیست؟ از کجا آمده؟ چه شده که ما آمده‌ایم این‌جا و او برای ما صحبت می‌کند؟ چقدر خرج شده در زمین و آسمان تا این کلاس برپا شده؟ بنابراین باید قدر این کلاس دانسته شود به این صورت‌که آن‌را نعمت الهی بدانیم. ولذا باید «بسم الله الرحمن الرحیم» او را وارد کلاس بکند. وقت خروج، «الحمد لله رب العالمین» از درون و عقل و قلبش تراوش کند؛ چرا که این استاد، نیم ساعت، یک ساعت تنفس کرد از نفسی که خدا به او داد؛ پس ما مهمان خدا بودیم، تحت تعلیم خدا بودیم، ولو این‌که استاد خودش نداند. این روش اقلّ اقلّ زندگی طلبگی است: به فکر فرورفتن و هیچ‌گاه از این فکر خارج نشدن! @sooyesama
در درگه ما دوستیِ یک دله کن هر چیز که غیر ماست آن‌را یله کن یک صبح به اخلاص بیا بر در ما گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن @sooyesama
ما رأیت الا جمیلا @sooyesama
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 #نشر_دهید 🔰مدرسه حکمت ومعرفت #آوای_توحید دانش پژوه می پذیرد: 👥باحضور اساتید معظم: رمضانی،ضیائی،یزدان پناه،حسینی آملی،نائیجی، حلوائیان و سوری 🕒زمان ثبت نام: ۱۷فروردین لغایت ۱ اردیبهشت 🔸مکان: قم.خیابان معلم02537842224 🔻جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر avayetowheed.com/mava
بیشترین گرفتاری ما این است که غل و زنجیرهایی داریم که نمی‌توانیم، باز کنیم. نه اینکه عزم حرکت نداریم، می‌خواهیم حرکت کنیم، اما غل و زنجیرهایی داریم که نمی‌شود. بهترین راه، استغفار است. ماه رجب، ماه استغفار است، در همه ماه‌ها، استغفار هست اما در ماه رجب، به شکلی ویژه است. استغفار یعنی پاک کردن گذشته و از غل و زنجیر آزاد شدن؛ «من يَعْمَلْ سُوٓءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا؛ هر كس كار زشتی كند یا برخود ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را بسیار آمرزنده و مهربان خواهد یافت.» (نساء/ ۱۱۰) «یجد الله» یعنی در همین جایی که گناه کرده یا ظلم به نفس انجام داده، خدا را غفور و رحیم می‌یابد؛ نه در جهان پس از مرگ. «یجد» یعنی تعامل وجودیِ حضوری با خدا؛ یعنی در همان‌جا احساس می‌کند خدا او را بخشید. 🕊قبل از استغفار هرچه می‌کرد حالت حضور نداشت اما الآن احساس پرواز می‌کند و می‌بیند که استغفار باعث شده همین الان خدا به او تفضل کند 🕊روح ما اگر مانند پرنده آسما باشد و قدرت پرواز داشته باشد اما پرواز نکند، دلیلش همین غل و زنجیرهاست خاصیت ما پرواز است، باید غل و زنجیر را برداشت. خاصیت ما این است که دایم معنویت از ما بجوشد، چرا نیست؟ چون جان با غل و زنجیر، کدر است و نمی‌شود. جان آلوده است. @sooyesama @nasimehekmat
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش  آن‌هم «کلیم» با تو بگویم چه‌سان گذشت یک روز صَرف بستنِ دل شد، به این و آن روز دگر به کندن دل، زین و آن گذشت  (کلیم) @sooyesama
تفسیر نهرهای بهشتی (سوره محمّد، آیۀ ۱۵) از نگاه علامه طهرانی: نهرهای شیر، علوم است که در مبتدئین و ضعفای راه پیمایان راهِ خداست و نهرهای عسل، اختصاص به افراد متوسّط دارد که با ملاحظۀ جذبات الهیّه و مشاهدۀ صفات سرگرمند و نهرهای خمر اختصاص به افرادی دارد که بواسطۀ تجلّیات جمال و عشق به آن ذات لایزال، هستی خود را فراموش کرده، محو در انوار او شده‌اند... نهرهای آب زلالِ غیر متغیّر و متعفّن اختصاص به افرادی دارد که به مقام قلب رسیده و همه گونه علوم و معارف الهیّه در قلب آن‌ها بدون دخالت نفس و زَیغِ اهواء طلوع نموده است. (امام شناسی، ج۱، ص۱۸۷) @sooyesama
تصمیم‌های امروز حوادث فردا را رقم می‌زنند. چنان‌که حوادث امروز با انتخاب‌های دیروز رقم خورده‌اند. اگر امروز به تردید مبتلایی، فردا کسی را سرزنش مکن! @sooyesama
امام حسن (ع): اُوصيكُم بتَقوَى اللّه ِ و إدامَةِ التَّفَكُّرِ؛ فإنَّ التَّفَكُّرَ أبو كُلِّ خَيرٍ و اُمُّهُ. شما را به پروای الهى و تفکر پیوسته سفارش مى‌كنم؛ زيرا فکر پدر همه خوبي‌ها و مادر آن‌هاست. (تنبيه الخواطر : 1/52) @sooyesama
سهم من از همه عالم دِلَکی بیش نبود آن‌هم از فرط محبت به فدایت ای دوست! @sooyesama
می‌رسم بر در و می‌ایستی اندر درگاه ناگهان دلبر و ناگه دل و شوقی جانکاه روح من در تو؟ عجب! یا تویی اندر بدنم؟ عکس من در مَه و عکس تو فتادست به چاه تاب دیدار تو در دیده مشتاقم نیست شوق، این‌بار نگه‌داشته دل را ز نگاه طبع پُرمِهر تو گوید سخنی از سر لطف تا نظر افکنم از شوق و بگویم کوتاه: «شِکر مِهر تو را بهر تو آوردم باز چه‌کنم درخور تو نیست درونم جز آه» من که باشم که نظرباز تو سلطان گردم می‌روم تا تو بمانی و تو باشی، ای شاه می‌روم باز سراسیمه و جا می‌ماند دِلَکم بر در درگاه تو ای حضرت ماه @sooyesama
قال الراهب: مفاتيح الجنة من ذهب أو فضة؟ قال الامام موسی الکاظم علیه السلام: مفتاح الجنة لسان العبد «لا إله إلاّ اللّه» راهب از امام موسی کاظم علیه السلام پرسید: کلیدهای بهشت از طلا هستند یا نقره؟ امام فرمود: کلید بهشت زبانِ «لا اله الا الله» گوی بنده است. (بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۰۵) @sooyesama
این راه توست و تو در آن تنها هستی! شاید دیگران همراه تو قدم بردارند، اما هیچ‌کس بجای تو گامی بر نخواهد داشت. @sooyesama
گفت: سال‌هاست عاشقم و وصل تو را آرزومندم. اکنون التماس می‌کنم لحظه‌ای در دلم فرود آی. شنید: سال‌هاست عاشقم و وصل تو را آرزومندم. اکنون التماس می‌کنم لحظه‌ای در دلم فرود آی. در خود شکست، گریست و باز هم گریست... @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
ای دل عزیزم تو را نیز نبوتی است که گاه از صخر‌ه‌های جبل النور بالا ‌می‌رود و در تنهایی حراء به انتظار وحی می‌نشیند. @sooyesama
همه عالم خدا را نشان می‌دهد اما ما نمی‌فهمیم، معنی تسبیح هم همین است. خداوند تبارک و تعالی ما را برای تسبیح خلق کرد؛ برای آن تسبیح کلّی که در این روز مبعث حاصل می‌شود، لذا درخت عالم روز مبعث به ثمر می نشیند. خداوند این عالم را که خلق کرد مانند یک درخت است؛ یک درخت بی‌نهایت که میوه آن مبعث است، یعنی بعثت پیغمبر. همین هم که خداوند فرمود: «لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ»... لذا این مبعث نه تنها بهترین میوه عالم، بلکه اصلا غایت خلقت خداوند تبارک و تعالی در روز مبعث است. بنابراین حضرت خاتم وقتی مبعوث شد به رسالت، می‌بینی که این درخت عالم به ثمر نشست و میوه داد. @sooyesama @malakedaei
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن‌جا ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند @sooyesama
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ‌تﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸ‌ﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ! ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ‌ﺩﻭﺯﯼ (ﭘﯿﻨﻪ‌ﺩﻭﺯﯼ) می‌کند. ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨ‌ﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ؟ ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ. عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ‌ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ. ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ: ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩ‌اﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ( ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﻻﻭﻟﯿﺎ) @sooyesama
ملک داعی به حقیقت می‌خواند. حقیقتی که عرش الهی را فرا گرفته و چونان سیلی از ساقه‌های عرش به اقیانوس عالم سرازیر می‌گردد؛ «کان عرشه علی الماء»؛ «ینحدر منی السیل و لا یرقی الی الطیر». او به «الرحمن» دعوت می‌کند که مستولی بر عرش است؛ «الرحمن علی العرش استوی». او داعی به یک چنین حقیقت فراگیر و گسترده‌ای است؛ «ان رحمتی وسعت کل شیء». ملک داعی در واقع همان جذبه الرحمن است که نغمه خوش‌آهنگ او عالم را به سوی حقیقت مستولی بر عرش فرا می‌خواند؛ «جذبة من جذبات الرحمن خیر من عبادة ثقلین» و آدم تنها مخلوقی است که نغمه داعی را می‌شنود و از قبرهای عوالم، یکی پس از دیگری مبعوث می‌گردد. تا اینکه با فنای در الرحمن، بر عرش مستولی می‌شود. شاید به همین جهت مبعث پیامبر خاتم (ص) در انتهای ماه رجب واقع شده است. گویی مبعث ختمی مرتبت، انعکاس نغمه داعی در بنیه آدمی است. (باتصرف و تلخیص) @sooyesama